پیشخوان » موسیقی و هنرهای تجسمی » هنر
کد خبر : 565736
سه شنبه - 20 آذر 1397 - 12:38
گزارش از وداع با «دال» گرافیک ایران

احمدرضا دالوند سواد بصری داشت/ ضرورت بازخوانی جلوه‌های پدیدارشناسانه دالوند

مراسم تشییع پیکر «احمدرضا دالوند» گرافیست و منتقد هنری، پیش از ظهر امروز (سه‌شنبه ۲۰ آذر) از مقابل خانه هنرمندان به سوی خانه ابدی در بهشت زهرا(س) تشییع شد.

احمدرضا دالوند سواد بصری داشت/ ضرورت بازخوانی جلوه‌های پدیدارشناسانه دالوند

به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از  فارس، مراسم تشییع پیکر «احمدرضا دالوند» گرافیست و منتقد هنری، پیش از ظهر امروز (سه‌شنبه ۲۰ آذر) از مقابل خانه هنرمندان به سوی خانه ابدی در بهشت زهرا(س) تشییع شد.

* دالوند از معدود کسانی بود که سواد بصری داشت

در ابتدای این مراسم، سیروس علی‌نژاد همکار دالوند در مجله آدینه در سخنانی گفت: یادم نیست دالوند از کجا آمد به ما ملحق شد اما در تصویرسازی، خلاقیت داشت و هر صفحه مرده‌ای را می‌توانست زنده کند.
وی افزود: او در همه صفحات حضور داشت و لازم نبود امضایش پای همه طرح‌هایش باشد؛ بنابراین من همه امضاها را جز یکی، لاک می‌گرفتم. بعدها در هر دیدار – حتی وقتی که در بیمارستان پایش را قطع کرده بودند – این موضوع را با خنده یادآوری می‌کرد.
علی‌نژاد خاطرنشان کرد: او نجابت داشت و اگر پولی هم به او برای طرح جلد نمی‌دادیم، حرفی نمی‌زد. او از معدود کسانی بود که سواد بصری داشت. او در این اواخر که همه چیزش سقوط کرده بود آدمیتش سقوط نکرده بود.
همکار سابق دالوند خاطرنشان کرد: او این اواخر حتی امکان پرداخت اجاره‌خانه‌اش را نداشت و زندگی‌اش با تلخی پایان یافت. دالوند مردی آزاده بود و از دنیا چیزی نداشت و چیزی هم از دنیا نمی‌خواست.

* دالوند ۶۰ سال داشت اما جوان بود

فریدون صدیقی از اساتید روزنامه‌نگاری هم در این مراسم گفت: دالوند غیرقابل پیش‌بینی بود و سال‌ها در دفتر مطالعات ارشاد همکار بودیم. آن زمان بود که به نوشتن بیشتر روی آورد.
وی افزود: شبی که صبح می‌خواستم به دیدارش بروم، خواب او را می‌دیدم و می‌ترسیدم فردا با من چگونه خواهد بود، تلخ یا مانند دوست؟
صدیقی خاطرنشان کرد: راست گفته‌اند که برخی نمی‌میرند و حتی پیر نمی‌شوند. دالوند ۶۰ سالش بود اما چون حرف برای گفتن داشت، هنوز جوان است.

فرزاد ادیبی به نمایندگی از جامعه گرافیک ایران گفت: دالوند در حیطه تصویرسازی مطبوعات‌ نیازی به تعریف ندارد و کار او مرا یاد کارهای بزرگان این عرصه می‌انداخت. وی ادامه داد: دالوند در نگارش نقد هنری هم تبحر داشت.

* ضرورت بازخوانی جلوه‌های پدیدارشناسانه دالوند

محمد آقازاده که در روزهای آخر همراه با دالوند در بیمارستان بود، گفت: در یک ماه اخیر به هر کس تلفن زدم و نام دالوند را آوردم، همه کمک کردند. دالوند ثابت کرد ما خیلی نیرومندیم و اگر ما تنها هستیم، بخاطر این است که خودمان نخواسته‌ایم.
وی گفت: بزرگترین اثر هنری دالوند، مرگ و بیماری‌اش بود.

