توهم خوشبختی
زندگیهای شاد، خانههای مجلل، خانواده خوب و بافرهنگ، غذاهای خوشمزه، عشقهای خللناپذیر، خواندن چندین کتاب در روز و جملات فلسفی و عمیق و صدها اتفاق خوب دیگر، فقط بخش کوچکی از زندگی روزمره بسیاری از ایرانیها در فضای مجازی است.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، زندگیهای شاد، خانههای مجلل، خانواده خوب و بافرهنگ، غذاهای خوشمزه، عشقهای خللناپذیر، خواندن چندین کتاب در روز و جملات فلسفی و عمیق و صدها اتفاق خوب دیگر، فقط بخش کوچکی از زندگی روزمره بسیاری از ایرانیها در فضای مجازی است.
اگر مبنای قضاوت از ایران را فضای مجازی قرار دهیم، کشور ما بهشتی است که با هیچ کجای جهان قابل مقایسه نیست. درواقع اوج رفاه، شعور و شخصیت، طبیعتدوستی، فرهنگ مطالعه و انسانهای بینقص را میتوان در صفحات مجازی ما ایرانیها پیدا کرد؛
اما این دنیای خیالی هیچ تشابهی با جهان واقعی پیرامون ما ندارد.
البته نه اینکه ایران زیبا نباشد یا غذاهای ایرانی خوشمزه نباشند، اما جامعه امروز ما چنان در معضلات اقتصادی و اجتماعی غرق شده است که بسیاری از کارشناسان امیدی به بهبود این وضعیت ندارند.
مشکلات اقتصادی دو دهه اخیر کشور باعث شده است پول کشور ما یکی از بیارزشترین پولهای جهان باشد؛ مردم کشور در بحران بیسابقه اقتصادی دست و پا میزنند؛ رانت، احتکار و دزدی بیتالمال به بالاترین حد خود رسیده و هنجارهای اجتماعی هر روز در حال کمرنگترشدن است؛ مردم کشور ما فقط در یک ماه اخیر تقریبا دوسوم دارایی خود را به دلیل افت ارزش ریال از دست دادهاند
و هر روز با افزایش قیمت دلار و افت ارزش ریال نسبت به روز قبل فقیرتر میشوند.
در این شرایط معضلات اجتماعی مانند خشونت، اعتیاد، طلاق، کودکان کار و افسردگی رشد چشمگیری داشته است؛ اما با وجود همه اینها صفحات مجازی ما همچنان پر است از آدمهای متظاهر به خوشبختی که جهانی بیعیب و نقص دارند.
متأسفانه با وجود این تناقضات آشکار، جامعه ما هر روز بیشتر در دنیای مجازی غرق میشود و مردم علاقه کمتری به بهبود جهان واقعی از خود نشان میدهند.
درواقع بودن در جهان مجازی آنقدر اهمیت پیدا کرده که دیگر دنیای واقعی برای بسیاری از اهمیت زیادی برخوردار نیست و آنها ترجیح میدهند با درستکردن یک قاب از زندگی آرمانی مدنظر خود تمام زشتیهای دنیای اطرافشان را در پس همین قاب پنهان کنند.
زندگی افراد در دنیای مجازی به خانه پرگرد و غباری شبیه است که صاحبخانه به جای تمیزکردن ترجیح میدهد زبالهها را در زیر فرش یا کمدها پنهان کند؛
این پنهانکردن اگرچه در کوتاهمدت میتواند معضل را از چشمها پنهان کند، اما هنگامی که زبالهها افزایش یابد، جهان فرد به قدری کوچک و متعفن میشود که دیگر جایی برای آن دنیای خیالی آرمانی باقی نمیماند.
البته نوع رفتار دولتمردان ما هم متأثر از رفتار مردم است و آنها هم ترجیح میدهند به جای پاکسازی، مشکلات را از اساس کتمان کنند و معضلات پیچیده را به زیر فرش هل دهند تا شاید از چشمها پنهان بماند.
این روبهرونشدن ما با دنیای واقعی و نپذیرفتن حقیقت، بحرانی تکاندهنده است که از همین حالا میتوان عواقب وخیم آن را در آیندهای نهچندان دور دید.
درحقیقت توهم خوشبختی بسیار خطرناکتر از نداشتن خوشبختی است؛ زیرا انسانی که توهم خوشبختی دارد، در جستوجوی آن قدم برنمیدارد؛ در حالی که کسی که احساس خوشبختی نمیکند، دستکم برای رسیدن به خوشبختی تلاش خواهد کرد.
به گمان بسیاری از جامعهشناسان اولین قدم برای حل هر بحرانی، پذیرش بحران است؛ برای نمونه تا زمانی که فرد معتاد به این حقیقت ایمان نیاورد که دچار بلای اعتیاد شده است و خود را به چشم یک بیمار نیازمند درمان نبیند، نمیتواند برای ترک اقدام کند. جامعه ما نیز تا هنگامی که به این معضل اعتراف نکند و نپذیرد که دچار مشکل است، آمادگی لازم را برای درمان نخواهد داشت.
قصد ما سیاهنمایی و اغراق در وجود مشکلات نیست؛ اما باید باور کنیم بحران تظاهر و زندگی در دنیای خیالی از آنچه فکر میکنیم، جدیتر است.