به گزارش پایگاه خبری ربیع، زنان روحیه‌ی لطیف و حساسی دارند و نسبت به مردان آسیب پذیرترند، وقتی زندگی مشترک به هردلیلی به جدایی ختم شود زنان احساسات بدی را تجربه می‌کنند که تا مدت‌ها همراهشان است و تنها گذشت زمان می‌تواند مرحمی بر زخم عمیقشان باشد، متاسفانه نگرش جامعه نسبت به زنان مطلقه باعث می‌شود که با محدودیت‌هایی روبرو شوند و مشکلات جدیدی پیش روی‌شان قرار گیرد نوشین میر جهانیان روانشناس و مشاور خانواده دراین باره به کیمیای وطن گفت: طلاق امری چند مرحله‌ای است که هر مرحله در زندگی افراد بحران و آسیب‌های زیادی وارد می‌کند، معمولاً افراد قبل از طلاق تصوراتی که درمورد این مراحل دارند زیاد دقیق نیست یا کلاً مثبت است، ولی این تصورات به علت مشکلات فرهنگی و جنسیتی متفاوتند. بسیاری از مشکلات طلاق دریک خانواده تبدیل به یک بحران و آسیب می‌گردد و مسلماً این بحران‌ها به جامعه نیز نفوذ کرده و تبعاتی برای آن به همراه دارد، مشکلات طلاق برای افرادی که آن را تجربه می‌کنند پیامد وتبعاتی را به ارمغان می‌آورد که گریبان گیر کودکان هم می‌شود و زمان هم ازاین قاعده مستثنی نیست و گاهی با مسائل نامطلوبی مواجه می‌شوند.

میر جهانیان پیامدهای طلاق را عنوان کرد:

پیامدهای طلاق شامل روانی، اقتصادی، اجتماعی، مالی، عاطفی و امنیتی است که به طور مستقیم و غیر مستقیم افراد را درگیر می‌کند، درکل می‌توان گفت: طلاق پدیده‌ای است که به عنوان یک بحران اجتماعی باید آن را دید و مورد بررسی قرار داد. کم‌تر کسی است که بعد از طلاق بتواند زندگی آرام و بدون دردسری را از نو شروع کند، مطمئناً باید زمانی را با پیامدهای طلاق بگذراند و مسلماً بدون تأثیر این پیامدها این دوره سپری نمی‌گردد.

نوشین میرجهانیان آسیب‌هایی که طلاق برای زنان به همراه دارد را بیان نمود:

آسیب‌های طلاق برای زنان عبارتست از: تاثیرات فردی، خانوادگی، نگرانی از تنهایی، مشکلات مالی، دور شدن از فرزندان، احساس گناه و شکست، افسردگی، مشکلات ارتباطی در جامعه و بدبینی اجتماعی، پیدا نکردن جایگاه مناسب در جامعه و در آخر احساس عدم امنیت وبیزاری است، این تاثیرات هرکدام به تنهایی می‌تواند آسیب و مشکلاتی جدی در زندگی افراد ایجاد کند.

میر جهانیان در خصوص بحران عاطفی صحبت کرد:

طلاق عموماً با یک بحران عاطفی آغاز می‌شود و این موضوع سر آغاز مشکل دیگرست، این بحران عاطفی با خود افسردگی، اضطراب، ترس، وحشت ونگرانی به همراه دارد، بحران‌های عاطفی فرد را منزوی می‌کند و ارتباطش را با خانواده و اجتماع سخت می‌شود، این بحران‌های عاطفی نه تنها برای فرد بلکه برای جامعه و ارتباطات افراد نیز خطراتی را به ارمغان می‌آورد، اقسردگی و ترس ازتنهایی گاهی زنان را به سمت روابط نادرست سوق می‌دهد و تنش‌هایی را برای خانواده ایجاد می‌کند و گاهی کودکان را هم درگیر می‌کند. از دست دادن پایه‌های هویت و منزلت اجتماعی از تبعات روابط نامناسب است و قضاوت اجتماعی صورت می‌گیرد و نهایتاً فرد را به انزوا می‌کشاند و یا همراه با جریان نادرستی زندگیش را از سر بگیرد.

 نوشین میرجهانیان پایان بخش سخنانش از تبعات اجتماعی طلاق گفت:

زنان مطلقه معمولاً تهدیدی برای دوستان، خویشاوندان و خانواده هستند و همواره شک و تردید، باورها و عقاید آزار دهنده‌ای همراهشان است، این افراد معمولاً مورد سرزنش و اعتراض خانواده و جامعه‌اند. البته گاهی فرصتی برای استفاده، زنان مطلقه‌ای که سرپرست فرزندانشان‌اند به علت مشکلات مالی زمانی را بیرون از خانه و محل کار می‌گذرانند بنابراین تربیت فرزندان برای آن‌ها در حاشیه است و کودکان درمعرض مشکلات روانی مانند پرخاشگری، افت تحصیلی و مشکلات رفتاری قرار دارند. حتی ممکن است این زنان جهت گذراندن زندگی خود به کارهایی مانند: اعتیاد، قاچاق و حتی جرم‌های اجتماعی تن می‌دهند که این خود به مرور زمان تاثیری بر امنیت فرد و جامعه خواهد گذاشت، از اثرات دیگر طلاق کم شدن اعتبار فردست این زنان برای ازدواج مجدد از طرف افراد مجرد کم‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد و اغلب مردانی که خانواده‌شان را ازدست می‌دهند یا درپی رابطه‌های کوتاه مدت‌اند به طرف آن‌ها جذب می‌شوند که متاسفانه چون شرایط انتخاب برای این زنان محدود است به اجبار پذیرای این افراد می‌شوند. این افراد حتی سطح توقعات و ارزش‌های خود را به خاطر این روابط پایین می‌آورند که این حالت مسلماً برای یک زندگی ایده آل مشکلاتی را به وجود می‌آورد. بنابراین زنان مطلقه به علت نداشتن استقلال اجتماعی از جایگاه خوبی برخوردار نیستند و گاهی ممکن است حتی برای مدتی به خانواده‌ی پدر و بستگان وابسته شوند، این زنان درباره‌ی تربیت فرزندان دچار دگانگی می‌شوند و نمی‌توانند نقش خود را به عنوان مادر برای فرزندان به طور کامل ایفا نمایند.