تولیدی » عاطفه بازفتی
کد خبر : 1039495
دوشنبه - 17 اردیبهشت 1403 - 19:48

رنــج نادانـی

در جلد سوم مثنوی، مولانا در داستان «گریختن عیسی (ع) از احمقان»، انسان‌ها را از دوستی و همنشینی با احمقان و نادانان بیم می‌دهد و از زبان مسیح (ع) می‌گوید که بیماری حماقت به دلیل قهر و غضب خداوندست.

رنــج نادانـی

 عاطفه بازفتی

به گزارش پایگاه خبری ربیع، در جلد سوم مثنوی، مولانا در داستان «گریختن عیسی (ع) از احمقان»، انسان‌ها را از دوستی و همنشینی با احمقان و نادانان بیم می‌دهد و از زبان مسیح (ع) می‌گوید که بیماری حماقت به دلیل قهر و غضب خداوندست. مولانا می‌گوید: عیسی نابینا، ناشنوا و برص را شفا می‌دهد و درمان می‌کند چرا که آنها نوعی ابتلا و بیماری‌های قابل درمان هستند اما احمقی و نادانی بیماری‌ای است غیر قابل درمان که بیمار دچار شده به آن باعث آزار و رنج دیگران می‌شود. «گفت: رنج احمقی قهر خداست/رنج و کوری نیست قهر، آن ابتلاست/ ابتلا رنجی‌ست کان رحم آورد/احمقی رنجی است کان زخــم آورد».

مولانا نتیجه می‌گیرد همانطور که عیسی (ع) برای تعلیم دیگران از احمقان گریخت و دوری کرد تو هم از این جماعت آسیب‌رسان فرار کن زیرا آنها نه تنها موجب آسیب رساندن به جسم تو می‌شوند بلکه ممکن است عقل، دین و روحت را هم بدزدند و حرارت شوق، طلب و ایمان و اعتقادت به خدا را سرد و ضعیف کنند و روحت را افسرده سازند: «ز احمقان بگریز، چون عیسی گریخت/صحبت احمق بسی خون‌ها که ریخت/اندک اندک آب را دزدد هوا/ این چنین دزدد هم احمق از شما/ آن گریزِ عیسی نی از بیم بود/ ایمن‌ست او، آن پی تعلیم بود» حافظ هم مصرعی زیبا در این باب دارد: «زحمتی می‌کشم از مردم نادان که مپــرس!»

عاطفه بازفتی