اقتصاد مهم است؟ چرا؟
در موضوع معیشت و اقتصاد نیز عنصر اصلی کالاهای مورد نیاز و مایحتاج روزانه مردم است که بسیاری از آن در داخل کشور تولید شده و البته بخشهایی از آن نیز نیازمند واردات است. عنصر اصلی که آسیب به آن، ضربه اساسی را به اقتصاد کشور وارد میکند فارغ از اختلالهایی که در موضوعاتی چون قاچاق وارد میشود، مسئله تولید است.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، پس از آنکه دشمن از اثربخشی شیوههای تهاجم خود علیه نظام اسلامی مأیوس شد، چند سالی است که تغییر رفتار جمهوری اسلامی در پروژه فشار و تحریمهای اقتصادی گسترده، تعقیب میشود. در این شیوه روزبهروز بر حجم فشارهای تصاعدیابنده فراگیر و نابودکننده اقتصادی در ایران افزوده میشود تا با افت شدید سطح معیشتی مردم و اعتراضات در درون ایران، بتواند رفتارهای انقلاب اسلامی را مطابق آنچه دشمن میگوید کنترل نمایند. در این مدل از مواجهه حتی غذا، دارو و مایحتاج ضروری مردم نیز مشمول عنوان هدف جنگی تلقی شده و آمریکا و همراهان او بنا دارند آنقدر پیچ فشار را سفت کنند تا هیچ کورسوی امیدی برای مردم در ایران نسبت به حاکمیت باقی نمانده و احیانا پروژه اعتراضات و آشوبهای احتمالی بتواند به نتیجه مدنظر غرب برسد. از نگاه کارزار مبارزه با دشمن بدخواه، این یک دلیل بسیار مهم اهمیت اقتصاد در شرایط جنگ نابرابر ولی مقتدرانه با نظام سلطه است.
آنچه که امروز به عنوان زمینه اصلی فشارها و تلاشها برای آسیبرساندن به ملت ایران قرار گرفته است، مسئله اقتصاد با هدف ضربه به معیشت عمومی است. در موضوع معیشت و اقتصاد نیز عنصر اصلی کالاهای مورد نیاز و مایحتاج روزانه مردم است که بسیاری از آن در داخل کشور تولید شده و البته بخشهایی از آن نیز نیازمند واردات است. عنصر اصلی که آسیب به آن، ضربه اساسی را به اقتصاد کشور وارد میکند فارغ از اختلالهایی که در موضوعاتی چون قاچاق وارد میشود، مسئله تولید است.
در باب تولید دو مسئله حیاتی وجود دارد؛ مسئله اول میزان اثرگذاری تحریمها یا حسن و سوءمدیریت در موضوع تولید است و مسئله دوم که مدنظر این یادداشت میباشد، حمایت داخلی عمومی اعم از افراد حقیقی و حقوقی از تولید داخل است.
در باب تحریمها باید به این نکته اشاره کرد که برخلاف آنچه که در تبلیغات گسترده دشمن نسبت به اقتصاد ایران پراکنده میشود، اقتصاد ایران نه تنها دچار ضعف و تشویش نیست بلکه به جهت استواری آن بر منابع سنتی چون کشاورزی تاکنون بهخوبی در برابر بیسابقهترین رژیم تحریمهای تاریخ جهان مقاومت کرده است.
برای درک اثری که «تحریم هوشمند» میتواند بر اقتصاد یک کشور وارد کند، کافی است تصور شود کشوری مثل ژاپن، هنگ کنگ یا امارات عربی از لحاظ بانکی بهطور کامل تحریم شود، هیچ کشتی حق پهلوگیری در بنادر آنها را نداشته باشد، هواپیماهای خطوط امارات عربی اجازه سوختگیری در هیچ کشوری را نداشته باشند، کشتیرانی آن کشور عامل تروریستی تلقی شوند یا حتی یک دلار از مسائل دیگر به بانکهای ژاپنی وارد نشده یا از آن خارج نشود. تصور شود امارات عربی اجازه خرید حتی یک ماسک یا بسته کوچک غذا از سایر کشورها را نداشته باشد؛ پرسش اینجاست آیا این کشورها چند روز یا چند هفته توان ایستادگی دارند؟ آیا میتوان تصور کرد که پس از چند ماه کشوری به نام امارات یا هنگکنگ وجود داشته باشد؟ آیا دولت آنها تاب مقاومت برای مدتی مثل چهل سال را خواهند داشت؟
موضوع دومی که باید به آن توجه نمود مسئله حمایت دولتی و مردمی از تولید است. تولید به عنوان قلب یک اقتصاد از مهمترین راههایی است که دشمنان به دنبال تخریب آن و در نتیجه تسلط بر کشور هستند و ضعف اقتصادی به معنای ناتوانی در تولید نیازمندیهای یک کشور سبب احتیاج او به دیگران و در نهایت استعمار و استثمار توسط کشورهای مرکزی یا متروپل میشود؛ امری که در تاریخ پانصد ساله اخیر جهان به وضوح قابل مطالعه است.
