به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از هنر زندگی/ آسیب های طلاق با افزایش نرخ رو به رشد طلاق در جوامع امروزی تبدیل به امری نگران کننده شده است. با افزایش آسیبهای طلاق سلامت خانوادهها نیز به خطر میافتد. جدایی زوجها میتواند به دلایل مختلف از جمله افزایش استرسها، مشکلات مالی، عدم شناخت کافی، تفاوتهای فرهنگی اعتقادی و … رخ دهد. با وجود این طلاق آسیبها و عوارض زیادی برای زن و مرد و خانواده ایجاد میکند. تا حدی که تبعات آن گاهی تا سالها ادامه مییابد. این مسئله لزوم شناخت پیش از ازدواج و مهارت حل مسئله در طول زندگی را بیشتر میکند. در این مقاله آسیبهای ناشی از طلاق به تفصیل شرح داده شدهاست.
آسیب های طلاق
تجربه طلاق برای زن و مرد میتواند تبعات منفی زیادی داشته باشد. آسیبهای طلاق میتواند بر زندگی فردی و اجتماعی زن و مرد تا مدتها تاثیرگذار باشد. برخی از این پیامدها شامل موارد زیر است:
۱. ترس از تنهایی
زنان یا مردانی که طلاق را تجربه میکنند، به خصوص در اوایل معمولا دچار احساس ترس از تنهایی میشوند. وابستگی عاطفی که در روابط زوجها بوجود میآید باعث میشود تجربه جدایی، برای فرد ترسناک و دلهره آور باشد. این ترس و نگرانی میتواند خود را در مسائل مختلف نشان دهد. فرد ممکن است احساس کند نمیتواند تنها زندگی کند.
ممکن است نگران این باشد که دیگر مثل قبل شاد نشود و حال بدش همیشگی باشد. خیلی اوقات افراد به خصوص زنان به لحاظ اقتصادی، کار، مسکن و مسئولیتهای زندگی به همسر خود وابسته شدهاند. در این موارد نگرانی و ترس از اینکه فرد نتواند به تنهایی بار زندگی را به دوش بکشد، به نگرانیهای دیگر افزوده میشود.
۲. احساس گناه از جمله آسیب های طلاق
خیلی اوقات افراد بعد از جدایی در مورد تصمیم خود دچار تردید میشوند. به خصوص زن یا مردی که نقش اصلی تری در تمام کردن رابطه و زندگی مشترک داشته است؛ خیلی اوقات دچار احساس گناه و عذاب وجدان میشود. همچنین هر یک از دو نفر ممکن است تا مدتها در مورد کارهای اشتباهی که در رابطه کرده است، یا کارهای بیشتری که میتوانسته انجام دهد، تا مدتها مشغولیت ذهنی پیدا کند. به این ترتیب تا مدتها خود را در این جدایی و تمام شدن زندگی مشترک مقصر بداند. برای اطلاع بیشتر در زمینه احساس گناه کلیک کنید.
احساس گناه پس از جدایی نوعی استراتژی ذهن برای مقابله با این تجربه دردناک است. پس از تجربه جدایی انسان به نوعی سوگ را تجربه میکند. احساس گناه و مقصر دانستن خود در جدایی، به فرد احساس کنترل بر اتفاق غیرقابل کنترل را میدهد. فرایندی روانی که در سوگ واقعی هم معمولا اتفاق میافتد. بنابراین شاید عجیب به نظر برسد، اما در ابتدا این احساس گناه و تقصیر تا حدی برای روان فرد نفع دارد. اما مهم این است که فرد بتواند به تدریج بر این احساس غلبه کرده و اتفاق را بپذیرد.
۳. مشکلات عاطفی
آسیبهای عاطفی که فرد بعد از جدایی تجربه میکند، از سختترین پیامدهای طلاق است. شدت و طول مدت این مشکلات برای افراد مختلف متفاوت است. معمولا شیوههای مقابله با آن هم بسته به فرد تفاوت دارد. اما جدایی پس از یک رابطه طولانی میتواند مشکلات و رنجهای عاطفی را تا سالها به همراه داشته باشد. خیلی از افراد پس از جدایی دچار تجربیات غم و اندوه فراوان میشوند. احساسات غم، اندوه، ناامیدی و بی انگیزگی ممکن است تا مدتها تجربه شود. برخی مواقع این احساسات منجر به بروز افسردگی میشود. برای آشنایی با افسردگی کلیک کنید.
هیجانات منفی اضطراب، نگرانی، خشم، بی قراری در افراد در طول تجربه جدایی تا مدتها طبیعی است. برخی افراد به تدریج این مراحل را پشت سر میگذارند و با آن کنار میآیند. اما کنار آمدن با آن برای برخی به مراتب سختتر است. این افراد ممکن است این احساسات را طولانیتر و شدیدتر تجربه کنند، یا پس از مدتی دچار مشکلاتی مثل اضطراب فراگیر، افسردگی، کناره گیری اجتماعی، مشکلات شغلی و … شوند. در این صورت گرفتن کمک مشاوره روانشناسی ضرورت مییابد.
