بخشی از وصیت نامه شهید امیر عباس نجار باشی
الذین آمنوا وهاجروا وجاهدو و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم و اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، الذین آمنوا وهاجروا وجاهدو و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم و اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون.
آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا بمال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است وآنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان عالمند. سوره توبه آیه ۲۰
با سلام و درود خدمت امام زمان (عج) و خدمت نائب برحقش امام خمینی (مدظله العالی) و باسلام و درود خدمت تمامی شهدا از عمار یاسر تا حسین ابن علی (ع) سیدالشهدای عالم مکان و از حسین تا احمد مفید و مصطفی قدیانی واحمد سویزی و کلاً شهدای عملیات والفجر ۸ و با سلام خدمت خانواده این عزیزان. شهادت میدهم خدا یکی است و جزا و هیچکس دیگری لایق آفریدگار بودن را ندارد و شهادت میدهم که محمد رسول خداست وآخرین فرستاده اوبرای هدایت ما انسانهاست و شهادت میدهم که روزی به نام رستاخیز و معاد دارد که در آن اعمال همه انسانها رسیدگی میشود و شهادت میدهم که خداوند عادل است به هر اندازه که نیکی داشته باشیم به همان اندازه پاداش خواهدداد وبه هراندازه که عمل بدی داشته انجام داده باشیم جزا خواهیم شد و بالاخره شهادت میدهم که علی (ع) اولین امام جانشین پیامبراست. بعداز پیامبر ۱۲ نفر جانشین وی هستندکه اولین آنهاحضرت امام علی ابن ابیطالب وآخرین آنها حضرت بقیه الله حضرت امام مهدی (عج) است.
خدای را شکر از آن ابتداکه خلق شدم در خانوادهای بزرگ شدم که مادری از خاندان رسول اکرم (ص) داشتم وپدری با خداو زحمتکش و آنها بصورتی این حقیر ذلیل را بزرگ کردند که هیچگاه به راه کج نرفتم و هیچگاه طعم فقر وبیچارگی را نچشیدم درعین حال اینکه هر دو سختیها و مشقتهای زیادی را متحمل شدند.
ومن در مقابل این همه زحمات آنها تنهاکاری که کردم درس خواندم تا دیپلم گرفتم و با قبول شدم در دانشگاه توانستم قلب آنان را خوشحال کنم ولی اکنون پدر و مادر عزیزم اگر میبینید که نتوانستم به آنجابروم وباید به عالم دیگری میرفتم دیگراین دست من نیست زیرا وقتی موعد مرگ کسی واقع میشود در هرکجای عالم که باشد نه یک ثانیه عقب ونه یک ثانیه جلوتر میرود بنابراین شما ناراحت نباشیدکه چرا این گونه شد. باور کنید خدا خواسته است. مادرجان یادت هست که همین جریان دانشگاه من با چه سرعتی درست شد و همانطور که برایت گفته بودم درتمام این کارها خدادست داشت. او باعث موفقیت درآن شده بود بنابراین حال خداخواسته که به دانشگاه دنیوی نروم دانشگاه اخروی را برای خود گزینش کنم. من هان موقع که فرمانده عزیزم فرمان عملیات را برایما تشریع کرد فهمیدم که این باید امتحانی باشد برای اشخاصیچون من حال تا چه حد درآن قبول شده باشم نمیدانم ولی خداکند که لااقل با بودن دراین امتحان قدری از آن مسئولیتیکه پیامبراکرم (ص) برعهده مان گذاشته بودرا انجام داده باشم و دل او را شادکرده باشم. (ان شاء الله)