اهداف قیام امام حسین علیه السلام از زبان امام
مبارزه با کسانی که حرام خدا را حلال شمردهاند، مبارزه با پیمان شکنان، مبارزه با ظلم و ستم، مبارزه با مخالفان سنت پیامبر (ص) نیز از اهداف قیام حضرتشان بود.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، معاویه بخوبی میدانست امام حسین (ع) در اولین فرصت ممکن، علیه او قیام میکند با اینحال او گاهی امام (ع) را تهدید میکرد، اما از اقدام عملی بر ضد آن حضرت به شدت پرهیز می کرد. با مرگ معاویه شرایط تغییر کرد؛ زیرا از سویی یزید به فسق و فجور و بیدینی شهرت یافته بود و از انجام هیچ گناهی حتی به صورت علنی پروا نمیکرد. او جوانی خام و بیتجربه بود و هیچ سابقهای در اسلام نداشت. به همین دلیل، میان صحابه و فرزندان آنان نیز دارای امتیاز و مقبولیتی نبود.
از سوی دیگر گروه زیادی از مردم کوفه برای همراهی امام حسین (ع) اعلام آمادگی کرده بودند. امام (ع) زمینه را برای افشای چهره واقعی بنیامیه و یاری دین خدا، فراهم دید و با هدف احیای دین خدا قیام و حرکت خویش را آغاز کرد. آن حضرت در مرحله نخست در صورت امکان در پی تشکیل حکومت اسلامی بود و در غیر این صورت، با شهادت خود و یارانش به تکلیف خود عمل میکرد. امام علیه السلام در کلمات گوهر بارش، انگیزههای قیام خود را بیان فرموده اند که برخی از آنها را بیان میکنیم.
اولین هدف، افشای چهره واقعی بنیامیه است چنانچه فرمودند: «وَ عَلَی الإسلام السَّلامُ إذْ بُلِیَتِ الأُمَّهُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ؛ زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد». این گام اساسی در راستای افشای چهره کریه یزید است.
هدف دوم، احیای سنت پیامبر(ص) است. «و أنا اَدْعُوکُمْ إلی کتابِ اللهِ و سُنَّهِ نَبِیِّهَِ(ص) فَإنَّ السُّنَّهَ قَدْ أمِیتَتْ؛ من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا میخوانم؛ چرا که (این گروه) سنت پیامبر (ص) را از بین بردهاند».این بخشی از نامه امام به بزرگان بصره است، ادامه افشاگای یزید و اعلام قیام.
سومین هدف و انگیزه مبارزه با بدعتهاست که در همان نامه اشاره فرموده اند: «وَ اِنَّ البِدْعَهَ قَدْ اُحْییَتْ؛ این گروه بدعت (در دین) را احیا کردند».
معاویه برای پیشبرد اهداف خویش و تحکیم پایههای مقام خود که سخت به آن علاقه داشت، در احکام اسلامی و دین هم بدعتهایی پدید آورد که مهمترین آنها انحراف خلافت از مسیر صحیح خود و تبدیل آن به سلطنت استبدادی و موروثی به ویژه انتخاب فرزند آلوده و ناصالحش برای ولایتعهدی بود.
یکی دیگر از بدعتها، چگونگی مصرف بیتالمال بود؛ زیرا در دوران معاویه، بیت المال به عنوان ثروت شخصی او و دودمانش در آمد و کسی نمیتوانست درباره بیت المال از او بازخواست کند. بدعت دیگر، جواز ازدواج با دو خواهر در یک زمان بود و صدها بدعت دیگر!؟
انگیزه چهارم قیام مبارزه با فساد آشکار، پنجم احیای حدود الهی و ششم مبارزه با اتلاف کنندگان اموال فقیران است:
امام حسین (ع) در مسیر کربلا، با فرزدق ملاقات میکند و از خلافکاریهای حاکمان شام و قیام برای نصرت دین خدا سخن میگوید و میفرماید:
«یا فَرَزْدَقُ إنَّ هوُلاءِ قومٌ لَزِمُوا طاعَهَ الشَّیطانِ، و … ای فرزدق! اینان گروهی هستند که پیروی شیطان را پذیرفتند و اطاعت خدای رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکارا ساختند، و حدود الهی را از میان بردند، و بادهها نوشیدند، و داراییهای فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند، و من از هر کس به یاری دین خدا و سربلندی آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خدا پیروز و برتر باشد».