افرادی که پس از سالها جدایی را تجربه میکنند، ممکن است در حفظ هویت خود پس از طلاق دچار مشکل شوند. معمولا زن یا مرد شخصیت خود را بر اساس روابط با همسر، فرزند، یا دوستان اجتماعی مرتبط با خانواده تعریف کردهاند. فرد نقشهای مشخصی را به عنوان هویت منسجم خود در زندگی پذیرفتهاست. از هم پاشیدگی خانواده و جدایی زوجها میتواند هویت او را متزلزل کند، و فرد را در ایجاد هویت جدید با مشکل مواجه کند. همزمانی طلاق با بحران چهل سالگی، شدت و طول مدت سردرگمی فرد را بیشتر خواهد کرد.
۵. دوگانگی نقش
۶. مشکلات اقتصادی
مواجه شدن با مشکلات مالی، نداشتن شغل مناسب یا مسکن از مشکلاتیست که بیشتر در مورد زنان ممکن است اتفاق بیافتد. هرچه وابستگی زن به لحاظ اقتصادی به همسر خود بیشتر باشد، مشکلاتی که پس از جدایی با آن مواجه میشود، بیشتر خواهد بود. زنان خانه داری که شاغل نبوده یا شغل خود را رها کردهاند، بعد از طلاق ممکن است در پیدا کردن منبع تامین مالی تا مدتها دچار مشکل شوند.
از طرفی حتی اگر فرد وابستگی مالی زیادی نداشته یا شاغل باشد، باز هم تا مدتی سازگار شدن با شرایط جدید مشکل خواهد داشت. قبل از طلاق خانه، ماشین، وسایل و خیلی از اموال و فعالیتها مشترک بودهاست. پس از جدایی فرد باید سعی کند شرایط داشتن یک زندگی مستقل را فراهم کند و با شرایط جدید تطابق پیدا کند. تلاش برای یافتن شغل مناسب از راهکارهایی است که بخشی از این آسیبها را کاهش میدهد.
۷. ارزیابی اجتماع
نگرش اجتماع و بازخوردهای منفی افراد در کنار آمدن با جدایی فرد مشکل بیشتری ایجاد کند. عموما هرچه جوامع سنتیتر یا دارای چارچوبهای خشک تری باشد، این قضاوتها و ارزیابیها بیشتر است. به خصوص در جامعه ما قضاوتهای منفی بعد از تجربه طلاق بیشتر به سمت زنان نشانه میرود. زنانی که از همسر خود جدا میشوند، ممکن است در برخی موقعیتهای اجتماعی پذیرفته نشوند.
تشکیل روابط جدید برای آنها گاهی تحت شعاع جداییشان قرار میگیرد. آنها خیلی بیشتر در معرض ارزیابی منفی دیگران تنها به دلیل تجربه طلاق هستند. حتی برچسبهایی مثل مطلقه، و بیوه برای این گروه زنان به کار میرود که میتواند بر ایجاد حس خود کم بینی و دوری آنها از دیگران تاثیر بگذارد. این بازخوردهای منفی کنار آمدن با اتفاق و سازگاری با شرایط جدید را برای آنها مشکلتر خواهد کرد.
آسیب های طلاق برای کودکان
مشکلات اقتصادی
فرزندان طلاق در طی فرایند طلاق و بعد از طلاق در معرض آسیبهای گوناگون قرار میگیرند. تجربه جابجا شدن کودک بین دو خانه و والدین میتواند برای او گیجکننده و سخت باشد. برای درک بهتر این کوکان توصیه میکنیم به مقاله فرزندان طلاق مراجعه کنید. همچنین موارد زیر برخی از آسیب های طلاق بر کودکان است:
احساس گناه در کودک
کودکان گاهی در مورد اینکه والدین آنها را دیگر دوست نداشته باشند، نگرانی پیدا میکنند. برخی کودکان در مورد جدایی والدین خود را سرزنش میکنند. آنها در این مورد خود را مقصر دانسته و گاها فکر میکنند رفتار بدی داشته یا کار اشتباهی کردهاند.
پرخاشگری از آسیب های طلاق برای کودکان
پرخاشگری کودکان در سنین بالاتر نسبت به طلاق والدین بیشتر دیده میشود. آنان گاها یک یا هر دو والد را در این جدایی مقصر میدانند. به این ترتیب رفتارهای پرخاشگرانه، مقابله ای در مقابل آنها نشان میدهند.
مشکلات رفتاری و اضطراب
کودکان طلاق ممکن است طیفی از اختلالات اضطرابی، پرخاشگری یا مشکلات رفتاری را در دوره ای نشان دهند. با وجود این نحوه برخورد والدین و کمک به آنها برای پذیرش سبک جدید زندگی و دریغ نکردن حمایت و توجه کافی با وجود جدایی میتواند تا حد زیادی از بروز مشکلات آنها و اضطراب جلوگیری کند.
به علاوه بر اساس پژوهشهای روانشناختی، کودکانی که در خانه با دو والد اما دارای مشاجرات زیاد و در جو پر تنش هستند، نسبت به کودکانی که در خانوادهای تک والد اما در جوی آرام زندگی میکنند، به مراتب مشکلات و آسیبهای عاطفی بیشتری تجربه میکنند.
