تا ۱۴۰۰ فرصت نیست!
« تا ۱۴۰۰ فرصت نیست! » عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم مهدی رجبی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، باختید. بد هم باختید آقای روحانی. نه آن تهدید نهفته در نامهی اعلام حضور در مجلس کارساز شد، نه آن مثلا ابراز امیدواری برای مراعات توصیههای رهبری (و البته شوی مثلا قرار است همهچیز را نگویم و بگذارید دهانم بسته بماند). نه آن مظلومنمایی خندهدار و حرف از «ترور» با چوب پلاکارد یک «آخوند» و نه دفاع عجیبتان از آن طفل عقبافتادهی رو به موتِ «برجام».
اینروزها «آش»ی که برای ملت پختید، آنقدر شور شده که کمکآشپزهایتان هم نمیتوانند از «دستپخت»تان دفاع کنند. اوضاع آنقدر خراب است که به فراکسیون دوستان و یاران و همسفرهایها هم نمیشود «امید» داشت. این را میشود از رایهایی که به شما ندادند فهمید.
طراحان سوال و فراکسیون بغلدستی (همانها که توی این چند سال لقب دلواپسان و کاسبان تحریم و هر دشنام و ناسزایی را لایقشان میدانستید) به کنار، آنها که به رایشان امید داشتید که به جای وکالت ملت، سنگ دولت را هم به سینه بزنند هم از پاسخهای شما به سوالات درباره «کنترل قاچاق»، «بیکاری»، «رکود» و «کاهش شدید ارزش پول ملی» قانع نشدند.
میتوان فهمید که حتی «ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان و حامیان دولت» هم به فارسی سخت دچار از هم گسستگی است! آنها هم فهمیدهاند مشکل اصلی مردم نه «رفع حصر» است، نه «ورزشگاه رفتن بانوان» و نه «تلگرام» و «فیلترینگ».
۵ تا سوال از شما پرسیدهاند و فقط از یک پاسخ قانع شدهاند. آن یکی را هم احتمالا توی رودربایستی مانده بودند و ناپلئونی رای دادند و ادای «قانع»ها را درآوردند.
اوضاع، خوب نیست اخوی. دیگر حنای «برجام» و تَکرار این واژه حال کسی را خوش نمیکند. دیگر کسی با هزاری و یک دلاری نمیرقصد. دیگر کسی حوصلهی شنیدن «حرف»های تکراری را ندارد. همان مردمی که با شعار «آب و صابون» رنگ شدند، حالا دربهدر به دنبال همان آب و صابون با نرخِ ارزِ «جهانگیری» هستند تا سیاهیِ روی صورتشان را بشویند.
آقای رئیس دولت دوازدهم!
کاری به این نداریم که بعد از داستانِ دیروزِ بهارستان، تکلیف سوالهای بیجواب و پاسخهای بهدرد نخور چه میشود. مهم نیست که ۱۱ شهریور نمایندگان مجلس تصمیم میگیرند که سوالات را به قوه قضاییه ارسال کنند یا نه. حتی مهم نیست که نمایندگان بهدنبال جمعآوری طرح استیضاح شما باشند یا نه.
لطفا یکبار به قسمی که در روز تحلیف خوردید، خوب فکر کنید. این اوضاعی که زندگی مردم را به ناامیدی کشانده، حاصل مدیریت و تصمیماتی است که شما و همکارانتان گرفتهاید و نسخهای است که شما برای مملکت پیچیدهاید.
دیروز گفتید «حتماً اشتباه داشتیم و داریم و این اشتباه را باید با هم جبران کنیم» همین دو جمله کلی ما را امیدوار میکند که میشود رئیس دولتی که مدام منتقدانش را «کمعقل» و… میدانست حالا حداقل در کلام باور دارد که اشتباه داشته و دارد.
اما آقای رئیس فرصت برای جبران خطاهای مدیریتیتان تا ۱۴۰۰ نیست. نمیشود ذهن آشفتهی مردم را با حرف آرام کرد. ما هم قبول داریم که «آنچه باید درمان شود، شک مردم به آینده و اقناع به عبور از این شرایط است»، اما این درمان به یک جراحی در ساختار کابینهی شما و از آن مهمتر در ذهن و افکار و برنامههای شما نیاز دارد.
بهبود حالِ بدِ امروز مردم به یک «تکان» جدی در سیاستهای شما نیاز دارد. به اینکه این چشمهای خستهشدهتان را از غرب بردارید و کمی، فقط کمی مردم را جدی بگیرید. مردم فقط برای رای گرفتن و حضور در راهپیماییها و میتینگها نیستند. مردم «زینتالمجالس» نیستند. مردم صاحب سندِ این مملکت و نظام هستند.
ما برای دولتِ شما نگرانیم. اما بیشتر از آن برای «مردم» و برای «انقلاب»مان نگرانیم.