تولیدی » عاطفه بازفتی » فرهنگ و هنر
کد خبر : 1031688
جمعه - 7 مهر 1402 - 13:01
معرفی چند کتاب، به مناسبت روز «شمس تبریزی»

در سایه ­سار خورشید

هفتم مهرماه در تقویم ملی ایران روز «بزرگ­داشت شمس تبریزی» نام­گذاری شده است. شمس تبریزی از شخصیت­های بسیار تأثیرگذار بوده و تحولی روحی که در زندگی و اندیشه مولانا به­ وجود آورد، غیر قابل انکار است. شمسی که چون آفتاب به مولانا تابید و از او انسانی دیگر، عارفی شوریده و عاشقی والا مقام ساخت.

در سایه ­سار خورشید

عاطفه بازفتی

هفتم مهرماه در تقویم ملی ایران روز «بزرگ­داشت شمس تبریزی» نام­گذاری شده است. شمس تبریزی از شخصیت­های بسیار تأثیرگذار بوده و تحولی روحی که در زندگی و اندیشه مولانا به­ وجود آورد، غیر قابل انکار است. شمسی که چون آفتاب به مولانا تابید و از او انسانی دیگر، عارفی شوریده و عاشقی والا مقام ساخت.

به دلیل اهمیت نقشی که شمس تبریزی در تحول زندگی مولوی داشته و همچنین نقش پر رنگی که در ادبیات سرزمین­مان ایفا می­کند زندگی شمس از موضوعاتی است که بارها مورد توجه نویسندگان و پژوهشگران قرار گرفته است؛ در ادامه به معرفی چند کتاب خواندنی در باب زندگی این عارف شورریده پرداخته می­شود.

ملک گرسنه 

نام «نهال تجدد» به عنوان نویسنده یک کتاب کافی است تا آن را در فهرست «باید بخوانیم» نگه داریم. این نویسنده در کتاب «ملک گرسنه» به شخصیتی پرداخته که کمتر از او چیزی می­دانیم یا خوانده­ایم. نهال تجدد از منابع مختلف در نگارش این کتاب استفاده کرده است و تلاش کرده تا روایتی منسجم و قابل اعتماد داشته باشد. تلاش او بر این بوده است که حس و حال نثرهای کهن و آنچه بایسته و شایسته است را در نگارش کتاب رعایت کند. تجدد با روایت خود خواننده را به قرن هفتم می­برد و میان مخاطب عصر مدرن با دنیای درهم پیچیده قرن بیست­و یکمی فاصله می­اندازد و کتاب را خواندنی و جذاب می­سازد. در بخشی از مقدمه کتاب می­خوانیم:« شمس تبریزی شخصیت شگفت­انگیزی است. شفاف و تیره در جست­وجوی دوباره زاییدن، شکل دادن و ساختن پیر و مرادی است که باید او را ترک، انکار یا شاید فراموش کند…»

شمس خاموش

اگر شمس تبریزی را خوب بشناسیم بی­شک به شناخت بیشتر ما از مولانا نیز کمک بسیاری خواهد کرد. شمس یک شخصییت تأثیرگذار در زندگی مولوی است. کتاب «شمس خاموش» را «سینان یاغمور» به زبان ترکی نوشته و «مهرنوش پرتوی» آن را به فارسی ترجمه کرده است. چاپ اول کتاب پس از انتشار خیلی   زود به پایان   رسید و همین امر نشان از محبوبیت شمس تبریزی نزد مخاطبان دارد؛ شمسی که جهان شمول است و دوست­دارانش   در جای جای دنیا هستند. این کتاب از زبان شمس تبریزی به نگارش درآمده و لحن صمیمی آن را می­توان از دلایل استقبال مخاطبین از این کتاب دانست. در قسمتی از کتاب می­خوانیم:«همه خصوصیات انسان در شیطان هم وجود دارد غیر از یکی. شیطان عشق را نمی­فهمد. به شیطان عشق داده نشده. عشق فقط هدیه به انسان است. به همین دلیل است که شیطان به انسان حسادت می­کند چرا که از عشق بی­بهره است.»

