سیاسی
کد خبر : 1060527
سه شنبه - 17 تیر 1404 - 18:31

افشای سانسوری گسترده در جنگ با ایران: سکوتی که بوی ترس می‌دهد

در میانه‌ی جنگ ۱۲ روزه با ایران، جایی که آژیرهای خطر جای زنگ مدارس را گرفته بودند و خانواده‌ها میان پناهگاه و یوتیوب سرگردان بودند، راویو دروکر، روزنامه‌نگار برجسته اسرائیلی، در گزارشی صریح و بی‌پرده، از واقعیتی پرده برداشت که مدت‌هاست در پسِ پرده‌ی سانسور پنهان مانده است: ترس خبرنگاران، سانسور فراگیر، و روایت مهندسی‌شده‌ جنگ از سوی مقامات رسمی.

افشای سانسوری گسترده در جنگ با ایران: سکوتی که بوی ترس می‌دهد
به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از فارس، دروکر خبرنگار مظرح صهیونیست روایتش را از صبحی معمولی آغاز می‌کند؛ روزی که دیگر مدرسه‌ای در کار نبود و غذای خانه تمام شده بود. او برای خرید به فروشگاهی در منطقه‌ی گلیلوت می‌رود، همان‌جا که بسیاری آن را با نام «سینما سیتی» می‌شناسند اما برای کهنه‌سربازان، هنوز پایگاه گلیلوت است.در بازگشت از خرید، با صحنه‌ای مواجه می‌شود که بعدها خبر آن در هیچ رسانه‌ای رسمی دیده نشد: ساختمان‌هایی در پایگاه نظامی گلیلوت، ساعت‌ها پس از حمله ایران همچنان در آتش می‌سوختند.او که هم‌زمان در نقش پدر و خبرنگار قرار گرفته بود، تصویری از این صحنه ثبت می‌کند؛ صحنه‌ای آشکار برای هر عابری، اما به‌زودی با ورود نیروهای پلیس، با تهدید مواجه می‌شود.
به گفته‌ی او، پلیس‌ها با ادعای «ممنوعیت عکاسی به دستور سانسور»، از او می‌خواهند محل را ترک کند. وقتی دروکر می‌پرسد که پلیس از چه زمانی تابع سانسور نظامی شده، پاسخی دریافت نمی‌کند.افشای خسارت‌ها؛ دروغی که همه شریک آن‌انددروکر با اشاره به مقاله‌ای در روزنامه «تلگراف» می‌گوید که پنج پایگاه نظامی در جنگ هدف موشک قرار گرفته‌اند، از جمله همان پایگاه گلیلوت. او تأکید می‌کند:«هیچ روزنامه‌نگاری نبود که ماجرا را نداند. حتی روابط عمومی آتش‌نشانی، تصاویر آتش‌نشان‌هایی را که با شعله‌ها مقابله می‌کردند، برای رسانه‌ها فرستاده بود – اما استفاده از تصاویر ممنوع بود.»
در برنامه‌ی تلویزیونی‌اش «منطقه جنگی»، دروکر سؤالی کلیدی را مطرح می‌کند:چرا اصلاً انتشار این تصاویر ممنوع بود؟و بلافاصله پاسخ می‌دهد:«سانسور نه برای حفظ امنیت کشور، بلکه برای حفظ احساس پیروزی بود. نه برای پنهان‌کردن اطلاعات از ایرانی‌ها – آن‌ها که دقیقاً می‌دانند کجا زده‌اند – بلکه برای این بود که مردم اسقاطیل ندانند چقدر آسیب دیده‌ایم.» سانسور برای محافظت از روایت، نه جان مردمبه گفته‌ی دروکر، کارکرد اصلی سانسور، کنترل روایت جنگ در داخل اسرائیل است؛ روایتی که هرگونه اعتراف به شکست یا آسیب را تهدیدی برای روحیه عمومی می‌داند.
او می‌پرسد:«آیا روزنامه‌نگاران باید از آن تبعیت کنند؟ آیا ما هنوز نگهبانان حقیقت هستیم یا به همدستان سکوت تبدیل شده‌ایم؟»او با مقایسه‌ای تاریخی ادامه می‌دهد:«در جنگ‌های گذشته، بر سر هر نقطه و ویرگول می‌جنگیدیم. حالا فقط سر تکان می‌دهیم و تأیید می‌کنیم، و آن هم در برابر همین حکومت.»ترس از برچسب «ضد میهن»؛ علت سکوتدروکر، که چهره‌اش در کمپین تبلیغاتی نتانیاهو روی بیلبوردها قرار گرفته بود، از فضای خفقان‌زده‌ی رسانه‌ای می‌گوید:«ما آن‌قدر می‌ترسیم که نکند ما را به ناپاتریوت بودن متهم کنند، که ترجیح می‌دهیم دروغ را شریک شویم».این روزنامه‌نگار اسرائیلی سانسور را نهادی می‌داند که «آن‌قدر قدیمی است که وقتی تأسیس شد، هیتلر هنوز زنده بود». او از اولین مواجهه‌اش با سانسور در دوران سربازی یاد می‌کند؛ جایی که نامه‌ عاشقانه‌اش به نامزدش، پس از بازبینی سانسور نظامی، همراه با برگه‌ی تأیید به مقصد رسیده بود.
تفکیک میان اخلاق حرفه‌ای و سانسور حکومتیدروکر اذعان می‌کند که در گذشته، گاه از سانسور دفاع کرده است – اما فقط از منظر اخلاقی. او می‌گوید نباید نام کشته‌شدگان را پیش از اطلاع خانواده‌ها منتشر کرد یا عباراتی مبهم مثل «حادثه‌ای در غزه رخ داد» را نوشت، چرا که می‌تواند وحشت در دل خانواده‌ها بیندازد. با این حال تأکید دارد که:« برای این نوع خودداری از انتشار، نیازی به نهاد رسمی نیست، فقط باید احساس مسئولیت وجود داشته باشد – چه در بین خبرنگاران، چه در بین کانال‌های تلگرامی و کسانی که می‌خواهند ‘اولین نفر’ باشند.»جمع‌بندی: روزنامه‌نگاری در سایه‌ی سانسورروایت راویو دروکر، سندی نادر و کم‌سابقه از فضای رسانه‌ای در دل رژیمی است که هم‌زمان در دو جبهه می‌جنگد: یکی با ایران، دیگری با حقیقت. اعتراف‌های او نشان می‌دهد که ترس و سانسور، چگونه روایت رسمی را بر حقیقت می‌چرباند و خبرنگار را به ابزاری برای حفظ توهم پیروزی تبدیل می‌کند.در این میان، صدای معدود روزنامه‌نگارانی مثل دروکر، اگرچه هنوز شنیده می‌شود، اما در سکوت سنگین تحمیل‌شده از بالا، پژواک چندانی ندارد.