اقتصاد کلان و بودجه » اقتصادی » تولیدی » گزارش-مصاحبه
کد خبر : 241126
چهارشنبه - 9 اسفند 1396 - 14:30

اقتصاد هنر نیازمند سرمایه گذاری کلان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، دکتر حمیدرضا شش‌جوانی متولد ۱۳۵۴ است و کارشناسی جامعه‌شناسی‌اش را در ایران و دکترایش را در رشته کارآفرینی فرهنگی با گرایش اقتصاد هنر در کشور سوئیس دریافت کرده است. ششجوانی شیفته هنر است و همین علاقه او به هنر باعث شده در رشته‌ای تقریباً نوپا به نام اقتصاد هنر تحصیل […]

اقتصاد هنر نیازمند سرمایه گذاری کلان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، دکتر حمیدرضا شش‌جوانی متولد ۱۳۵۴ است و کارشناسی جامعه‌شناسی‌اش را در ایران و دکترایش را در رشته کارآفرینی فرهنگی با گرایش اقتصاد هنر در کشور سوئیس دریافت کرده است. ششجوانی شیفته هنر است و همین علاقه او به هنر باعث شده در رشته‌ای تقریباً نوپا به نام اقتصاد هنر تحصیل کند. تألیف کتاب «کارآفرینی فرهنگی و اقتصاد هنر»، ترجمه «درآمدی بر اقتصاد استثنایی هنر؛ چرا هنرمندان فقیرند»، نوشته هانس ابینگ و ترجمه «اقتصاد هنرهای معاصر»، نوشته الیسیا زورلونی بخشی از فعالیت‌های او در زمینه اقتصاد هنر است. در کنار اینها او در رشته اقتصاد هنر در چند دانشگاه کشور در حال تدریس آموخته‌های خود است. حمیدرضا ششجوانی دلبستگی فراوانی به هنر و توسعه اقتصادی در این زمینه دارد. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت و گوی ما با این پژوهشگر اقتصاد هنر است.

– چرا اقتصاد هنر مهم است؟

توسعه از راه صنعت در بسیاری از کشورهای صنعتی به پایان راه خود رسیده است به این معنی که دیگر توسعه از راه صنعت در این کشورها به حداکثر میزان رشد خود رسیده است به همین دلیل این کشورها به دنبال راهی نوین بودند تا بتوانند رشد اقتصادی خود را توسعه بدهند. هنر یکی از روش‌هایی بود که در این کشورها باعث شد اقتصاد توسعه پیدا کند و مفهومی به نام اقتصاد هنر به وجود بیاید. به همین دلیل اقتصاد از راه هنر موضوعی مهم در اقتصاد روز جهان است. در «اقتصاد هنر» رابطه موازی بین افزایش درآمد مردم و افزایش سطح خرید آنها وجود دارد؛ یعنی هر چه اقتصاد یک مملکت وضع بهتری داشته باشد اقتصاد هنر آن نیز وضع بهتری خواهد داشت، مضاف بر این که هر چه صادرات و واردات فرهنگی و هنری یک کشور بیش‌تر باشد، آن کشور توسعه یافته‌تر است.

– جایگاه ما در اقتصاد امروز هنر کجاست؟

ما قبل از انقلاب جز اولین کشورهایی بودیم که شروع به فعالیت در اقتصاد هنر کردیم. موزه هنر معاصر ایران در میان موزه‌های هنر معاصر جهان در رتبه سوم قرار دارد و برخی از آثار آن قابل قیمت گذاری نیست. با این حال متاسفانه اقتصاد هنر در کشور ما در همان سطح سرمایه گذاری اولیه باقی ماند. اکنون کشورهای همسایه ما در خلیج فارس سرمایه گذاری کلانی در اقتصاد هنر انجام داده‌اند شاید هنوز این کشورها به بهره برداری از این اقتصاد نرسیده باشند اما همین حالا هم از ما بسیار جلو افتاده‌اند. خرید گرانترین تابلو نقاشی جهان یا ساختن شعبه موزه لوور تنها بخش کوچکی از این سرمایه گذاری است که همسایگان ما در حال انجام آن هستند. کشورهای عربستان، قطر و امارات متحده عربی سرمایه گذاری کلانی در اقتصاد هنر داشته‌اند و آهسته در حال تثبیت جایگاه خود در اقتصاد هنر در منطقه هستند. با این حال ما هر چند در این زمینه از تمام این کشورها جلو بودیم اما به دلایل مختلف از اقتصاد هنر عقب افتادیم و باید خیلی زود فکری به حال این مشکل کنیم.