در جست­وجوی آینه

«محمدعلی موحد» و «محمد شریفی» مجموعه­ای از مقالات شمس تبریزی را در این کتاب جمع­آوری کرده­اند و تلاش نموده­اند در گزینش این مقالات هم­خوانی آن­ها را با سلیقه و درک مردم امروز مورد توجه قرار دهند و کتابی را به بازار نشر عرضه کنند که مفاهیم بلند انسانی را مطابق با درک نسل جدید داشته باشد و با احوال عوام و خواص متناسب باشد. در قسمتی از کتاب آمده است:«گفت هارون­الرشید که این لیلی را بیاورید تا من ببینمش که مجنون چنین شوری از عشق او در جهان انداخت…خرج بسیار کردند و حیله بسیار و لیلی را بیاوردند. به خلوت درآمد خلیفه شبانگاه، شمع­ها برافروخته، در او نظر می­کرد ساعتی، و ساعتی سر پیش می­انداخت. با خود گفت که:در سخنش آرم، باشد به واسطه سخن در روی او آن چیز ظاهرتر شود. رو به لیلی کرد و گفت: لیلی تویی؟ گفت: بلی لیلی منم؛ اما تو مجنون نیستی! آن چشم که در سَرِ مجنون است در سَرِ تو نیست!»

کیمیا خاتون

«سعیده قدس» بنیان­گذار مؤسسه خیریه «محک» دستی در نوشتن دارد و در رمان تاریخی «کیمیا خاتون» داستانی از شبستان خانه مولانا را روایت کرده که به بخشی از زندگی شخصی شمس و مولانا می­پردازد. او در این کتاب زندگی دخترخوانده مولانا، کیمیا، را مورد بررسی قرار می­دهد و تلاش کرده تا به تاریخ و آنچه در اصل اتفاق افتاده است بر اساس مستندات موجود، وفدار باقی بماند و با خیال­پردازی به وجه عاشقانه کتاب هم بپردازد. این کتاب اولین بار در سال ۱۳۸۳ منتشر شد و توانست در جلب توجه مخاطبان موفق باشد. نام این کتاب بارها در فهرست پرفروش­ها و پرخواننده­ترین کتاب­های فارسی آمده است. نویسنده کتاب در سال ۲۰۰۵ موفق به دریافت جایزه «پروین اعتصامی» شد.

 «چه خوش گفته است آن شیخ کامل به آن دیگری که در پس کوه­ها در بیابانی عزلت گزیده بود و طی منازل می­کرد؛ اگر راست می­گویی و زَهره داری و اگر انسان کامل خواهی شدن به میان انسان­ها باید آمدن وگرنه در میان ددان که  خود انسان کاملی.»

من و مولانا

کتاب «من و مولانا» نوشته «ویلیام چیتیک» و ترجمه «شهاب­الدین عباسی» از یک زاویه و دیدگاهی نو به ارتباط و زندگی شمس و مولانا می­پردازد. این کتاب در غرب مورد توجه محققان و نویسندگان قرار گرفت و در سال ۱۳۸۳ جایزه «کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» را در بخش بهترین کتاب­­های خارجی از آن خود کرد.

«من و مولانا» زندگی حیرت­انگیز مردی است که مولانا را به بزرگ­ترین شاعر عشق و عرفان در جهان تبدیل کرد و نقطه مهمی را در شناخت و رازگشایی از شخصیت پر ابهام و راز و زمز شمس تبریزی فراهم می­گرداند. در قسمتی از کتاب می­خوانیم:« آن زنبور را دیدی که بیهوده­رو است؟ هرجا که رای­اش بود، می­نشست. قصاب چند بارش از روی گوشت براند، ممتنع نشد. سوم بار، تبر برآورد. سرش جدا کرد. بر زمین می­غلتید و می­پیچید. قصاب گفت: نگفتمت که هر جا منشین؟! و آن زنبور انگبین، که به امر بنشیند که کُلّی مِن کُلِّ الثَّمرات لاجرم هر چه خورد فیهِ شِفاءُللنّاس شود!»

عاطفه بازفتی