اصفهان؛ شهری که نفس ندارد، اما کسی پاسخگو نیست
طبق اعلام وزارت بهداشت، سالانه بیش از ۵۸ هزار نفر در ایران بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. اما سهم اصفهان از این فاجعه، چیزی حدود دو هزار نفر در سال است؛ یعنی هر روز حدود شش شهروند اصفهانی در سکوت میمیرند، فقط چون نفس کشیدند.
به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛طبق اعلام وزارت بهداشت، سالانه بیش از ۵۸ هزار نفر در ایران بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. اما سهم اصفهان از این فاجعه، چیزی حدود دو هزار نفر در سال است؛ یعنی هر روز حدود شش شهروند اصفهانی در سکوت میمیرند، فقط چون نفس کشیدند. این عدد، اگرچه خشک به نظر میرسد، اما معنایش روشن است، آلودگی هوا در اصفهان، دیگر یک مسئله زیستمحیطی نیست، قتل خاموشِ جمعی است.
اصفهان سالهاست میان توسعه صنعتی و حق تنفس مردم گرفتار مانده است. صنایع سنگین فولاد، نیروگاهها، پالایشگاهها و سایر آلاینده ها در دل یا حاشیه شهرها نفس میکشند و فیلترهای فرسودهشان ذرات مرگ را در آسمان پخش میکنند. مسئولان محیط زیست و ستاد بحران استان هر سال وعده فیلتر نو، پایش مستمر و طرح جامع کنترل آلودگی میدهند، اما حاصل کار همان است که مردم هر صبح میبینند! هوای سیاه، آسمان خاکستری و مدارس تعطیل؟
در چنین شرایطی، سکوت و تساهل دستگاههای مسئول، نوعی همدستی با بحران است. هیچیک از نهادهای اجرایی و مسئولان هوای پاک پاسخ نمیدهند که چرا اصفهان هنوز فاقد برنامه عملیاتی شفاف برای مقابله با آلودگی مزمن هواست. وزارت صمت میگوید تعطیلی صنایع به اقتصاد لطمه میزند، محیط زیست از کمبود اختیار مینالد، شهرداریها بودجه ندارند و مجریان اصلی و محوری درگیر ملاحظات سیاسی هستند. نتیجه؟ مرگ دو هزار نفر در سال بدون حتی یک استعفا، بدون حتی یک گزارش صادقانه از قصور مدیریتی.
واقعیت این است که آلودگی اصفهان محصول تصادف نیست، حاصل مصلحتجویی و محافظهکاری ساختاری است. در سه دهه گذشته هیچ دولتی حاضر نشده میان منافع صنعتی کوتاهمدت و سلامت عمومی یکی را قربانی کند. کارخانهها مجوز گسترش گرفتند، در حالیکه هیچ زیرساخت کنترلی جدی ایجاد نشد. سوخت مازوت در نیروگاهها هنوز هم در روزهای سرد سوزانده میشود، در حالیکه هر لیتر آن صدها برابر بنزین آلاینده تولید میکند. مردم اصفهان هوای آلوده را استنشاق میکنند و دولتی ها همچنان بی عکس العمل!
اما فاجعه فقط در مرگ نیست. هزینههای پنهان آلودگی هوا بر اقتصاد استان، رقمی معادل میلیاردها دلار در سال است. کاهش بهرهوری نیروی کار، افزایش بیماریهای تنفسی و قلبی، فرسایش زیرساختها و مهاجرت نیروهای متخصص، همه بهایی است که برای غفلت مدیریتی پرداخت میشود. با این حال، هیچ بودجهای برای جبران خسارت سلامت تعریف نشده است. گویی جان انسان در معادلات اقتصادی ما وزنی ندارد.
در سطح شهری، شهرداری اصفهان و شورای شهر نیز کارنامه قابل دفاعی ندارند. طرحهای محدودیت تردد خودروها در مرکز شهر ناقص اجرا میشود، نوسازی ناوگان عمومی به کندی پیش میرود و حتی اطلاعرسانی در روزهای آلوده صادقانه نیست. شهروند نمیداند چه میتنَد و چه مینوشد. ایستگاههای پایش هوا در برخی نقاط از کار افتادهاند یا دادههایشان منتشر نمیشود. این پنهانکاری زیستمحیطی، خیانت به اعتماد عمومی است.
در کنار این ضعفها، دستگاه قضایی و نظارتی نیز سکوتی سنگین اختیار کردهاند. وقتی مرگ دو هزار نفر در سال به آلودگی منتسب است، چرا هیچ پرونده قضایی علیه آلاینده ها یا مقامات قصورکننده تشکیل نمیشود؟ آیا جان انسان در اصفهان از سایر منافع کمتر ارزش دارد؟ وقتی کارخانهای بدون فیلتر استاندارد کار میکند و هوای آلوده به ریه کودک و سالمند میفرستد، آیا این مصداق جرم عمومی نیست؟
وقت آن رسیده که مدیریت استان، آلودگی هوا را نه به عنوان مسئلهای فنی، بلکه به عنوان بحرانی امنیتی، اقتصادی و اخلاقی ببیند. بحران هوا، بحران اعتماد است؛ زیرا مردم میبینند که حتی مرگ روزانه چندین نفر هم مسئولان را تکان نمیدهد. باید دستگاههای مسئول پاسخ دهند: چرا قانون هوای پاک اجرا نمیشود؟ چرا صنایع متخلف جریمه واقعی نمیشوند؟ و چرا بودجه مقابله با آلودگی در اولویت نیست؟
اصفهان میتواند دوباره نصف جهان باشد، اگر بخواهد. اما برای این خواستن، باید تصمیم گرفت که میان دود و زندگی، یکی را برگزینیم. ادامه این مسیر، یعنی پذیرفتن مرگ تدریجی شهر. آلودگی هوا در اصفهان، فقط غبار در آسمان نیست؛ غبار بر وجدان مدیریت است.تا وقتی هوای آلوده، تنها به چند تعطیلی مدرسه ختم میشود و هیچ مدیر و صنعت آلاینده ای بازخواست نمیگردد، این چرخه ادامه خواهد داشت. و در پایان هر سال، دوباره آمار منتشر میشود دو هزار نفر دیگر از اصفهانیها، فقط بهخاطر نفس کشیدن، جان دادند.و اما سؤال ،چند هزار نفر دیگر باید جان خود را از دست بدهند تا یک نفر احساس مسئولیت کند؟
مظفر حاجیان