نگاهی به سریال «دلدار» ساخته برادران محمودی

دیری است که دلدار پیامی نفرستاد

نوید و جمشید محمودی دو برادر فیلم ساز اهل افغانستان که در سینما بیشتر با فیلم «چند متر مکعب عشق» شناخته می‌شوند، این شب‌ها سریال دلدار را روی آنتن شبکه ۲ دارند.

دیری است که دلدار پیامی نفرستاد

به گزارش پایگاه خبری ربیع، نوید و جمشید محمودی دو برادر فیلم ساز اهل افغانستان که در سینما بیشتر با فیلم «چند متر مکعب عشق» شناخته می‌شوند، این شب‌ها سریال دلدار را روی آنتن شبکه ۲ دارند. سریالی که شباهت‌های زیادی به مجموعه «سایه‌بان» ساخته قبلی آن‌ها دارد و مدام ماجرای سریال قبلی را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند.

داستان

«سریال دلدار» داستان جوانی به نام آرش است که به رغم موفقیت علمی و تحصیلی اما به دلیل بیماری مادرش دانشگاه را رها می‌کند و بعد از چند ماه و بر اثر اتفاقی، عشق دوران دانشگاهش یعنی رونا را می‌بیند.

«دلدار» یک ملودرام عاشقانه است که به موضوع جوانان و خانواده توجه ویژه‌ای دارد. اثر جدید محمودی‌ها که از نام آن هم روایت دلدادگی و دلبستگی هویداست به داستان عشق چند دختر و پسر می‌پردازد، باز هم خانواده‌هایی از طبقه متوسط بدنه داستان را تشکیل می‌دهد.

این مجموعه تلویزیونی مانند «سایه بان» سراغ سوژه‌های روز همچون بیکاری و معضلات نسل جوان رفته است.

نقش‌های تکراری

برادران محمودی در انتخاب بازیگران سریال دلدار دست به چند انتخاب تکراری زده‌اند. محمدرضا غفاری که در سریال «سایه‌بان» یکی از نقش‌های مهم سریال را بازی می‌کرد، در «دلدار» نیز نقش شخصیت اصلی را برعهده دارد. بازیگرانی مانند بهزاد فراهانی، علی اوسیوند، کمند امیر سلیمانی و رؤیا جاویدنیا نیز دیگر بازیگران «دلدار» هستند که در «سایه‌بان» هم حضور داشتند. برای بعضی از آن‌ها، حتی نقش‌های تکراری و مشابه با «سایه‌بان» انتخاب شده. مثلاً محمدرضا غفاری دوباره نقش جوانی مثبت را بازی می‌کند که درگیر یک ماجرای عشقی شده است. رؤیا جاویدنیا که در سریال «سایه‌بان» در نقش مادر «آرمان» پسر نسبتاً ثروتمند حضور داشت، در «دلدار» هم نقش مادر «رونا»، طرف ثروتمند این قصه عاشقانه را بازی می‌کند. علی اوسیوند در سریال «سایه‌بان» دغدغه بیکار نشدن کارگرهای کارگاه مبل‌سازی‌اش را داشت، در سریال «دلدار» هم صاحب یک فروشگاه مبل است و چنین دغدغه‌ای دارد!

در سریال «دلدار»، «رونا» عشق دوران دانشجویی «آرش» است که پس از چند سال به طور اتفاقی دوباره سر راه او قرار می‌گیرد. در سریال «سایه‌بان» هم «مژده» با بازی آناهیتا افشار، دختردایی «آرمان» و عشق قدیمی او بود که پس از چند سال به ایران آمده بود. تنها تفاوت ماجرای سریال دلدار در مقایسه با «سایه‌بان» این است که «آرمان» دلباخته دختری به نام «سارا» شده بود و دیگر به «مژده» علاقه‌ای نداشت، اما «رونا» و «آرش» همچنان به یکدیگر علاقه دارند.

قصه عشق فقیر و غنی

ماجرای تقابل عشق فقیر و ثروتمند، موضوعی است که مانند قصه «سایه‌بان» در سریال «دلدار» هم دیده می‌شود. «آرش» برنامه‌نویس بااستعدادی است که با موتور مسافرکشی می‌کند اما «رونا» دختر ثروتمندی است که با حمایت مالی پدرش، برای خود کسب‌وکاری راه انداخته است. در سریال «سایه‌بان» هم «آرمان» نسبت به «سارا» که خیاطی می‌کرد و برادرش که کارگر ساده‌ای بود، وضع مالی بسیار بهتری داشت. در سریال دلدار تنها به جای عشق پسر ثروتمند به دختر فقیر، شاهد عشق دختر ثروتمند به پسر فقیر هستیم و اصل قضیه ثابت است.

برادران محمودی هر چند در فیلم «چند متر مکعب عشق» داستان یک عشق عجیب را به زیبایی به تصویر کشدند اما در سریال‌های خود به هیچ وجه نتوانسته‌اند یک درام عشقی جذاب خلق کنند و متاسفانه در دام تکرار افتاده‌اند. سریال دلدار تا هیمنجای کار هم در مقایسه دو سریال دیگر ماه رمضان یعنی «برادر جان» و «از یادها رفته» مخاطب کمتری جذب کرده است.

به جز فیلمنامه تیم بازیگران سریال هم چندان برای مخاطبان جذاب نیست و به همین دلیلان دسته از مخاطبان که علاقمند برخی بازیگران هستند و تمام آثار آنها را فارغ بحث کیفیت دنبال می‌کنند رغبتی به دیدن این سریال ندارند.

در انتها باید گفت سریال دلدار از ان دست سریال‌هایی است که خیلی زود فراموش خواهد شد و قطعاً نقطه درخشانی در کارنامه کاری برادران محمودی نخواهد بود.