آیا شهردار تهران کامیاب میشود؟
« آیا شهردار تهران کامیاب میشود؟ » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم امیر ساعدی داریان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، حالا که چند روزی از انتخاب سکاندار جدید شهرداری تهران میگذرد فرصت مغتنمیست تا به مصائب پیشروی افشانی گذر و نظری بیندازیم. شهردار جدید تهران در برنامههایش از «شهر زیستپذیر و شهروند مشارکتپذیر» سخن گفته و معتقد است کلید حل بحران تهران را در جیبهایش دارد. ادعایی که در نگاه نخست بسیار بزرگ بنظر میرسد و برای دستیافتنی شدن، مدیری مجرب با سلاح علم و عمل میخواهد. پیشتر در یادداشتهای دیگر از ویژگیهای یک شهردار مطلوب برای ابرشهر تهران گفته بودم و اتفاقا از این منظر معتقدم یک شهردار ۶۰ ساله قطعا گزینه مطلوبی برای مدیریت این شهر سراسر بحران زده نیست اما محمدعلی افشانی ویژگیها و کارنامهای مختص به خود دارد که میتواند تا حدودی چشمانداز مثبتی از اداره تهران پیش چشم مردم بگذارد. او که از افزایش شاخص رضایتمندی شهروندان در اولویت کارهایش سخن میگوید باید با تمام وجود دریابد که آثار سوء یا سودمند عملکرد شهرداری چیزی نیست که الزاما سالها بعد هویدا شود و صدالبته مردم در زندگی روزمره آثارش را نظاره میکنند. پس در وهله نخست میبایست شعارها را کنار بگذارد و برای شهری که براساس برنامه شهرسازی مدون ساخته نشده تمام قد وارد میدان شود آن هم میدانی به نام تهران که در شاخصههای زیست شهری از بین ۱۸۹ شهر جهان در جایگاه ۱۷۹ جا خوش کرده. افشانی باید واقعبین باشد و بپذیرد که تهران شهردار پشت میزنشین نمیخواهد و باید جسورانه و فراجناحی کار کند. اما آیا افشانی چنین ویژگیهایی دارد؟ آیا او میتواند با مافیای فساد در شهرداری مقابله کند؟ پاسخ هرچه که باشد به زمان زیادی برای رد و اثباتش نیاز نیست و او میتواند در نخستین گام خونی تازه به شریانهای مدیریت پایتخت نظام جمهوری اسلامیایران تزریق کند. شهری که کارشناسان مدیریت بحران از آن به عنوان بمب ساعتی یاد میکنند و آنچنان با معضلات انباشت شده از گذشته درهم تنیده که عامل سیر صعودی آسیبهای اجتماعی از جمله افزایش تکدیگری، کودکان کار، کمبود نشاط اجتماعی، حاشیهنشینی و … شده است.
شکاف ایجاد شده میان شمال و جنوب تهران آنچنان عمیق شده که به یکی از بزرگترین معضلات مدیریت فضاهای شهری بدل شده و نابرابری در این شهر موج میزند. از سوی دیگر اعتیاد شهرداری به درآمدهای ناپایدار، هزینههای گزاف، آلودگی هوا، ترافیک شدید، سوداگری در بازار مسکن و نابسامانی بافتهای فرسوده از مهمترین چالشهای پیشروی افشانی است که چون سدی بزرگ مقابل شعار اولیه او یعنی «شهر زیستپذیر» بنا شده است. تهدیدها معلومند و فرصتها معلومتر. او برای مقابله با آلودگی هوا میتواند برنامهای عملیاتی برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی تدوین کند. یا میتواند برای آمادگی در برابر زلزله احتمالی تهران که اجتنابناپذیر است قانون وضع شده درخصوص پدافند غیرعامل را جدی بگیرد تا شهر برای مقابله با بلایای طبیعی آمادگی واکنش سریع داشته باشد. یا بدنبال ایجاد درآمدزایی پایدار برای سازمان فربه شهرداری برود و در تعامل با مجلس شورای اسلامیپیگیر لایحه «درآمدهای پایدار شهرداریها» باشد چراکه بخشی از درآمدهای پایدار به قانون نیاز دارد و در غیر این صورت اجرایی نخواهد شد. او سکان مدیریت شهری را در دست گرفته که حدود ۸۰ درصد منابع مالیاش مبتنی بر درآمدهای ناپایدار است و قطعا برای پرداخت حقوق ۶۷ هزار نیرو و بدهیهای سنگین به ارگانهای مختلف در همان ماههای نخست با بحران مالی مواجه خواهد شد و چه بسا مجبور شود عطای کار را به لقایش ببخشد.برای همه آنچه که گفته شد و گفته نشد او تنها دو راه دارد. نخست استفاده از توان علمیو تجربی متخصصان به انزوا رانده شده و دوم دست به دعا بردن برای آنکه تهران دچار هیچگونه بحرانی نشود.