سرمقاله شهروند/ کوچکهای مهم
به گزارش پایگاه خبری ربیع، از بس درگیر مسائل بزرگ و مهم هستیم که در بسیاری از موارد از کنار مسائل بهظاهر کوچک میگذریم و توجه چندانی به آنها نمیکنیم؛ ولی واقعیت جز این است. مسائل مهم کشور محصول بیتوجهی به همین مسائل کوچک است و همین قطرات باران است که میبارد و اگر جذب […]
به گزارش پایگاه خبری ربیع، از بس درگیر مسائل بزرگ و مهم هستیم که در بسیاری از موارد از کنار مسائل بهظاهر کوچک میگذریم و توجه چندانی به آنها نمیکنیم؛ ولی واقعیت جز این است. مسائل مهم کشور محصول بیتوجهی به همین مسائل کوچک است و همین قطرات باران است که میبارد و اگر جذب زمین نشود، به یکباره تبدیل به سیل میشود و هر چیز که سر راهش است را تخریب و ویران میکند. جامعه سالم به جامعهای میگوییم که هیچ مشکلی را کوچک نپندارد و به نحوی به آن بنگرد که گویی آن مشکل کوچک ظرفیت تبدیلشدن به مهمترین مشکلات را دارد یا آن مشکل کوچک بازتابی است از یک مسأله بزرگتر که باید آن را حل کرد.
چند روز پیش خبری درج شد که یک زن و شوهر در دعوا برای جای زباله با همسایه خود مضروب شدهاند که مرد کشتهشده و زن نیز در بیمارستان بستری شده و بشدت صدمه دیده است. از کنار این خبر نمیتوان ساده گذشت. یک زن و شوهر مجروح و کشته شدهاند، یک نفر که طبعا سرپرست یک خانوار است نیز قاتل و زندانی شده است. چندین خانواده نیز درگیر این ماجرا میشوند و سالها طول میکشد تا این پرونده به سرانجام برسد و تازه هنگامی که به سرانجام میرسد، لزوما مشکلی از طرفین حل نمیشود که بدتر هم میشود. حالا صدها و هزاران مورد از این نمونهها را کنار هم بگذاریم تا ببینیم چه سیلی راه خواهد افتاد؟ یکی از مسئولان قضائی اعلام کرد که تعداد قابل توجهی از نزاعهای منجر به قتل نیز بر اثر اختلاف نسبت به جای پارک خودرو است. از این نوع منازعات منجر به جرح و صدمه شدید بدنی و نیز قتل که در موضوعات بهظاهر بسیار پیش پا افتاده رخ میدهد، زیاد است؛ چرا در جوامع دیگر و بهطور مشخص جوامع توسعهیافته این موارد کمتر مشاهده میشود؟ چرا در جامعه ما کسی نسبت به این رفتارها و عوامل ایجادکننده آن معترض نیست و کوششی برای اصلاح آنها انجام نمیدهد؟ ریشه این بحران در کجاست؟
یک عامل مهم در بروز این منازعاتِ زیانبار مشکلات رفتاری نزد عاملان آن است؛ به عبارت دیگر ما یاد نگرفتهایم که چگونه بر خشم و عصبانیت خود غلبه کنیم. ما نمیدانیم که خشم چه هزینههای سنگینی دارد. ما از شیوههای غیرشخصی حل اختلاف غافل هستیم، با نقش و اثر گفتوگو و تفاهم در حل مشکلات آشنا نیستیم، بیش از حد در رفتار خود ریسک میکنیم و متوجه عواقب رفتارهای مبتنی بر عصبانیت و خشم نیستیم. چرا؟ یک علت آن وضعیت اجتماعی است که در ادامه به آن پرداخته میشود؛ ولی علت دیگر فقدان آموزش و تربیت افراد و جوانان است. نظام آموزشی ما سراسر از حفظیات و معلوماتی است که ندانستن آن هیچ مشکلی را حل نمیکند. اینکه سعدی در قرن ششم میزیسته یا نهم و یا اینکه به طور مشخص در چه سالی به دنیا آمده یا فوت کرده در برابر فهم آموزههای اخلاقی گلستان هیچ ارزشی ندارد. حتی بود و نبود فردی به نام یا شهرت سعدی هم در مقایسه با این آموزهها و ضرورت انتقال آن به جوان اهمیت چندانی ندارد؛ ولی نظام آموزشی ما به جای تربیت یک جوان تراز نوین برای جامعه پیچیده امروز، میکوشد که اطلاعات و معلومات بیفایده یا کمفایده را به خورد آنان بدهد. رسانههای رسمی و به طور مشخص صداوسیما نیز دچار همین مشکل هستند و اگر جوانان چیزی در این چارچوب یاد بگیرند عموما از طریق خانواده است.
عامل تربیتی و روانی نسبت به عامل اجتماعی در درجه دوم اهمیت است. نخستین عامل اجتماعی فقدان نهادهای حل اختلاف است، نهادهایی که ارزان و موثر و منصفانه رفتار کنند. مردم نمیدانند که در صورت اختلاف درباره گذاشتن زباله یا جای پارک یا هر چیز دیگر آیا مرجع ثالثی هست که صدای آنان را بشنود و فراتر از منازعات شخصی، اختلاف را در زمان کوتاه به صورت ارزان و منصفانه حل کند؟ کسانی که درباره مسائل کوچک به کلانتریها یا مراکز دیگر مراجعه میکنند، در بسیاری از موارد خیلی ساده با این پاسخ مواجه میشوند که خودتان حل کنید، فرآیند رسیدگی طولانی است.
نکته دیگر اینکه ضوابط عمومی و رسمی که تعیین آن وظیفه حکومت است، چندان روشن و دارای ضمانت اجرای کافی نیست که اجازه ندهد مردم به جای مواجهشدن شخصی با یکدیگر از طریق حکومت به حلوفصل منازعات خود بپردازند. برای نمونه اختلافات مردم در اداره امور آپارتمانها بسیار زیاد و حلوفصل آنها نیز به نسبت سخت و زمانبر است. این اختلافات فشار روانی شدیدی را بر ساکنان آپارتمانهای دارای مشکل وارد میکند، در حالی که میبینیم هیچ نهاد رسمی و عمومی زحمت این را به خود نمیدهد تا مطالعه کند که چرا مردم در چنین وضعی هستند و وظیفه دولت چیست؟حکومتی که تمام توجهش به قیمت بنزین است که هیچ ربطی به مسئولیت ذاتی آن ندارد، کمتر توجهی به این مسأله مهم نمیکند که به طور قطع در حیطه انحصاری وظایف حکومت است. بیتوجهی به این مسائل بهظاهر کوچک، یکباره کار را به جایی میرساند که میبینیم با سیلی از مشکلات مواجهیم که از ذرهذره مسائل کوچک تشکیل شده است و قادر به حل هیچکدام هم نخواهیم بود.