تحلیل ها » تولیدی » خبر دریافتی
کد خبر : 319541
شنبه - 19 خرداد 1397 - 09:51
سرمقاله مردم سالاری/

خمینی کبیر: از عرفان حسی تا جنبش اجتماعی

« خمینی کبیر: از عرفان حسی تا جنبش اجتماعی » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم دکتر حسن خلیل خلیلی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

خمینی کبیر: از عرفان حسی تا جنبش اجتماعی

به گزارش پایگاه خبری ربیع، سوال اساسی این است که چرا امام خمینی (ره) توانست جنبشی را در جامعه ایران ایجاد نماید، درحالی که بسیاری از عرفا، فلاسفه، سیاستمداران و فقهای زمان قادر نبودند؟عرفان امام خمینی (ره) چگونه بود که توانست به مقولات اجتماعی راه یابد و نجات جامعه بشری را سرلوحه خویش قرار دهد؟ اگر به زندگی علمی- سیاسی- اجتماعی امام خمینی (ره) نظری افکنیم، ملاحظه می‌کنیم که امام (ره) دارای ابعاد شخصیتی گوناگونی است که بدون درک آنان نمی‌توان ایشان و حرکتشان را تجزیه و تحلیل کرد.
الف) بعد فلسفی: او قبل از آنکه وارد عرصه جامعه شود، متفکری الهی است که با استعانت از فلسفه مشاء ابن سینا و حکمت متعالیه ملاصدرا، از چنان قالب فکری- الهی و ملاک‌ها و مناطهای فلسفی برخوردار شد که عقل محض او را در تحلیل پدیده‌های نظری و عملی توانمند ساخت.اگر به توصیه افلاطون درست نظر کنیم، این فلاسفه و حکماء هستند که در پله آخر باید وارد سیاست عملی شوند. حکیمی متأله که توانست حکمت را به خوبی برای درک درست مباحث دینی به کار گیرد و مسائل اجتماعی را با همان نگاه نقادانه فلسفی به چالش کشد.
ب) بعد فقهی: شریعت اسلام و قوانین حاکم بر آن، از او حقوقدانی اسلامی و صاحب سبک ساخت. «نظریه اجتهاد منطبق با شرایط زمان و مکان»، تأثیرات نگاه عمیق فلسفی را بر مقولات فقهی امام راحل نمایان می‌سازد. قوانین اسلامی، دارای چنان جامعیتی است که فقیه آگاه و عادلی چون امام (ره) را بر کلیه مسائل شخصی و اجتماعی مسلط نمود. در فقه نیز، مباحث اجتماعی همچون «امر به معروف» و «نهی از منکر» بیشتر مورد توجه این بزرگمرد قرار گرفت. «نظریه ولایت فقیه»، نتیجه تدبر فقهی با عمق اندیشه فلسفی در بستر فهم مسائل اجتماعی است که توانست امروزه فراگیر و عالمگیر شود.
ج) بعد عرفانی: عرفان امام (ره) از جنس دیگری است که نگارنده این مطلب آنرا «عرفان حسی» می‌نامد. بدین معنا که از پایین ترین مرحله فهم اشیاء یعنی «حس» به کنه و ذات باریتعالی که بالاترین مرحله وجود است، دست یافت. او شاگرد مکتب عرفانی ای است که عارفی بزرگ چون علامه شاه آبادی (ره) و در ادامه آن، علامه قاضی (ره) مرشد اعظم آن بود که شاگردان بزرگی چون علامه طباطبایی (ره)، آیت‌الله‌العظمی بهجت (ره) و … در آن مکتب پرورش یافته اند. مکتبی که سیر از متافیزیک به متافیزیک نبود که عارف سالک از دنیا رخت بربندد و در همان عالم ماوراء الطبیعه و جدای از عالم ماده باقی بماند که نهایت و غایت آن قرب الی الله بود، بلکه در مکتب عرفان حسی امام خمینی (ره)، حرکت از خلق الی الحق، اولین مرحله سلوک است و فرجام آن، حرکت از حق مع الحق الی الخلق و در نهایت سیر الی الحق من الخلق مع الحق مبناست.
خاطره‌ای از علامه قاضی (ره) توسط استادی مطرح شد که نشان از نوع نگاه این مسلک عرفانی دارد. او هر روز، ساعاتی را در کنار بقیع مبارکه امام علی (ع) در نجف می‌نشست. همگان تصور می‌کردند که او عابدی است که در کنار مقبره مولا علی (ع)، ذکر و تسبیح حق می‌گوید، لکن خودش در این باره چیز دیگری به شاگردانش می‌آموزد. او می‌گوید: «دیدن و شنیدن»- یعنی حس- دو منبع اصلی برای عرفان و شناخت ذات عالم است. هر روز در کنار مقبره می‌نشینم و دیده‌ها و شنیده‌هایم را نه به طور سطحی بلکه به طور عمیق بررسی می‌کنم و ناگاه متوجه می‌شوم که در «عالم امکان»، چیزهایی را با همین چشم ظاهری می‌بینم که دیگران هم اگر خوب دقت کنند، خواهند دید و صداهایی را با گوش ظاهری می‌شنوم که برای دیگران نیز شنیدن آن مقدور است. فقط، دقت بیشتر می‌طلبد.
عرفانی که از حس شروع شود، ناگزیر است که پس از سیر الی الحق و رسیدن به قرب الهی، به سمت طبیعت و جامعه انسانی بازگردد و همان شنیده‌ها و دیده‌ها را با نگاه عرفانی تفسیر کند و سعی کند تا آنجا که می‌تواند، عالم امکان را با عالم ملکوت همراه سازد. آوای عالم طبیعت را با آهنگ دلنشین قدسی درآمیزد و دیدگان طبیعت را بشوید و ملکوتی کند.
در خاطره‌ای دیگر، بعد از شهادت آقا مصطفی (ره)، امام خمینی (ره) دست راستش را بر زمین می‌نهد و مدتی در آن خیره می‌شود (نگاه با دیده حسی)، و پس از لحظاتی تمرکز، کاملا آرام، سکوت می‌کند و هیچ ضجه و ناله ای برای غم فرزند عزیزش نمی‌کند. گویی با حس توانست غرق در ملکوت اعلی شود و به عمق یک پدیده ظاهری اجتماعی یعنی شهادت فرزند پاکش پی ببرد.
این مسائل نشان می‌دهد که عرفان حسی امام (ره) بنیان نگرش سیاسی- اجتماعی او را تشکیل می‌داد و این است تفاوت او با سایر عرفا. هریک از عرفا مظهر اسمی از اسماء الله هستند. امام (ره) عرفان را از علم به عین و از گوش به آغوش آورد، چیزی که نهایت سعی و تلاش دیگران بود. خصوصیت بارز امام (ره) این بود که از مرگ نمی‌ترسید، چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود، چراکه نهایت عرفان آن است که عارف بتواند با موت ارادی بر بدن مسلط شود. و امام (ره) اینگونه بر مرگ ارادی و بدن خویش مسلط شد و توانست جنبش اجتماعی
را رقم زند.