آقای ترامپ! گوش به زنگ بمان
« آقای ترامپ! گوش به زنگ بمان » عنوان سرمقاله سردبیر روزنامه سیاست روز، محمد صفری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، زمزمههایی در رسانهها به نقل از برخی مسئولین شنیده میشود که بار دیگر امکان دارد بنزین جیره بندی شود و کارتهای سوخت باز گردد. در این باره چند نکته وجود دارد.
نخست، پرسش مهم این است که چرا کارتهای سوخت خودروها از کار افتاد و همچون سابق این کارتها براساس سهمیه ماهانه هر خودرو به کار گرفته نشد؟ اکثر کارشناسان بر این نکته تأکید داشته و دارند که وجود کارت و سهمیه بنزین هر خودرو باعث شده بود تا مدیریت مصرف از سوی مردم انجام شود و از قاچاق بنزین نیز بکاهد، هیچ خودرویی هم با کمبود بزنین روبرو نبود.
برای ایجاد ساز و کار ارائه بنزین با کارت سوخت هزینه زیادی صرف شد تا به سرانجام رسید، اما دولت تدبیر و امید آن را کنار گذاشت.
در هر حال وجود چنین سامانه ای میتوانست کمک حال کنترل حجم مصرف بنزین در کشور شود که البته آمارها نیز چنین ادعایی را ثابت میکند، پیش از برچیدن کارت سوخت، مصرف بنزین در کشور کمتر از حال حاضر بود. قدر مسلم با وجود شرایطی که از سوی دشمنان ایجاد شده و با توجه به اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران از اواسط مرداد ماه طبیعی است که دولت و همه دستگاههای نظام اسلامی راهکارهای لازم را برای هر چه کمتر کردن تبعات تحریمهای آمریکا به کار گیرند تا کمترین فشار به مردم وارد شود.
روشن است که تحریمهای اقتصادی اعمال شده از سوی آمریکا برای ایجاد نارضایتی در میان مردم برنامه ریزی شده است، هدف نخست این تحریمها مردم هستند، تا باعث بروز اعتراض و نارضایتی در کشور شود.
به این سخن ترامپ رئیس جمهور آمریکا که در بروکسل و در نشست ناتو گفته است توجه کنید؛ آنها (ایران) تحت فشار زیادی هستند و بالاخره یک روزی زنگ میزنند و میگویند آماده توافق هستیم! آمریکا دنبال تسلیم شدن نظام و مردم ایران خواهان سقوط آن هستند.»
تحریم نفتی ایران و جلوگیری از فروش نفت کشور به خریداران، مهمترین حربه ای است که آمریکا برای فشار بیشتر به جمهوری اسلامی در دست دارد، چرا که وابستگی اقتصاد کشور به درآمد نفتی زیاد است و اگر این درآمد قطع شود، با مشکلات اقتصادی روبرو خواهیم شد.
اکنون نیز دیر نشده است، سالها است که رهبر معظم انقلاب بر روی اقتصاد بدون نفت تأکید میکنند و مسئولین در دولتهای گوناگون با کم توجهی از کنار این سیاست راهبردی میگذرند.
اما کشورهایی هستند که مستقل از آمریکا میتوانند به خرید نفت از ایران ادامه دهند، چین و روسیه دو کشوری هستند که به نفت ایران نیاز دارند و قطعا به خاطر برخی مسائل که میان آنها و آمریکا و اروپا وجود داد، دست از خرید نفت ایران بر نمیدارند. معاملات میان ایران و این دو کشور نیز میتواند با حذف دلار انجام شود و یا براساس نیازهای داخلی، نفت در برابر کالا انجام شود.
اما نکته ای که باید مسئولین به آن توجه ویژه داشته باشند، بحث جیره بندی بنزین است که بار روانی زیادی در میان افکار عمومی دارد.
سالها پیش در زمان حکومت صدام در عراق سفری به این کشور داشتیم، در این سفر تأثیر تحریمهای شدید اقتصادی بر عراق را از نزدیک دیدیم، همان زمان ایران نیز به شدت عراق تحریم بود، عراق در دوران صدام نمیتوانست از پس تحریمها برآید به همین خاطر فشار بر روی مردم افزایش یافته بود و مردم در بدترین شرایط قرار داشتند. جمهوری اسلامی ایران از هر لحاظ با کشوری چون عراق و حتی همه کشورهای همسایه در منطقه تفاوت دارد، چرا که ظرفیتهای موجود در ایران بسیار فراتر از آن چیزی است که در آن کشورها دیده میشود.
ایران به سادگی میتواند تحریمها را خنثی کند، تنها کافی است مدیریت صحیح، علمی و منطقی حاکم شود. مدیریتی که بتواند دخل و خرج را مدیریت کند و از برجها بکاهد.
در خبرها خوانده اید که امسال بیش از ۱۳۷ میلیون دلار موز وارد کشور شده است، قطعاً ارقام دیگری هم برای میوههای خارجی وجود دارد که در بازار دیده میشود. آیا نمیتوان واردات میوههای خارجی را قطع کرد و هزینه آن را صرف تولیدات کشاورزی داخل کشور نمود؟! بسیاری از کالاها هستند که میتوان به قطع واردات آن اقدام کرد.
اما درباره بنزین و جیره بندی آن و ربط آن به عراق در دوران صدام! بنزین یک کالای استراتژیک است، کمبود آن باعث اختلال در بسیاری از مسائل میشود و از نظر روانی نیز بر جامعه تأثیرگذار است، عراق در دوران صدام برای این که فشار تحریمهای شدید اقتصادی را بکاهد، بنزین را به کمترین قیمت به دست مردم میرساند، آنقدر ارزان که شاید باور کردنی هم نباشد، هر لیتر بنزین یک «فلوس» عراق که به پول ایران یک ریال میشد.
اما جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر با وجود پالایشگاههای بنزین از نظر تولید این محصول استژاتژیک خودکفا است و نه تنها میتواند نیاز کشور را برآورده کند، بلکه صادرات آن نیز میتواند منبع درآمد خوبی برای کشور باشد. وجود پالایشگاه ستاره خلیج فارس که به همت کارشناسان و مهندسان ایرانی و به دست توانای نیروهای قرارگاه خاتم الانبیاء ساخته شده است، برگ زرینی از شعار ما میتوانیم است که به واقعیت تبدیل شده و قطعاً چنین دستاوردی میتواند در دیگر زمینهها نیز وجود داشته باشد.
نگاه به تواناییهای درون کشور، سرمایه گذاری بر روی محصولات کشاورزی و خودکفا شدن در تولید مواد غذایی با محوریت کشاورزی، ترامپ را همچنان در انتظار صدای زنگ تلفن نگه خواهد داشت. چرا او چنین تصوری کرده است رفتار ایران با آنها محترمانه تر شده؟! چرا فکر میکند ایران تحت فشار زیادی است و بالاخره یک روز زنگ میزند و میگوید آماده توافق هستیم؟!
میتوان این رؤیای آمریکا را به کابوس تبدیل کرد، تنها باید همت بلند انقلابی گری و مدیریت جهادی را در ساز و کارهای دستگاههای اجرایی زنده کرد.