به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از ایسنا، داوود آجرلو که تجربه ساخت برنامه تلویزیونی «رو به روی ماه» را با موضوع روایت نمایشی کتاب‌هایی از قصه‌های زندگی قهرمانان جنگ در کارنامه دارد،  جنگ را در سراسر دنیا و در طول تاریخ، موضوع مناسبی برای پرورش فضای دراماتیک در آثار هنری دانست و بیان کرد: با وجود اشتراک لفظی، هیچ‌کدام از جنگ‌های تاریخ شبیه به هم نیستند. خشونت، کشتار، فقدان، ضایعه، ظلم و کلیدواژه‌هایی از این دست، جزو ماهیت جنگ‌ هستند و برای همین هم بهترین آثار هنری جهان با موضوع جنگ از شاهنامه فردوسی تا تابلوهای گویا، هیچ‌کدام صرفا به این مولفه‌ها نپرداخته‌اند. پرداختن به تاکتیک‌های نظامی، نحوه کشتار، قتل و غارت در بهترین حالت آثاری می‌سازد که تفاوتی ندارد دوسوی جنگش چه گروه‌هایی باشند. در حالی‌ که جنگ، مناسب‌ترین بستر تبارشناسی یک ملت و مهیاترین فضا برای شناخت انسان در یک دوره از تاریخ و فرهنگ هر کشور است.

نویسنده مجموعه داستان چارگوش در راستای آسیب‌شناسی تولید آثار هنری مبتنی بر جنگ ایران و عراق به دو نکته اشاره کرد و گفت: کشف درونمایه‌های این جنگ و دریافت روح غالب بر سوی ایرانی این جنگ، دو نکته‌ای است که هر اثری از تولیدات تجسمی تا فیلم و سریال اگر بتواند خود را در معرض این دو چالش قرار دهد می‌تواند به توفیق و ماندگاری خود امیدوار باشد؛ چرا که درون‌مایه‌های این جنگ و فضای غالب آن از صنف و سنخی دیگر است که درست مثل تمام منابع الهام شرقی، نه در تحقیق و آمار و استدلال منطقی، بلکه در معاشرت با این فضا و آدم‌های آن به دست می‌آید.

او ادامه داد: معاشرت با این فضا و با روح کلی آن کم کم به مؤلف می‌آموزد که ویژگی‌های این جنگ برخلاف بسیاری از جنگ‌های نزدیک آن به لحاظ تاریخی، به هیچ وجه در کارکردهای نظامی آن نیست. رسته‌های نظامی و احکام و دستورات و قوانین جنگی شاید آخرین چیزهایی است که جنگندگان این نزاع می‌آموزند یا به آن توجه دارند. این یک امر ناخواسته است که هیچ کس جز عده‌ای که از قضا شکست‌خوردگان این دوره‌اند تلاشی در جهت رفع آن نیز ندارند. مخالفان این باور کافی است یک بار به‌صورت گذرا چند عکس یا فیلم مستند از متن جنگ را مرور کنند. متن جنگ را به‌طور معمول سرباز و فرمانده، توپ و تانک و ادوات و تکنیک‌های نظامی شکل می‌دهند اما در این جنگ اصناف مختلف، انسان‌هایی دیده می‌شوند که سربازی آخرین ویژگی تصویر آن‌هاست.

آجرلو بیان کرد: در اغلب آثار به‌جز استثنائاتی مثل «سفر به چزابه» و به ویژه در آثار تلویزیونی، اولین نکاتی که تازه اگر مطالعه‌ای در کار باشد مورد دقت و مثلا پژوهش قرار می‌گیرد، مولفه‌های نظامی، تاریخی و جغرافیایی است. بازیگر شخصیت‌های غریب و تکرار نشدنی جنگ ایران و عراق که حتی خانواده‌ها و دوستانشان از شناخت دقیق این شخصیت‌ها عاجز بوده‌اند، چگونه می‌توانند صرف تعلق به صنف سلبریتی ایرانی و مطالعه چند صفحه سناریویی که دستمزد پژوهش آن کمتر از هزینه تیر و ترکش است به حداقل یک نگاه یا یک واکنش صحیح برسد. بماند که جنگی که هیچ چهره‌ای در آن چهره نمی‌شود اصولا قابلیت ریخته‌شدن در ساختار چهره‌محور را ندارد. کدام ما سراغ داریم یک رزمنده هنوز باحال‌وهوای این جنگ، روابط و دیالوگ‌ها و نگاه‌های آثارمان را تایید کند؟

کارگردان فیلم «صدای این فیلم واضح نیست» در پایان نیز با اشاره به اهمیت بی‌بدیل آثار مستندنگاری مکتوب گفت: ویژگی بارز و جنبه یگانه آثار مکتوبی که به ویژه در سال‌های اخیر با تمام نقاط ضعف و قوت، در حوزه مستندنگاری جنگ ایران و عراق تولید می‌شود این است که هر چه بیشتر، تفاوت‌های انسان ایرانی این جنگ و تمایزهای انسان ایرانی این دوره تاریخی را مستند می‌کند. تفاوت‌هایی که گویی هیچ‌گاه تکرار نخواهند شد و تنها تکرار آن نه در هیچ‌کجای تاریخ، بلکه در کهن‌الگوهایی است که بشر آن‌ها را تنها آرزو کرده و نهایتا نوشته یا بازی کرده، در حالی که هیچ‌گاه آن‌ها را نزیسته است. نکته جالب این جاست که کتاب‌های خاطره‌نگاری یا مستندنگاری جنگ ایران و عراق نهایتا ممکن است خطایی در حد یک اسم یا تاریخ داشته باشند اما به هیچ وجه منطقا نمی‌توانند از تکنیک‌های ایجاد درام یا شخصیت‌سازی و غلو چندان بهره‌مند باشند، چون ملزم به رعایت مستندات‌ هستند، و همین نکته باعث می‌شود اساسا با جذابیتی از جنس متفاوت با جذابیت خوانش مثلا رمان مواجه باشیم. مقوله‌ای که مطالعه زیباشناختی دیگری را اقتضا می‌کند تا بتوانیم با کشف آن‌ها این سنخ از زیباشناسی، آثاری دیگر تولید کنیم متفاوت با آن‌چه که هست.

انتهای پیام /