– هنر برای اقتصاد ایران چه مزیت‌هایی دارد؟

حتماً شما می‌دانید که اقتصاد کشور ما از راه فروش نفت کار می‌کند و عمده مصرف‌کنندگان نفت هم کشورهای صنعتی هستند. با کاهش تقاضای جهانی نفت، درآمد کشورمان تکافوی مسائل و هزینه‌ها را نمی‌کند. با این بهره‌وری پایین نیروی انسانی در کشور نمی‌توان امیدوار بود که در سال‌های بدون نفت، درآمد حاصل از صادرات نفت حتی هزینه‌های استخراج آن را پوشش دهد، از اینها گذشته رویارویی و مدیریت مسائل اجتماعی احتیاج به پول کافی دارد. ضمن این‌که تحریم‌ها، برجام و مسائل سیاسی مرتبط به آن هم خودش داستان‌هایی مجزا است. پس منطقی است اگر بیندیشیم که منابع درآمدی‌مان را متحول کرده یا دست‌کم به‌مرور تغییر دهیم. خوب یکی از پاسخ‌های قابل تأمل، مزیت‌های رقابتی در هنر، میراث فرهنگی و گردشگری کشور است. البته سال‌هاست درباره سال‌های بدون نفت و صادرات غیرنفتی صحبت می‌کنیم ولی در عمل و به‌طور پراتیک، درآمد حاصل از صادرات غیرنفتی بخش کوچکی از هزینه‌های کشور را تأمین می‌کند. این‌جاست که می‌گوییم اقتصاد هنر، کودکی است که بخشی از رسالت دشوار «به‌گشت» اقتصاد ایران را در پیشانی‌نوشتش دارد و اگر به این کودک توجه شود و مسیر مناسبی برایش در آینده ترسیم شود، می‌توانیم افق‌های روشنی را به همین واسطه برای اقتصاد کشورمان متصور شویم که ظرفیت‌های زیادی برای ایجاد مزیت‌های بالقوه و بالفعل در اقتصاد فرهنگ و هنر کشورمان وجود دارد.

– با وجود این ظرفیت‌ها اما اقتصاد هنر در کشور ما قابل لمس نیست و هنرمندان به قول کتاب هانس ابینگ فقیرند.

بخش فرهنگ و هنر در کشور ما فقیر نیست. اگر تعداد دستگاه‌هایی که به‌نوعی خود را درگیر کار فرهنگ و هنر می‌دانند، احصا کنیم و بودجه‌هایی را در شمار آوریم که این دستگاه‌ها تحت عناوین مختلف فرهنگی و هنری هزینه می‌کنند، رقمش کاملاً قابل‌توجه خواهد بود. کافی است بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را با بودجه فرهنگی یکی از شهرداری‌ها و دستگاه‌های زیرمجموعه‌اش دریکی از کلان‌شهرهای کشور مقایسه کنید. به نظر می‌آید مسئله این باشد که بودجه با در نظر داشت کدام ضرورت‌ها، کجاها هزینه می‌شود. به نظرم اقتصاد هنر مثل بچه‌ای است که در تقدیرش مشارکت در رسالتی را نوشته‌اند که آدم‌بزرگ‌ها تاکنون به‌درستی از عهده انجامش برنیامده‌اند.

– برای رسیدن از وضعیت فعلی به هنر به عنوان یک صنعت چه زیرساخت‌هایی مورد نیاز است؟

در یک کلام سرمایه گذاری کلان دولتی. برای تبدیل هنر به صنعت به پیزی فراتر از ایجاد چند حراج و یا فروشگاه احتیاج است. اگر ما به دنبال درآمدزایی از طریق هنر هستیم باید سرمایه گذاری کلانی در حد سرمایه گذاری نفت و گاز برای هنر انجام شود تا شاهد رشد و توسعه از طریق اقتصاد هنر باشیم.