تحلیل ها » تولیدی » خبر دریافتی
کد خبر : 549693
شنبه - 10 آذر 1397 - 09:23
سرمقاله فرهیختگان/

بایسته‌های شهردار جدید تهران

« بایسته‌های شهردار جدید تهران » عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان نوشته سید محسن طباطبایی مزدآبادی(دبیر کل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران) است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

بایسته‌های شهردار جدید تهران

به گزارش پایگاه خبری ربیع، کلانشهر تهران به عنوان پایتخت و بزرگترین گرانیگاه اقتصادی، سیاسی و جمعیتی کشور دارای ویژگیهای منحصر به فرد است و مسائل، مشکلات، ظرفیتها و پتانسیلهای آن ماهیتی متفاوت با دیگر شهرهای بزرگ و کوچک کشور دارد؛ بنابراین مدیریت چنین شهری باید با نگاهی متفاوت نگریسته شود.

اساسا مدیریت کلانشهر تهران باید دارای میدان دید و وسعت نظری هم اندازه تهران بزرگ باشد تا بتواند درکی واقعبینانه از وضعیت این کلانشهر داشته باشد. اینک که پس از مدتها بلاتکلیفی و کش وقوس، مدیریت شهری تهران رأس خود را شناخته است باید اشاره کرد این مدیریت با چندین و چند ابرچالش مواجه است که همه آنها باید به عنوان واقعیتهای بنیادین این کلانشهر شناخته شوند و تا زمانی که این چالشها فهم نشوند، نمیتوان به پایداری شهری امیدوار بود.

اولین چالش که از جغرافیای طبیعی این شهر نشأت میگیرد مخاطرات محیطی ازجمله زلزله، سیل، فرونشست و… است؛ علاو هبر این باید آلودگی آب و هوا و خاک را نیز اضافه کرد. تجربه نشان داده است تهران در برابر این حوادث تاب آوری بالایی ندارد مانند زلزله خفیف سال پیش، آتش سوزی ساختمان پلاسکو، آب گرفتگی ایستگاههای مترو و حوادث مشابه. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان میشود که با بافت کالبدی تهران و آسیب پذیری آن نیز آشنا باشیم.

براساس آمار، حدود ۱۷ هزار هکتار بافت فرسوده پایدار و ناپایدار در تهران وجود دارد و طبق شاخصهای مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری، وسعت پهنه های ناپایدار شهری در تهران ۱۴ هزار و ۷۹۲ هکتار و نیازمند مداخله هماهنگ و جدی است. همچنین بنابر اظهارات مسئولان شهر، بیش از سه هزار ساختمان با وضعیت مشابه پلاسکو در تهران وجود دارد که این امر یک تغییر نگرش اساسی را در مدیریت و برنامه ریزی شهری می طلبد. بنابراین ارتقای تاب آوری و کاهش آسیب پذیری تهران در برابر این مخاطرات باید محور اصلی برنامه های شهردار جدید باشد.

ابرچالش دیگر تهران که باید مورد توجه مدیریت شهری قرار گیرد وضعیت اقتصادی شهر تهران است. تهران بزرگ با انبوهی از مسائل اقتصادی دست وپنجه نرم میکند که خود باعث معضلات اجتماعی و فرهنگی زیادی شده است. هیچ تردیدی نیست که اداره یک شهر با پایه اقتصادی قوی بسیار آسانتر است. گذار از مدیریت شهری سنتی به عنوان نهادی صرفا ارائه دهنده خدمات به نهادی نوآور و کارآفرین، پارادایم نوینی است که توسط بسیاری از حکومتهای محلی در سراسر جهان دنبال میشود و مدیریت تهران نیز باید همین راه را دنبال کند.

