از کودتای ۳۲ تا جنگ ۱۲روزه: پروندهای که هنوز مختومه نیست
در سیاست، اعتماد سرمایه است؛ سرمایهای که اگر یکبار خیانت شود، بازسازی آن نه با لبخند دیپلماتیک ممکن است و نه با وعدههای پشت میز مذاکره.
به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛در سیاست، اعتماد سرمایه است؛ سرمایهای که اگر یکبار خیانت شود، بازسازی آن نه با لبخند دیپلماتیک ممکن است و نه با وعدههای پشت میز مذاکره. رهبر معظم انقلاب طی چهار دهه مکرر اعلام کردهاند که آمریکا شایسته ارتباط با ایران نیست؛ موضعی که نه از احساسات سیاسی، بلکه از یک پرونده قطور و خونآلود برمیخیزد؛ پروندهای که فصلهای آن از ۱۳۳۲ آغاز میشود و تا جنگ ۱۲روزه آمریکا و اسرائیل علیه ایران در سال ۲۰۲۵ ادامه دارد.تاریخ ایران و آمریکا، تاریخ یکطرفه ظلم و توطئه است.کودتای ۲۸ مرداد نهتنها نخستوزیر قانونی ایران را سرنگون کرد، بلکه پیام روشنی داشت: واشنگتن هرجا منافعش ایجاب کند، ملتها برایش ارزشی ندارند.حمایت علنی و بیقید و شرط از رژیم پهلوی و تأسیس ساواک با کمک سازمان سیا، و به خاک و خون کشیدن مبارزان، تجربهای بود که ایرانیان هنوز فراموش نکردهاند.
پس از انقلاب نیز پرونده رفتار آمریکا نشان داد که این کشور دشمنی با نظام ندارد؛ با ملت ایران و با استقلال ایرانیان مشکل دارد:تحریمهای فلجکننده؛ تشویق صدام به حمله؛ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران؛و دهها عملیات اطلاعاتی و خرابکارانه.آیا کشوری که چنین کارنامهای دارد، شایسته اعتماد است؟رهبر معظم انقلاب بارها هشدار دادهاند که هدف آمریکا از مذاکره، حل مشکل نیست؛ مدیریت ایران است.وقتی آمریکا مذاکره میکند، نه برای تفاهم، بلکه برای باز کردن دهانهٔ نفوذ برای وارد شدن است؛وقتی لبخند میزند، برای مهندسی رفتار طرف مقابل است؛و وقتی توافق مینویسد، برای گروگان گرفتن اقتصاد کشورهاست.نمونهٔ روشن این تحلیل، تجربه برجام بود.
ایران تعهداتش را انجام داد، اما آمریکا پس از امضای توافق، تحریم روی تحریم گذاشت و نهایتاً از توافق خارج شد.این تجربه کافی است تا بدانیم واشنگتن به امضاهایش هم وفادار نیست.
در جنگ ۱۲روزه آمریکا و اسرائیل علیه ایران، حقیقتی که رهبر انقلاب سالها هشدار میدادند، با صدای بلند فریاد زد:آمریکا نه شریک مذاکره، بلکه سردسته دشمنی است.این جنگ کوتاه اما پرهزینه نشان داد:آمریکا مستقیماً وارد عملیاتهای مشترک با اسرائیل شد؛ مراکز نظامی و زیرساختی ایران را هدف قرار داد؛ و در عین حال، با ریاکاری از دیپلماسی و ضرورت مذاکره حرف میزد. همین رفتار دوگانه بود که بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی را به این نتیجه رساند که آمریکا حتی در دشمنی هم صادق نیست؛ چه رسد به دوستی!
رهبر انقلاب بهدرستی تأکید کردهاند که ارتباط با آمریکا، صرفاً ارتباط با یک کشور نیست، بلکه باز کردن دروازهٔ تهدیدات چندلایه است:هدف آمریکا روشن است:وابستهسازی، نه توسعه.با برگشت آمریکا به اقتصاد ایران، اولین نتیجه این خواهد بود که گلوگاههای مالی و بانکی کشور دوباره به سیستم آمریکا قفل می شود؛ درست مثل برجام.آمریکا هرگز دشمنی امنیتی با ایران را کنار نمیگذارد.ارتباط یعنی باز شدن کانالهای نفوذ ، تجربهای که در دهها کشور دیگر به فاجعه منجر شده است.آمریکا هرگاه در منطقه شکست میخورد، ناگهان اهل گفتگو می شود.
هرگاه قدرت ایران افزایش مییابد، تلاش میکند با مذاکره آن را مهار کند.این سیاست سالهاست آشکار است.رهبر معظم انقلاب بارها فرموده اند:ما با ملت آمریکا دشمن نیستیم؛ با سیاستهای خصمانه واشنگتن مخالفیم.دلیل مخالفت با ارتباط نیز روشن است:تجربه تاریخی؛ رفتار متناقض و غیرقابل اعتماد، تحریمهای غیرانسانی؛دشمنی آشکار در جنگ ۱۲روزه؛و تلاش دائمی برای تغییر هویت انقلاب اسلامی.این نگاه از جنس بدبینی سیاسی نیست؛ از جنس واقعبینی استراتژیک است.
در جهانی که قدرتها برای حفظ منافع خود، حتی متحدانشان را قربانی میکنند، کشوری با تجربههای تلخ ۷۰ سال گذشته حق دارد محتاط باشد.آمریکا تا زمانی که سیاستهای سلطهطلبانه خود را کنار نگذارد، نه شایسته اعتماد است و نه شایسته ارتباط.آری، آمریکا شایسته ارتباط با ایران و جمهوری اسلامی نیست، بهتر است ساده لوحان یک بار دیگر تاریخ را ورق بزنند و با مروری معقول و منطقی جنایات آمریکا در ایران را ببینند تا چشم بسته اشان کمی باز شود و سرنوشت خود در بعد از ارتباطی که انشاالله اتفاق نخواهد افتاد را درک کنند.
مظفر حاجیان