تفاوت واکنش مردان و زنان به طلاق
مردان و زنان خیلی اوقات واکنشهای متفاوتی نسبت به جدایی نشان میدهند. با وجود تفاوتهای آماری در شدت تجربیات، بیشتر نشانهها در هر دو جنس تا حدی یکسان است. کنار آمدن با طلاق مانند هر از دست دادن دیگری است. فرد برای کنار آمدن باید مسئله را درک کند. آن را حس کند و بپذیرد. به این ترتیب فرد میتواند با زندگی جدید سازگار شود. در ادامه به برخی تفاوتها در واکنش مردان و زنان به طلاق میپردازیم.
واکنش مردان به جدایی
بر اساس مجله سلامت مردان، طلاق میتواند آسیب و عوارض بیشتری برای مردان داشته باشد. مردان پس از طلاق بیشتر در معرض افسردگی اساسی قرار میگیرند. همچنین احتمال وابستگی آنها به مواد مخدر بیشتر از زنان است. مردان در این شرایط همچنین در خطر بیشتری برای مشکلات سلامت جسمی مانند حملههای قلبی قرار دارند.
مردان سوگ حاصل از جدایی را نسبت به زنان دیرتر شروع میکنند. به همین دلیل فرایند سوگواری برای آنها طولانی تر میشود. مردان در مراحل اولیه جدایی، ممکن است در حال انکار باشند.
در مواجه با طلاق، مردان برای کاهش استرس بیشتر به عمل کردن به جای ابراز کلامی احساسات، میپردازند. از جمله کارهایی که برای مقابله ممکن است انجام دهند، شامل کار کردن خیلی زیاد، روابط جنسی متعدد و غیر جدی، دوری کردن از خانه جدید میباشد.
واکنش زنان به جدایی
زنان عموما آسیبهای عاطفی ناشی از طلاق را زودتر از مردان تجربه میکنند. احساسات منفی میتواند در ابتدا در آنها شدیدتر باشد. زنان بیشتر از مردان پس از طلاق دچار مشکلات اقتصادی میشوند. در به دوش کشیدن مسئولیتهای مالی زندگی بیشتر ممکن است با دشواری روبرو شوند. همچنین خیلی اوقات به دلیل حضانت فرزندان، مسئولیتهای خانه داری و هزینههای زندگی برای آنها بیشتر است.
زنان در مواجه با طلاق، با مشکلات جسمی کمتری مواجه میشوند. چرا که زنان بیشتر احساسات منفی خود را با واکنشهایی مثل گریه کردن، ابراز میکنند و در مورد آن با دیگران بیشتر حرف میزنند.
آیا طلاق همیشه یک آسیب است؟
آسیب های طلاق حتی در طلاق توافقی نیز مشاهده میشوند. در خیلی از جوامع به خصوص جوامع سنتیتر طلاق به عنوان یک تابو نگریسته شده است. به عبارتی تجربه طلاق از نظر اجتماعی بار منفی بسیار زیادی دارد. به همین دلیل بسیاری از خانوادهها با وجود مشکلات زیادی که در ازدواج متحمل میشوند، از اینکه جدایی اتفاق بیافتد ترس زیادی دارند. حتی در خیلی از فرهنگها از طرف خانواده اجازه طلاق گرفتن به فرد داده نمیشود.
همواره تلاش بر این است که زوجها جدایی را به عنوان آخرین راه در نظر بگیرند. به همین دلیل متخصصان توصیه میکنند به جای فکر یا اقدام به طلاق به رابطه خود فرصت بیشتری دهند. تا حد ممکن خود یا به کمک متخصص به حل مسائل بپردازند. پیشنهاد میکنیم قبل از هر اقدامی از مشاوره طلاق بهره مند شوید.
با وجود این گاهی این مسائل قابل حل به نظر نمیرسد. در این موارد افراد انتخاب دیگری نمییابند، و حتی چه بسا ادامه زندگی با افزایش تنشها، برای آنها و کوکان میتواند آسیب زاتر باشد. در این موارد بهتر است، به جای بار منفی دادن به این مسئله، برای افراد درگیر در جدایی حمایتهای لازم فراهم شود.
برای کاهش آسیب های طلاق چه میتوان کرد؟
اولین قدم این است که سهم خود را از علت طلاق مشخص کنید و آن را بپذیرید؛ این امر برای تغییر در سبک زندگی کمک زیادی به شما میکند. افسردگی و ناراحتیهای خود را درمان کنید و سعی کنید استقلال خود را باز یابید. توجه داشتهباشید که لازم است برای کاهش آسیب های طلاق بر فرزندان نیز اقدامات لازم را انجام دهید.
طلاق و جدایی را برای او توضیح دهید؛ لازم نیست جزئیات را تعریف کنید اما دروغ هم نگویید. بهترین کار این است که ارتباط فرزندان را با والد دیگر قطع نکنید و همواره کاری کنید کودک از حمایت و تربیت هر دو والد بهرهمند شود