تولیدی » طاهره جمشیدیان » فرهنگ و هنر
کد خبر : 1037071
چهارشنبه - 25 بهمن 1402 - 14:28

یک داستان تاریخی با روایت تاریخی و نگاهی به زندگی و سلوک امام موسی کاظم علیه السلام

کتاب «موسی‌ترین به طور» اثر سید علی شجاعی که چاپ سوم آن توسط نشر نیستان به تازگی روانه بازار شده است روایتی است داستانی از زندگی و زمانه امام هفتم شیعیان حضرت امام موسی کاظم (ع).

یک داستان تاریخی با روایت تاریخی و نگاهی به زندگی و سلوک امام موسی کاظم علیه السلام

طاهره جمشیدیان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، سیدعلی شجاعی پیش از این در حوزه‌های مختلف نوشتاری طبع‌آزمایی کرده است، از نگارش رمان دینی تا داستان کوتاه اجتماعی. از نمایشنامه‌نویسی تا تولید کتاب برای مخاطبان کودک و نوجوان؛ اما در این اثر بار دیگر به یکی از سنت‌های ادبی دیرینه رجعت کرده است و داستانی تاریخی با روایت تاریخی و درباره یکی از بزرگان دین و تشیع خلق کرده است. داستان «موسی‌ترین به طور» از زبان شش نفر روایت می‌شود. شش نفر که خود را شش چشم خلیفه عباسی می‌نامند؛ شش چشم برای چهار خلیفه که سی و پنج سال در پنهان‌کاری مطلق اخبار و اطلاعات قلمرو اسلامی را برای خلفای اسلامی ارسال می‌کردند و آنها را در جریان امر قرار می‌دادند. داستان این کتاب نیز از ماجرای شهادت امام صادق (ع) شروع می‌شود و ماجرای انتخاب جانشینی برای ایشان در مدینه. خلیفه یکی از شش چشم را مأمور به قتل وصی امام صادق کرده است اما امام با ذکاوت تمام پیش از شهادت جز موسی پنج نفر دیگر از جمله شخص خلیفه را وصی خود قرار داده است و همین توطئه شهادت امام تازه شیعیان را خنثی می‌کند.

این داستان با چنین شروعی از زبان راویان دیگر به توصیف وضعیت جامعه اسلامی پس از شهادت امام صادق می‌پردازد و میزان تشتت تفاوت نگاه آرا در آیین مسلمانان را به تصویر می‌کشد و در ادامه داستان به روی زندگی و سلوک امام موسی ابن جعفر (ع) تمرکز می‌کند.

شجاعی داستان این کتاب را با تعلیق قابل توجهی شروع می‌کند و در ادامه به زیبایی به گزارشی از فرقه‌ها و مدعیان امامت پس از امام صادق (ع) می‌پردازد و نوع بدعت‌گزاری‌های میان آنها را به زیبایی در قلب روایتی داستانی بازگو می‌کند و پس از طرح این بدعت‌ها و نیز شرح کینه آل عباس بر خاندان نوبت و امامت به شرح ویژگی‌های حقیقی امام شیعیان می‌پردازد. زبان زیبا و روان و در عین حال تاریخی این اثر در کنار اطلاعات دقیق و جامعی که از جامعه، طرز فکر و شیوه حکمرانی و نیز دغدغه‌های دینی جامعه مسلمانان در آن برهه تاریخی در قالب کتاب بیان می‌شود به این کتاب جذابیت و اعتنایی دو چندان بخشیده است.

در بخشی از این کتاب چنین می‌خوانیم:

حق حافظ جان حضرت خلیفه منصور عباسی و مؤید امرش.

من، یزید بن رباح؛ کم از ماه است که مقیم مدینه‌ام و امر حضرت‌تان مطاع، آرام و قرار حرامِ بودنم.

چنان‌که در مکتوب پیش آوردم، بعد از آن که جعفر بن محمد پنج وصی برای خود نوشت؛ تفرقه و تحزب پرجان‌تر بر جان علویان نشسته. مدینه حالا معجون چندرنگ فرقه‌هاست. جماعت ناووسیه پی عبدالله ناووس گرفته‌اند و منکر وفات جعفر و مدعی غیبت‌ش شده‌اند. فطحیه با عبدالله أفطح بیعت کرده‌اند و به حجت آن که بزرگ‌ترین فرزند جعفر است، امامش می‌دانند. گروهی به فرزند دیگر جعفر، محمد دیباج مشغولند و جماعتی باور به امامت ابوابراهیم، موسی بن جعفر دارند. اسماعیلیه هم‌چنان به سایه علم امامت اسماعیل، فرزند جعفر بن محمد می‌روند؛ نه انگار که سال‌ها پیش از این وفات یافته. اندکی هم گرد محمد، پسر همان اسماعیل حلقه زده‌اند. و کم از اندکی برای امامت یحیی بن سمیط، سینه چاک می‌دهند. صبح را میان جدال آراءشان شام می‌کنم و کلامی نشنیده نمی‌گذارم. تا اکنون که جبهه‌ای را امید و توان توفیق نمی‌بینم، حکایتی بیش فهم کردم، بی‌فوت وقت به سمع حضرت خلیفه می‌رسانم.

طاهره جمشیدیان