البته این نکته به معنای نفع روابط اقتصادی با سایر کشورهای جهان نیست، بلکه آنچه مذموم است مورد تسلط واقع شدن به دلیل نیازمندی است. آنچه در این مجال موضوعیت دارد نفی سلطه اقتصادی است نه نفی ارتباط؛ زیرا ارتباط با سایر کشورهای دنیا حتی میتواند یکی از راههای رونق تولید باشد.
اسلام در جمهوری اسلامی یکی از دو رکن اساسی و حافظ جمهوریت نظام است. ذات اسلام با حرکت و صعود آمیخته شده و هرگونه انفعال و بی تحرکی و کرنش را برنمیتابد. اسلام مسلمانان را به سمت آزادی از هرگونه تسلط ظلم و وابستگی سوق میدهد و از آنها میخواهد که در برابر استکبار مقاومت و بلکه پایداری نمایند. پایداری به معنای گونهای از مقاومت توأم با حرکت است که اسلام را به دینی مترقی و کارآمد تبدیل میکند.
یکی از مهمترین قواعد اسلامی، قاعده مهم «نفی سبیل» یا «نفی سلطه» است. ازجمله آیاتی که بیشتر فقها درباره نفی سبیل به آن استدلال کردهاند، آیه: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» است (… و خدا هرگز برای کافران راهی (برای تسلط) بر مؤمنان ننهاده است.) (نساء، ۱۴۱)
این قاعده با اولویت و ترجیح قطعی استقلال، عزت و ماندگاری جامعه اسلامی در اکثر ابواب فقهی مثل معاملات نظیر خرید و فروشهای روزانه عمومی، باب نکاح و ازدواج، باب احکام روابط خارجی دولت اسلامی اعم از مسائل سیاسی و اقتصادی، جاری بوده و هرگونه امکان تسلط و تولیت کفار بر مؤمنین را بهطور کل نفی میکند.
مقتضای قاعده نفی سبیل آن است که در تشریع احکام اسلامی توسط شارع مقدس یعنی خداوند متعال، نبی مکرم و اولیای طاهرین هیچ حکمی که از ناحیه آن علو، برتری و چیرگی کفار بر مسلمین به وجود بیاید، جعل نشده است. لذا به مقتضای این قاعده هرگونه عقد، پیمان، معامله، ایقاع و قراردادی به حسب طبع اولیهاش اگر موجب علو و عزت و شرف کافر بر مسلمان بشود منتفی است و اعتبار حقوقی ندارد.
به دلیل اهمیت این قاعده است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل صد و پنجاه و دوم اشاره شده و آمده است سیاست خارجی باید بر اساس نفی سلطهگری و نفی سلطهپذیری بنا شود.
فارغ از وجود آیات دیگر و روایاتی که قاعده نفی سبیل و سلطه را پشتیبانی میکنند، بنابر حکم عقل نیز قرار دادن امورات کشور یا حتی شخصی در اختیار دشمن عملی غیرعقلانی محسوب میشود. امام خمینی نیز معتقدند که آیه نفی سبیل در نفی مطلق سبیل و سلطه کفار بر مسلمانان دلالت دارد و در فلسفه این قاعده توجه دادن مسلمانان است که به هر طریق ممکن خود را از زیر سلطه کفار خارج نمایند؛ از این رو در مواردی که جامعه اسلامی یا مسلمانان در برابر کفار و بیگانگان دچار آسیب یا شکست میشوند، علت را باید در کمکاری، سستی و احیانا ترک وظیفه جستجو نمود.