هفتمین انگیزه عمل به حق و مبارزه با باطل است: «ألاتَرَوْنَ إلی الحَقِّ لا یُعْمَلُ به، و إلی الباطِلِ لا یُتَناهی عنه لِیَرْغَبَ المُؤمِنُ فی لِقاءِ رَبِّهِ حَقَّاً حَقّاً؛ آیا نمیبینید به حق عمل و از باطل جلوگیری نمیشود. در چنین شرایطی بر مؤمن لازم است که به دیدار پروردگارش راغب باشد».
اهداف دیگری چون، احیای حق(…مِن اِحْیاءِ مَعالِمِ الحَقِّ)، اصلاح امت پیامبر(ص) و بر پایی امر به معروف و نهی از منکرنیز از اهدافی است که امام علیه السلام با صراحت بیان فرموده اند: «وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإِصْلاح فی أمَّهِ جَدِّی، أرِیدُ أَن آمُرَ بالمعروفِ و أنهی عن المنکر؛ من فقط برای اصلاح در امت جدم به پا خاستم، میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».
مبارزه با کسانی که حرام خدا را حلال شمردهاند، مبارزه با پیمان شکنان، مبارزه با ظلم و ستم، مبارزه با مخالفان سنت پیامبر (ص) نیز از اهداف قیام حضرتشان بود چناچه خطاب به حر فرمودند:
«فَقَدْ عَلِمْتُمْ أنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) قد قال فی حَیاتِهِ، مَن رَأیَ سُلْطاناً جائراً مُسْتَحِلَّا لِِحُرُمِ اللهِ..] میدانید که پیامبر خدا (ص) در زمان حیاتش فرمود: هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده و پیمان خدا را شکسته، با سنت پیامبر (ص) مخالفت ورزیده و در میان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار کرده، ولی با او به مبارزه عملی و گفتاری برنخیزد، سزاوار است که خداوند او را به جایگاه آن سلطان ستمگر (جهنم) وارد کند».
آشکارکردن نشانههای دین خدا و مورد عمل قرار گرفتن احکام الهی نیز در بیانات امام گویای عزم جزم ایشان در تشکیل حکومت اسلام به معنای واقعی کلمه است:
خداوندا! تو میدانی که آنچه از ما (در راه بسیج مردم) سر زده است، برای رقابت در امر زمامداری و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبوده، بلکه هدف ما آن است که نشانههای دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستی را در همه بلاد آشکار کنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و به فرایض و سنتها و احکامت عمل شود».
نیز فرمودند:«أَیُّهَا النَّاسُ أنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ(ص) و نَحْنُ أولی بِوِلایَهِ هذِهِ الأمُورِ عَلَیْکُمْ مِنْ هؤلاء المُدَّعِینَ ما لیْسَ لَهُمْ، ای مردم! من فرزند دختر رسول خدایم و ما به ولایت این امور بر شما از این مدعیان دروغین سزاوارتریم».
امام(ع) همچنین در نامهای که هنگام اعزام مسلم(ع) خطاب به او مرقوم میدارد، بار دیگر بر بسیج نیروها و آمادهسازی مردم تأکید میورزد. در این نامه میخوانیم:
«وَ ادْعُ النّاسَ إِلی طأعَتی، و اُخذُلْهُم عَنْ آل أبیسُفیانَ، فَإنْ رَأَیْتَ الناسَ مُجْتَمِعینَ عَلی بَیْعَتی فَعَجِّلْ لی بالخَبْرِ، حَتّی أعْمَلَ علی حَسَبِ ذلک إِن شاءَ اللهِ تعالی (چون به کوفه رسیدی) مردم را به پیروی از من دعوت کن و آنان را از حمایت آل ابیسفیان بازدار. اگر مردم متّفقاً بیعت کردند، مرا با خبر ساز تا برابر آن عمل کنم».
پراکنده ساختن مردم از حمایت خاندان ابوسفیان و فراخوانی مردم به اطاعت امام و یکپارچه کردن آنان برای بیعت و همراهی، همه نشان از تهیه ساز وکارهای مناسب برای تشکیل حکومت دارد.
به هر حال، با توجه به شواهد تاریخی ـ که بخشی از آن گذشت ـ یهدف اصلی قیام سالار شهیدان، تشکیل حکومت اسلامی و در واقع بازگرداندن خلافت به جایگاه اصلی خویش بود تا در پناه، آن عدل و داد گسترش یابد و حق احیا و باطل و پلیدی نابود شود.
مظفر حاجیان