حبیب‌الله صادقی هم در این مراسم گفت: بزرگترین ویژگی برادر عزیز و نورچشمم احمد، فتوت، جامعه‌نگری و مردی برای همه سال و همه مردم بود.
وی ادامه داد: جلوه‌های پدیدارشناسانه دالوند در دوره‌های اخیر نیاز به بازخوانی دارد.
دبیر چهار دوره جشنواره هنر مقاومت گفت: روزهای سختی مانند فجایع غزه که همزمان با آن ایام بود، چندین جلسه با احمد صحبت کردم و دغدغه‌های عظیمی داشت،چون اهل معرفت بود.
صادقی گفت: او با دقت وسیع مباحث جامعه هنری را دنبال می‌کرد و من برادری را از دست دادم که جزء انسان‌های ارزشمند روزگار ما بود و جامع‌الاطراف بود.

* حکایت آخرین روز حیات دالوند

مسعود ابراهیمی از دوستان دالوند هم در این مراسم گفت: ۲۵ آبان که تولد او را در بیمارستان جشن گرفتیم، خیلی خوشحال بود. او دوست نداشت شکستنش را ببینند. ای کاش هنرمندان بر صدر بنشینند و قدر ببینند.
وی درباره آخرین روز حیات دالوند گفت: پزشکان اجازه ترخیص دادند، اما ما دوست نداشتیم به خانه سابقش برگردد. پرسیدیم. کجا منزل برایت اجاره کنیم، گفت خیابان بهار. خانه را برایش گرفتیم، حدود ساعت ۹ شب بود که رسید آنجا. نگران شام و صبحانه پرستارش بود.
وی افزود: از ۲ بامداد تا ۸ صبح با خودم کلنجار رفتم به چه کسی زنگ بزنم و خبر فوتش را بدهم.
ابراهیمی خاطرنشان کرد: پول‌هایی برای کمک به حساب ایشان واریز شده بود، آن مبالغ هنوز موجود است و اگر کسی می‌خواهد کمکش را برای جای دیگری هزینه کند، به بنده یا «آبی» دختر مرحوم دالوند بگوید.

کریم نصر هم در این مراسم گفت: دالوند حزء معدود کسانی بود که هم ادبیات، هم تصویر و هم تاریخ را خوب می‌شناخت.
وی گفت: روز بعد از عملش، به دیدارش رفتم. ذهنش مانند الماس روشن و درخشان بود.

* صحبت‌های تنها یادگار احمدرضا دالوند
آبی دالوند درباره پدرش گفت: تنها چیزی که می‌گویم این است که از همه کسانی که تسلیت گفته‌اند و اینجا حاضرند، خاطره دارم. هیچ وقت گمان نمی‌کردم ماه تولد، غم انگیزترین ماه زندگی‌ام شود.
وی با اشاره به امضای پدرش ادامه داد: تا دبستان نمی‌دانستم نام کوچک پدرم چیست، فکر می‌کردم دالی است.
فرزند دالوند گفت: بسیاری از افرادی که اینجا هستند، همسن، همکار و شبیه پدرم هستند، خواهش میکنم درمانتان را جدی بگیرید. خیلی چیزها به خاطر سهل‌انگاری کوچک ممکن است بهم بریزد.

از دیگر حاضران در این مراسم می‌توان به محمدعلی رجبی دوانی، محمد حبیبی، مسعود نجابتی، محمدحسین نیرومند، سیدمجتبی حسینی، هادی مظفری، عبدالرحیم سیاهکارزاده، محسن سلیمانی، علی‌محمد زارع، حسین محجوبی، کامبیز درمبخش و داریوش کاردان اشاره کرد.
انتهای پیام/