ورود به کارآفرینی و ایفای نقش در صنعت نوآوری با توجه به ماهیت تغییرات اقتصادی و اجتماعی جهان اکنون یک ضرورت و نیاز واقعی است. کارآفرینی شهری تنها راه مطمئن برای رفع نیازهای جمعیت پرشمار و متراکم تهران است و شهرداری باید به عنوان یک تسهیلگر و تسریع کننده از تحولات و نوآوریها حمایت کرده و نیروی کار را توسعه دهد و از آنجاکه نسبت به دولت ارتباط مستقیم تر و نزدیکتری با مردم دارد، فرهنگ کارآفرینی را در این کلانشهر ارتقا بخشد. تقویت بنیان اقتصادی شهر بی شک تاثیر خود را در افزایش درآمدهای پایدار شهری نشان خواهد داد. بررسی قانون بودجه ۱۰ ساله اخیر شهرداری تهران نشان میدهد سهم درآمدهای پایدار از بودجه مصوب شهرداری طی این سالها همواره بین ۲۰ تا ۲۵ درصد در نوسان بوده و حاکی از آن است که هیچ راهکار و سیاست دقیق و محکمی برای ارتقای این درآمدها وجود نداشته و شهرداری تهران با اتکا به درآمدهای ناپایدار، برنامه های خود را پیش برده است. بنابراین شهردار جدید تهران باید به فوریت به سراغ تصویب و اجرای لایحه درآمدها رفته و از طریق تعامل با دولت این مساله را حل کند. به نظر میرسد سابقه حضور در شورای عالی معماری و شهرسازی و عضویت فعال شهردار در بدنه دولت در گذشته، راه را بر این مهم هموار میکند.

چالش دیگر کلانشهر تهران از نوع مدیریتی است؛ مدیریت یکپارچه شهری در تهران نه یک بحث علمی برای محافل آکادمیک و نه یک کلیدواژه سیاسی، بلکه یک ضرورت حیاتی و فوق العاده برای این کلانشهر پرمساله است. حال که لایحه مدیریت واحد شهری در کلانشهر تهران تهیه شده است، شهردار جدید باید هرچه سریع تر آن را به سرانجام مقصود برساند؛ چراکه ریشه بسیاری از مسائل تهران در مدیریت متفرق و نگرش بخشی است. مدیریت بین بخشی و متفرق شهری هزینه های هنگفتی را بر شهر تحمیل کرده و راه را بر خلاقیت و نوآوری مدیران شهری بسته است و به خاطر دارا بودن سازوکار عریض و طویل، میزان پاسخگویی و احساس مسئولیت مدیریت شهری را پایین آورده که این مساله به کاهش اعتماد اجتماعی و تقلیل رفتن سرمایه اجتماعی می انجامد.

اما صحبت از سرمایه اجتماعی به میان آمد؛ این موضوع بسیار مهم و اتکا به آن بسیار راهگشا خواهد بود. شهردار جدید تهران باید بکوشد مشارکت شهروندی را به شکل راستین آن ارتقا بخشد و امید اجتماعی را جانشین یأس کند. طی یکسال گذشته سرگردانی و عدم ثبات مدیریت شهری تهران قسمتی از امید اجتماعی شهروندان را تقلیل داده و باید برای احیای آن تلاش کرد؛ تلاش برای تقویت امید اجتماعی در شهرها به مشارکت، سرزندگی و پویایی اجتماعی می انجامد اما برخی مسائل ممکن است ناامیدی اجتماعی را به شهروندان تزریق و آنها را نسبت به سرنوشت شهر بی تفاوت کند که ازجمله مهمترین عوامل میتوان به عدم شفافیت در مدیریت شهری اشاره کرد. شفافیت مدیریت شهری به شهروندان اجازه میدهد بر فعالیتها و تصمیمات مدیران نظارت کنند و از این طریق مسئولی تپذیری آنها را بالا خواهد برد. این امر همچنین از طریق تزریق اطلاعات از بطن جامعه به مجموعه مدیریت شهری، کارآمدی آن را بالا خواهد برد، آن را پاسخگوتر خواهد کرد و فساد را کاهش خواهد داد. به عبارت دیگر شفافیت، درمان مشکل عدم تقارن اطلاعات است و به شهروندان قدرت بیشتری میبخشد؛ قدرتی که خود منجر به برابری و عدالت و مشروعیت مدیریت شهری خواهد شد. عدم شفافیت به خصوص در نظام مالی شهرداری م یتواند اعتماد و امید اجتماعی را سلب کند، بنابراین نهادهای مدیریت شهری باید بودجه سالانه، متمم ها و الحاقات، نظام پرداختها و سایر اسناد مالی را به صورت شفاف در معرض دید مردم قرار دهند. این روشنگری باعث می شود مردم امیدوارانه به پرداخت عوارض و مالیات اقدام کنند.