تحلیل ها » تولیدی » خبر دریافتی
کد خبر : 236274
شنبه - 5 اسفند 1396 - 08:54

سرمقاله اطلاعات/ تکرار یک رفتار

به گزارش پایگاه خبری ربیع، وقتی یک سفیدپوست آمریکایی در خیابانی راه می‌رود که زباله‌ها از سطل‌ها بیرون ریخته‌اند و نایلون‌ها پاره شده‌اند، اگر محله سفیدپوستان باشد می‌گوید واقعاً شهرداری باید فکری به حال گربه‌ها بکند. خیلی زیاد شده‌اند. ولی اگر همان صحنه را در محله سیاه‌پوستان ببیند، زیرلب می‌گوید بی‌لیاقت‌ها! «اتوکلاین برگ» در روانشناسی […]

سرمقاله اطلاعات/ تکرار یک رفتار

به گزارش پایگاه خبری ربیع، وقتی یک سفیدپوست آمریکایی در خیابانی راه می‌رود که زباله‌ها از سطل‌ها بیرون ریخته‌اند و نایلون‌ها پاره شده‌اند، اگر محله سفیدپوستان باشد می‌گوید واقعاً شهرداری باید فکری به حال گربه‌ها بکند. خیلی زیاد شده‌اند. ولی اگر همان صحنه را در محله سیاه‌پوستان ببیند، زیرلب می‌گوید بی‌لیاقت‌ها!
«اتوکلاین برگ»
در روانشناسی اجتماعی به اتفاق فوق می‌گویند «پیشداوری». پیشداوری طبق تعریف، عبارتست از نگرش منفی یا خصمانه نسبت به افراد حاضر در یک گروه. این گروه می‌تواند یک قبیله باشد یا نژاد، قوم باشد یا زبان، یا طبقه اجتماعی خاص، یا جنسیت معین، یا دولت و حاکمیت.
پیشداوری حکم مقدم بر تجربه است. یعنی قبل از این که حقیقت یک رخداد را تجربه کنیم، درباره آن حکم قطعی صادر می‌کنیم. درست همان کاری که برخی نمایندگان در درخواست استیضاح وزیر راه به خاطر سقوط هواپیمای آسمان کرده‌اند. یعنی حکم صادر کرده‌اند که آن هواپیما به خاطر بی‌کفایتی وزارت راه در انجام وظایف سقوط کرده است، در حالی که هنوز جعبه سیاه پیدا نشده و هیچ احدی نمی‌داند هواپیما چرا سقوط کرده است.
همه ما گرفتار پیشداوری هستیم. پیشداوری در لایه‌لایه‌ جامعه و در سلول سلول ذهن ما رسوخ کرده است. ما عادت کرده‌ایم که به جای داوری، پیشداوری کنیم. تفاوت داوری و پیشداوری در آن است که داوری بر اساس شواهد و قرائن متقن و تردیدناپذیر انجام می‌شود و پیشداوری به هیچ چیز نیاز ندارد جز ذهنیت. همه ما گرفتار پیشداوری هستیم. از کسی که خودروی چپ شده را می‌بیند که به آن سوی اتوبان پرتاب شده و بلافاصله قضاوت می‌کند که راننده مست بوده، تا خانمی که در فروشگاه پوشاک، وقتی مارک خارجی معروفی روی جنسی می‌بیند، قضاوت می‌کند که خیلی جنس آن عالی است!(بدون آن که تجربه کرده باشد) و وقتی همان جنس را با نام ایرانی ببیند قضاوت می‌کند که یک بار شسته شود دیگر به درد نمی‌خورد!(بدون آن که تجربه کرده باشد)
همه ما گرفتار پیشداوری هستیم. از کسی که بر اساس لباس، درباره شأن و موقعیت آدم‌ها قضاوت می‌کند، حال آن که ممکن است انسان والایی لباس مندرس و زهوار در رفته‌ای به تن داشته باشد تا آنکه هر کس سخنی متفاوت با سیاست مسلط بر زبان براند را ضد انقلاب می‌خواند…
همه جا رد پای پررنگ پیش‌داوری به چشم می‌خورد. در تعریف و تمجیدها، در مذمت‌ و منکوب‌ها، در نفی و طردها، در نفرین و آفرین‌ها، در گزینش‌ها، در پالایش‌ها، در تنش‌ها، در آشوب‌ها، در شعارها… پیشداوری بلای بزرگ سرزمین ماست. از دهه ۹۰ که هواپیمای ای‌تی‌آر ۷۲ وارد خطوط هوایی دنیا شد تاکنون ۲۴ هواپیما از این نوع سقوط کرده‌اند. علت سقوط هر یک، به فراخور، پس از تحقیقات لازم معلوم شده است. اما در جامعه‌ ما همین که هواپیما سقوط کرد، بسیاری از افراد، حتی کسانی که اهل دانش و درایتند، بلافاصله گفتند هواپیما کهنه بوده است، هواپیما‌ها همه فرسوده‌اند. هواپیما معیوب بوده است و دولت در این‌باره قصور کرده است.
این پیشداوری چنان شدت یافت که حتی قبل از آنکه لاشه هواپیما پیدا شود، چند نماینده مجلس مشغول نوشتن طرح استیضاح وزیر راه شدند!
ما همان طور که روی محصولات داخلی پیشداوری منفی داریم و روی محصولات خارجی پیشداوری مثبت، روی مدیریت و دولت هم انگار همیشه پیشداوری منفی داریم. فرقی هم نمی‌کند که کدام دولت باشد و با چه گرایشی. کدام مدیر باشد و با چه کفایتی؟
معنای این سخنان به هیچ روی این نیست که برای نگارنده ثابت شده است که سقوط هواپیما در اثر قصور نبوده است، معنا آن است که برای اتهام‌زنندگان ثابت نشده که قصوری رخ داده است. در واقع هنوز هیچ‌کس، هیچ چیز نمی‌داند. آنچه هست در فضای آکنده از پیشداوری است؛ پیشداوری منفی بر اساس ذهنیت محض. قضاوتی که اساساً با واقعیت کاری ندارد و تصمیم خود را از پیش گرفته است. چه‌قدر درست و زیبا توصیف کرده است «گوردون آلپورت» ذهنیت پیشداوران را:
«هرگز با واقعیت مزاحم من نشوید، چون من تصمیم خود را گرفته‌ام»