تحلیل ها » تولیدی » خبر دریافتی
کد خبر : 226661
دوشنبه - 23 بهمن 1396 - 07:48

سرمقاله ایران/ سخنان روحانی، مکمل حماسه حضور

دیروز هم مثل تمام ۲۲ بهمن‌های پس از انقلاب در راهپیمایی بزرگداشت پیروزی انقلاب شرکت کردم. استثنا فقط سال‌های ۸۹، ۹۰ و ۹۱ بود. ۸۸ را بودم ولی جو بشدت امنیتی بود و به اتفاق برخی دوستان که با هم بودیم، شدیداً احساس ناامنی می‌کردیم. در همان راهپیمایی بود که به بزرگان‌مان بی‌حرمتی شد و […]

سرمقاله ایران/ سخنان روحانی، مکمل حماسه حضور

دیروز هم مثل تمام ۲۲ بهمن‌های پس از انقلاب در راهپیمایی بزرگداشت پیروزی انقلاب شرکت کردم. استثنا فقط سال‌های ۸۹، ۹۰ و ۹۱ بود. ۸۸ را بودم ولی جو بشدت امنیتی بود و به اتفاق برخی دوستان که با هم بودیم، شدیداً احساس ناامنی می‌کردیم. در همان راهپیمایی بود که به بزرگان‌مان بی‌حرمتی شد و همین موجب شد که تا سال ۹۲ دیگر احساس نکنم تکلیفی برای شرکت در این راهپیمایی بر دوش دارم. از سال ۹۲ که رئیس جمهوری مورد حمایت خودمان سخنران مراسم شد، دوباره در راهپیمایی شرکت کردم و می‌کنم. سال گذشته در گرگان سخنرانی داشتم و با اینکه دادستانی با وجود مجوز فرمانداری مانع سخنرانی من شد، به اتفاق دوستان حزب اتحاد در راهپیمایی شرکت کردم. باورم این است که ما صاحبان این انقلاب و این کشور هستیم و نباید آن را تقدیم مدعیانی کنیم که در قبال حفظ اصالت و اعتبار آن هیچ احساس مسئولیتی نمی‌کنند. دیروز به دو منظور رفتم؛ یکی آن که گفتم و دیگری اینکه مردم را ببینم و در کنار آنها باشم. با همان انگیزه‌ای رفتم که در ۲۵ خرداد سال ۸۸ رفته بودم. هیچ چیزی لذتبخش‌تر از بودن در بین و کنار مردم نیست. لذت مناسک حج صرفاً در این نیست که گرد خانه خدا می‌گردی. در این است که همراه مردم و یکدل با آنها سعی و طواف می‌کنی. در مسجد وقتی به جماعت می‌ایستی، فقط این نیست که روی به خدا می‌کنی. به اتفاق مردم رو به خدا ایستادن و نماز کردن و اینکه در زمره نمازگزاران ایستاده باشی، فضیلت دارد و لذت عبادت را دوچندان می‌کند. نماز جمعه هم همین است. یعنی همین باید باشد. نماز جمعه را هم می‌رفتم ولی از روزی که در آنجا به من اهانت شد، تکلیف از دوشم ساقط شد. حکایت نماز جمعه که به این روز افتاده است، حکایت اندوهباری‌ است. دیروز علاوه بر دو منظور فوق که حاصل شد، سخنان رئیس جمهوری نیز وجدآور بود.
بعد از اعتراضات اخیر که در ۸۰ شهر اتفاق افتاد و ملاحظه نتایج نظرسنجی‌هایی که پس از آن صورت گرفت، یک توجهی در همه مسئولان پیدا شده است که باید نظرات مردم را شنید و به اعتراضات آنها توجه کرد. اینکه مردم کجا هستند و چگونه باید نظرات‌شان را شنید. کدام نظر، نظر مردم است و کدام، نظر مردم محسوب نمی‌شود، مورد بحث در محافل و تریبون‌ها بوده است. از ابتدای انقلاب همیشه مسئولان در رده‌های مختلف سعی کرده‌اند نظر خودشان را مطابق نظر مردم بدانند، چه آنها که انتخابی بوده‌اند و چه آنها که انتخابی نبوده‌اند، ولی جالب‌تر اینکه تریبون‌های رسمی بیشتر دست کسانی بوده است که به مردم پاسخگو نبوده‌اند. همه شهروندان این کشور، مردم هستند و نمی‌شود آنها را به درجه یک و درجه دو تقسیم کرد. هر کدام از آنها یک رأی دارند و از حقوق مساوی شهروندی برخوردارند. اگر تک تک در پای صندق رأی حاضر شوند، مردم هستند. اگر در یک حزب گرد هم بیایند، بخشی از مردم هستند. اگر پای سخنان رهبر یا رئیس جمهوری بنشینند، بخشی از مردم هستند و اگر در این راهپیمایی شرکت کنند یا در آن راهپیمایی، باز بخشی از مردم هستند. نظر مردم را در همه جا باید شنید و به آن توجه کرد. اکثریت و اقلیت بخش‌هایی از مردم هستند و هیچ کس نباید هیچ کدام را نادیده و حرف‌هایشان را ناشنیده بگیرد. اگرچه در نهایت نظر اکثریت ملاک عمل قرار می‌گیرد اما همین اکثریت نیز باید حقوق اقلیت را پاس بدارد و از نظراتش بهره بگیرد. در نهایت اگر در موضوعی مهم اختلاف نظر هست، اصل ۵۹ قانون اساسی راه حلی برای آن در نظر گرفته است و آن، مراجعه به آرای عمومی است. رأی مردم علاوه بر تأثیر در انتخاب مسئولان در تعیین تکلیف موضوعات نیز طبق قانون اساسی محل مراجعه است. کاری که تاکنون سه بار در تعیین نظام، تأیید قانون اساسی و بازنگری آن صورت گرفته است. البته چه بهتر به حرف مردم که سه بار در سه انتخابات اخیر تکرار شده است، به همین اندازه ترتیب اثرداده شود تا نیازی به مراجعه مستقیم به آرای آنها در موضوعات مبتلابه امروز جامعه و کشور نباشیم.
رئیس جمهوری دیروز هم گزارش داد و هم افق آینده را ترسیم کرد و هم برای حل اختلاف در موضوعات راه حل ارائه کرد. به نظر می‌رسید که او از لابه‌لای سر و صداهای بسیار، حرف مردم را شنیده است و دارد به آن ترتیب اثر می‌دهد. ما هم که منتظر روزنه‌های امید هستیم، همین را مغتنم می‌شماریم.

انتهای پیام/