اعتقادات دینی در جوانان
این روزها به نظر می رسداعتقادات دینی تا حدی در جوانان رنگ باخته و نسبت به فرائض دینی بی تفاوتاند و عقیده دارند که خدا به نماز وعبادت های شان نیازی ندارد. بی نیازی خالق امری واضح است و بندگان تا زمانی که نفس میکشند محتاج پروردگارند.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، این روزها به نظر می رسداعتقادات دینی تا حدی در جوانان رنگ باخته و نسبت به فرائض دینی بی تفاوتاند و عقیده دارند که خدا به نماز وعبادت های شان نیازی ندارد. بی نیازی خالق امری واضح است و بندگان تا زمانی که نفس میکشند محتاج پروردگارند. آرامشی که از ارتباط با خدا نصیبشان میشود روحشان را دگرگون میسازد و آنها رابه قدرت بی نهایت وصل میکند تا اندکی از دل مشغولیها رها شوند و معنای زندگی را درک کنند.
عوامل گوناگونی در نگرش غلط جوانان درباره توجه به عبادات نقش دارد و تنها فرد مقصر نیست. علیرضا وطن خواه روان شناس و مشاور دراین باره به کیمیای وطن گفت: اگر بخواهیم اعتقادات دینی را درظاهر بررسی کنیم میتوانیم بگوییم که به لحاظ ظاهری تیپ و نوع پوشش عوض شده، شاید به نوعی مطابق با اعتقادات دینی دهههای گذشته یا افرادی که به صورت سنتی فکر میکردند نباشد، ولی اینکه جوانان امروز در عمل چقدر به اعتقادات دینی پایبند هستند بررسی بیشتری را میطلبد. در عین حال به نظر میرسد نوع و مدل اعتقادات دینی در جوانان نسبت به گذشته تغییرکرده و پای بندی به آن نسبت به قبل در بعضی از جوانان کمتر یا سستتر شده است. یکی از مسائلی که منجر به این امر شده تأثیر رسانههای جمعی به خصوص ماهواره و فضای مجازی است. ایجاد شک و شبهه در جوانان و کاهش اعتقادات دینی امروز تأثیرات جدی دارد.
وطن خواه از اهمیت دوره نوجوانی صحبت کرد وافزود: در عین حال برای بررسی مشکلات در جوانی باید به تأثیر دورههایی که یک جوان پیش از جوانی طی میکند بپردازیم. دوره نوجوانی که دوره پیشین است تغییرات هورمونی را به دنبال دارد و شخصیت وهویت شخص درحال شکل گیری است. از سوی دیگر فرد در این دوران دچار سردرگمی است و کمک والدین را میخواهد اما استقلال هم برایش مهم است. در این دوران فردی که اعتقادات دینی را قبول دارد، تمایل دارد بنا به نظرات خودش اعتقادات را به چالش بکشد. پدر ومادر باید بدانند که در این مواقع باید حامی نوجوان باشند نه اینکه دربرابرش ایستادگی کنند. دراین مواقع بحث و جدل بی فایده است زیرا سبب میشود فرد از مباحث دینی روی گردان شود و تنفر به وجود آید که این موضوع ممکن است در دوره جوانی هم ادامه داشته باشد.
وی ادامه داد: درصورتی که جوان در دوره نوجوانی مسیر درستی را طی نکرده باشد نسبت به مسائل دینی عقیده استواری ندارد، بنابراین خانوادهها حتما باید مهارتهای فرزند پروری را بیاموزند. کمک به نوجوان برای یافتن هویت و انتقال درست باورهای دینی و بیان صحیح میتواند مفید باشد.
علیرضا وطن خواه آموزشهای دوران کودکی را تأثیر گذاردانست و تصریح کرد: تنها دوره نوجوانی اثرگذار نیست بلکه دوره کودکی هم در این زمینه نقش دارد. کودکان پاک زاده میشوند و اگر تربیت درستی داشته باشند راه صحیح را برمی گزینند و در نوجوانی و جوانی هم مشکلات کمتری خواهند داشت. در دوره کودکی مباحث اعتقادی بیشتر باید مورد توجه قرار گیرند چون پدر ومادر الگو هستند و فرزندشان رفتار آنان را مشاهده میکند.
این روانشناس و مشاور افزود: متاسفانه بعضی از والدین باورهای دینی را مطابق با واقعیت تعریف نمیکنند و اصرار میورزند و به زور و خشونت هم متوسل میشوند که دلزدگی را به همراه دارد.
وی یادآورشد: جامعه هم در این زمینه بی تأثیر نیست. افرادی که به ظاهر معتقدند اما رفتارشان متضادست، فشارهای اقتصادی و نبود شغل مناسب میتواند در عدم پایبندی به اعتقادات نقش داشته باشد.
وطن خواه در بخش پایانی سخنانش اثرات سستی عقیده را بیان نمود: خانوادهای که اعتقادات سستی دارد بنیان محکمی ندارد و با کوچکترین ضربه پاشیده میشود. در واقع اعتقادات دینی تعهد و اعتماد را به ارمغان میآورد، بنابراین جوانی که به اعتقادات دینی پایبند نیست نمیتواند ازدواج موفقی داشته باشد و خانواده خوبی تشکیل دهد. در جامعهای که اعتقادات دینی وجود ندارد سطح اعتماد کاهش مییابد زیرا چارچوب و خط قرمزی برای افراد وجود ندارد. اعتقادات دینی مانند سپری است که از فرد محافظت میکند و از غرق شدن در مشکلات پیشگیری میکند.