سرمقاله سیاست روز/ دلایل برخی سوء هاضمههای انقلاب
به گزارش پایگاه خبری ربیع، اکنون که بحث رفراندوم از سوی برخی مسئولین مطرح شده و پیگیری میشود و در این میان طیفهای سیاسی نظرات خاص خود را دارند، چند پیشنهاد برای موضوع رفراندوم ارائه میشود تا بتوان از دل آن به حقایق لازم دست یافت. گرچه پیشنهادهای رفراندومی بدون برگزاری همه پرسی هم نتیجه […]
به گزارش پایگاه خبری ربیع، اکنون که بحث رفراندوم از سوی برخی مسئولین مطرح شده و پیگیری میشود و در این میان طیفهای سیاسی نظرات خاص خود را دارند، چند پیشنهاد برای موضوع رفراندوم ارائه میشود تا بتوان از دل آن به حقایق لازم دست یافت.
گرچه پیشنهادهای رفراندومی بدون برگزاری همه پرسی هم نتیجه مطلوبی برای پیگیری کنندگان آن نخواهد داشت؛ اما شاید بتواند پاسخی از سوی مردم به برخی مسئولین و آن طیف سیاسی خاص باشد تا دست از ارائه چنین مباحثی بردارند و اندکی انقلابیتر و جهادیتر به رفع مشکلات اقتصادی کشور بپردازند.
۵ سال پیش، جریانی که توانست افکار عمومی را با خود همراه کند، مذاکرات هستهای و رسیدن به یک توافق را، راهکاری برای برون رفت از مشکلات اقتصادی میدانست، اما آیا اکنون که این توافق به دست آمده است، با آن وعدههای بزرگ و دلربا، توانست کاری از پیش ببرد؟
برای آن که مذاکرات هستهای انجام شود، هیچ نظری از مردم خواسته نشد، دولت تدبیر و امید، پس از روی کار آمدن، با تبلیغات گسترده با همراهی جناح سیاسی حامی خود، توانست از دو گزینه رونق اقتصادی همراه با برچیدن سایه جنگ از سر کشور، افکار عمومی را با خود همراه کند.
یکی از شرایط مهم برگزاری یک همه پرسی واگذار کردن تصمیمگیری آن موضوع به مردم بدون ایجاد فضای تبلیغاتی است. یعنی درباره آن موضوع نباید هیچگونه تبلیغ مثبت یا منفی در جامعه وجود داشته باشد، تا مردم تحت تأثیر آن قرار نگیرند، مردم خود باید با بهرهگیری از آگاهی و هوش خود بتوانند تصمیم درست را بگیرند، اگر تحت تأثیر تبلیغات قرار داشته باشند، بدون شک در تصمیمگیری آنها تأثیر خواهد گذاشت. دولت توانست بدون برگزاری همه پرسی نظر مردم را با خود همراه کند و وارد مذاکرات هستهای با آمریکا شود و پس از دو سال توافق هستهای به دست آید.
اما اکنون اگر یک همه پرسی درباره نتایج توافق هستهای برگزار شود، آیا مردم به آن رأی مثبت میدهند یا منفی؟ این تجربه را دولت و اصلاحطلبان میتوانند داشته باشند و نتایج آن هم قطعاً نشان دهنده درصد موفقیت آنها در این عرصه خواهد بود. کافی است، دولتمردان و اصلاحطلبان در میان مردم باشند و در جریان دیدگاههای آنها نسبت به توافق هستهای قرار بگیرند، آنگاه شاید بتوانند واقعبینانهتر نسبت به مسایل کشور تجزیه و تحلیل داشته باشند.
اما اکنون که توافق هستهای علیرغم همه تبلیغاتی که روی آن میشود، دستاورد اقتصادی که بتواند هم باعث چرخیدن چرخ اقتصاد کشور و هم چرخیدن سانتریفیوژها شود، نداشته است، همانهایی که مذاکره و توافق هستهای را پیگیری میکردند و برای رسیدن به آن از هر ابزاری برای همراه کردن افکار عمومی بهره بردند، شکست در این مقوله، تجربه عبرتآمیزی برای آنها نشده و در صدد هستند که تا بازی تازهای که مدتها است روی آن مانور میدهند، با همان شیوه توافق هستهای برای توان موشکی ایران پیاده کنند.
روش آنها به همان سبک هستهای است، با این تفاوت که به جای هستهای، موشکی نشسته است و قرار است با طرحی که اصلاحطلبان پیگیری میکنند، توان موشکی را نیز بدهیم و به جای آن تهدید جنگ را از سر ایران برداریم!
چنین سوژهای شاید در صورتی که نتایج و دستاوردهای توافق هستهای قابل دفاع بود، میتوانست مطرح شود، اما زمانی که آمریکا و اروپا، تعهدات خود را در قبال توافق هستهای انجام ندادهاند، بلکه در پی اصلاح و تغییر مفاد قراردادی هستند که بینالمللی است، چه محلی از اعراب دارد؟!
چنین تفکری چگونه به خود اجازه میدهد که با وجود خسارتبار بودن توافق هستهای، پیشنهاد واگذار کردن عامل بازدارندگی مقابل تهدیدات دشمن را مطرح کند؟
مردم تجربه ناموفق و زیانبار برجام را درک کردهاند و قطعاً با چنین پیشنهادی موافقت نخواهند کرد و اگر طیف سیاسی اصلاحطلبان اصرار بر تکرار اشتباه بزرگ برجام را دارد، به نتایج مراکز نظرخواهی و نظرسنجی داخلی و خارجی مراجعه کند تا متوجه دیدگاههای مردم ایران به توان موشکی کشورمان شود.
اگر جمهوری اسلامی ایران بر اساس چنین دیدگاهی هر آنچه که در توانمندی خود دارد، به آمریکا واگذار کند، باز هم آنها دست از سر ایران برنمیدارند.
اگر ایران توان موشکی خود را محدود کند، از تأثیر خود در منطقه بکاهد، از نیروی مقاومت حمایت نکند، که همه آنها خواست آمریکا و غرب است، باز هم برای آنها راضی کننده نخواهد بود و نه تنها راضی کننده نیست، بلکه هیچ گشایشی هم در مسائل اقتصادی، روابط خارجی، مبادلات سیاسی و اقتصادی دیده نخواهد شد.
چنین وادادگیهایی با آرمانها و قاموس انقلاب اسلامی ناسازگار است، به همین خاطر است که برخی از این عقبنشینیها باعث سوءهاضمه در انقلاب شده است، اگر چنین خوراکیهایی به خورد انقلاب داده نمیشد، سوء هاضمه هم پیش نمیآمد، دوای این درد تنها مقاومت، انقلابیگری و انقلابی ماندن است و بس.