بیتوجهی به ظرافتهای استیضاح
« بیتوجهی به ظرافتهای استیضاح » عنوان ستون “اول دفتر” روزنامه ایران است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نظر میرسد که جناح تندرو مجلس کار چندانی به واقعیات و تبعات ملی و حتی جناحی کارهای خودشان ندارند و همچنان چشمان خود را بستهاند و به هر چیزی متوسل میشوند تا حملهای به دولت کنند. نمونه روشن آن استیضاح آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه است. آنان که هر روزحرفهای عجیب و غریب میزنند، گاه از ۲ هزار و ۵۰۰ گرین کارت سفارشی سخن میگویند و چپ و راست اتهامات مشابه را ردیف میکنند و هیچ کس هم نیست که از آنان حسابکشی کند، اکنون و به خیال خود توانستهاند محملی را برای حمله به وزارت خارجه و سیاست خارجی کشور پیدا کنند. ولی کیست که نداند همه این اقدامات ناشی از کینه آنان نسبت به برجام است و گمان میرود که شعله کینههای برجام هیچگاه در دل این جماعت خاموش نخواهد شد. ولی چرا این استیضاح فاقد ظرافتهای سیاسی لازم است؟
تقریباً از ابتدای انقلاب تاکنون سیاست خارجی کشور کمابیش مورد تأیید اکثریت قاطع مردم بوده است. هیچ نظرسنجی معتبری نیست که این سیاست را در ذهن اکثریت جامعه و مردم با تردید مواجه کند. این اتفاق نظر نسبی در شرایطی رخ میداد که مردم به طور معمول از حوزههای اقتصادی و اجتماعی نارضایتی فراوانی ابراز میداشتند. علت این نگاه به نسبت روشن است. از یک سو سیاست خارجی کمابیش فراتر از مناقشات جناحی تصمیمگیری میشد و نیروهای سیاسی نیز سعی میکردند که در این وادی به رقابت خطرناک و خلاف منافع ملی وارد نشوند. ولی از سوی دیگر سیاست خارجی و وزیر خارجه نماینده منافع کشور در برابر سایر کشورها است و مردم نیز متوجه هستند که موفقیت یک سیاست خارجی، تا حدی متأثر از میزان حمایتی است که مردم از آن میکنند. بنابراین وزرای خارجه کشور به طور معمول حداقل در زمان وزارت خود تا حد ممکن مورد احترام مجلس و افکار عمومی نیز بودهاند و همیشه سعی میشد که حرمت آنان حفظ شود نه به واسطه شخص خودشان بلکه به دلیل جایگاه حقوقی آنان و ایفای نقش نمایندگی کشور در برابر بیگانگان.
ولی تندروهای مجلس برخلاف این سنت پسندیده، همه حریمها را شکستند، چه در مجلس پیش و چه در این مجلس و بیشترین هجوم را به وزیر خارجه کردند و کار را به توهین و فحاشی نیز کشاندند و حتی کار را به جایی رساندند که ظریف را عصبانی کردند. اکنون نیز در ادامه آن ماجرا طرح استیضاح وی را ارائه کردهاند، در حالی که میدانند دو فراکسیون اصلی مجلس یعنی امید و اصولگرایان میانهرو که اکثریت بسیار قاطعی دارند با این کار مخالف هستند و این استیضاح به طور قطع شکست خواهد خورد. بنابراین از شکست چه نتیجهای حاصل میشود؟ آیا آنان فقط میخواهند برخی مطالب را بگویند؟ هم اکنون هم هرچه میخواهند میتوانند بگویند و کسی هم از آنان سوالی نمیکند و در نتیجه حرف جدیدی نخواهند زد. طبیعی است که مجلس با اکثریت قاطع استیضاح را رد میکند و این به منزله رد کلیه ادعاهای آنان است. آیا از درک این ماجرای ساده عاجز هستند؟ به طور قطع متوجه میشوند، ولی آنان به نفس ایجاد مشکل در روابط میان دولت و مجلس فکر میکنند و کاری به نتایج دیگر اقدامات خود ندارند.
نکته دیگری که استیضاحکنندگان بخوبی میدانند و خود را به غفلت میزنند، وضعیت دو طرف از حیث مسئولیتپذیری است. طرف استیضاحکننده هرچه دوست دارد اعم از درست یا نادرست خواهد گفت و هیچ مسئولیتی در بیان مطلب نمیپذیرد. اینکه این سخن تا چه حد در جهت منافع ملی است یا تا چه حد آن را تهدید میکند مورد توجه او نیست و دغدغهای به آن ندارد. در مقابل وزیر خارجه نمیتواند غیرمسئولانه پاسخ دهد و باید انواع و اقسام ملاحظات را رعایت کند. این نابرابری در پرسش و پاسخ همان چیزی است که استیضاحکنندگان درصدد بهرهبرداری از آن هستند. ولی این خواب تعبیر نخواهد شد. افکار عمومی تفاوت نقد و تخریب را به خوبی متوجه خواهد شد.