سرمقاله/

گرانی افسار گسیخته و جای خالی مسئولان

در سالهای اخیر و بویژه سال گذشته و روزهای گذشته امسال، تورمِ افسارگسیخته، قدرت خرید مردم را به میزان قابل توجهی کاهش داده ‌است و بیم آن می ‌رود که سرانه مصرف بیش از این هم پایین‌ تر رود و بر سلامت جسم و روح و روان مردم تاثیرات سوء بگذارد که به سادگی قابل جبران نباشد.

گرانی افسار گسیخته و جای خالی مسئولان

پایگاه خبری ربیع/

در روزهای اولین سال ۱۴۰۰ رئیس دولت  به وزرای صمت و جهاد کشاورزی دستور دادند افزایش قیمت ها بس است؟ دیگر گرانی کافی است و دیگر کالاها گران نشود؟! این مضون سخنان دکتر روحانی است؟ مسولین دیگر هم آمدند و گفتند امسال گرانی نداریم! جدای از اینکه این توصیه و سخنان حکایت از دست داشتن دولت در گرانی های سال گذشته دارد و تقریبا می توان نتیجه گرفت گرانی ها با برنامه حساب شده مسئولان بوده است اما با تاسف تمام هنوز زمانی کوتاه چند روزه از این اظهارات نگذشته بود که گرانی ها آنهم با تصویب مسئولان آغاز شد؟ و رسید به افزایش ۳۵درصدی روغن که در روزهای اخیر مجوز گرفت و البته تورم فروردین را بعضی بالای چهل در صد می دانند و احتمالا اردیبهشت بیش از خواهد بود تا ببینیم خرداد چه می شود؟ انگار این یک رویه شده است که در سال آخر دولت ها و مخصوصا ماههای آخر اقتصاد و بازار رها می شود و رسمی و غیر رسمی کالاها گران می شود و کسی هم به کسی نیست؟

در سالهای اخیر و بویژه سال گذشته و روزهای گذشته امسال، تورمِ افسارگسیخته، قدرت خرید مردم را به میزان قابل توجهی کاهش داده ‌است و بیم آن می ‌رود که سرانه مصرف بیش از این هم پایین‌ تر رود و بر سلامت جسم و روح و روان مردم تاثیرات سوء بگذارد که به سادگی قابل جبران نباشد. در این شرایط اما، تورم افزایش یافته اثر خود را بر سبد مصرفی خانوار گذاشته است و دولت و مجلس می بایست چاره اساسی برای رسیدن به وضعیت مطلوب بیندیشند گرچه ظاهرا جای چاره جویی خالی است چرا که نه مجلس نظارت کافی و مقتدرانه بر اوضاع دارد و نه دولت از ابزار و ظرفیت های در اختیار برای مهار این تورم استفاده می کند و گاهی خود منشاء گرانی است و متاسفانه تعزیرات نیز اقدام موثر آنچنانی ندارد و بسیار ضعیف عمل می کند. تورم تاثیر خود را بر همه اقشار جامعه گذاشته است به طوری‌که امروز از اصلی ترین دغدغه مردم باید به تورم بالا و کوچک شدن سفره ها و محدودیت سبد خانواراشاره کرد. تورمی که گفته شده حدود ۴۶درصد در فروردین ماه می باشد که البته این عدد مورد قبول نیست چون آثار تورمی بیش ازاین است و اعداد قیمتی نیز همین را نشان می دهد چنانچه بسیاری معتقدند میزان تورم به مراتب بالاتر از رقم اعلام شده است.  این تورم شتاب گرفته باعث شده بسیاری از اقشار مختلف جامعه تبدیل به قشر ضعیف و کم درآمد شوند و فاصله میان قشر ضعیف و کم درآمد با قشر ثروتمند بیشتر شود که البته کرونا نیز تاثیر بدی بر تورم داشته است. چنین معضلاتی همواره با بسیاری از معضلات روحی و روانی مرتبط است زیرا به دلیل وجود فشار زیاد بر دوش افراد، مشکلات روحی و روانی هم نمود بیشتری پیدا می‌کنند. تورم یک سال گذشته و اولین و دومین ماه سال ۱۴۰۰ چنان شدید و زیاد است که تحمل را می برد البته اگر مسئولان دست روی دست نمی گذاشتند و تحرکی از خود نشان می دادند؟ اگر خود را به خواب نمی زدند؟ اگر دلارها و واردات و صادرات و قیمت ها را کنترل می کردند و احتمالا به دنبال رفع کمبود بودجه نبودند؟ اگر برخی هاشان  از زندگی اشرافی خارج می شدند؟ اگر می توانستند از حقوقهای نجومی و بی حساب و کتاب بگذرند؟ اگر قید تحصیل فرزندانشان در خارج را بعضی مسئولان می زدند؟ مردم تحمل می کردند. مردم  فاصله زندگی هایی را باخود می بینند و از تبعیض ناخوشند! از اینکه بانک مرکزی کارایی خود را نشان داده اما هر از گاهی از اقتدار می افتد نگرانند؟ برداشت این است که دولت و بانک مرکزی می توانند دلار را که تاثیر بر قیمت ها دارد کنترل کنند چرا نمی کنند و چرا گاهی کنترل بخوبی انجام می گیرد و گاهی  کار کاملا رهاست؟ همه می دانند اگر بخواهند شدنی است؟ این عدم کنترل باعث گردیده بعضی کالاها تا مرز صددرصد بالا رود و این بالا رفتن همان و عدم بر گشت همان؟ اکنون مردم نگران گرانی نان هستند، قوت لا یموت اقشار کم در آمد! برخی این وعده پلو وعده بعد پلو هستند برخی دارد گذشته های دور را نزدیک می شوند که قدیمی هایمان می گویند آن زمان این عید پلو آن عید پلو بود؟! متاسفانه هر کالایی و قیمتی که بر اثر افزایش قیمت دلار بالا رفت هرگز بر نمی گردد هر چند قیمت دلار تنزل شدید و زیاد پیدا کند و این یعنی نبود کنترل و نظارت بربازار و اقتصاد؟ متاثر از افزایش قیمت دلار، افزایش قیمت ها در سال ۹۹ نسبت به سال قبل از آن در حدود ۳ تا ۷برابر بوده است. تاثیر ارز باعث کاهش تقاضا هم شده  و می شود  که در نتیجه تولید را با رکود مواجه می کند.مسئولان باید متوجه باشند که تورم و میزان تاثیرگذاری آن بر زندگی افراد جامعه تنها بُعد اقتصادی را دربرنمی گیرد بلکه آثارروحی و روانی آن روز به روز در حال افزایش است. تورم و کم شدن ارزش پول همان طور که قدرت خرید مردم را کاهش می دهد، سلامت روح و آرامش روانی را هم بر هم می ریزد.مشکلات اقتصادی  زندگی را نابود می کند. این مسئله هم بسته روانی دارد و بزرگترین آسیبی که به مردم وارد شده این است که زندگی برای آنها جریان ندارد. اقتصاد شامل حقوق، درآمد و بدهکاری نمی شود بلکه اقتصاد  یعنی توان سازگاری با محیط؛ مانند اینکه درس خواندن تبدیل به سرمایه شود. در این صورت احساس زنده بودن به افراد منتقل می شود. در حالی‌که اکنون هیچ وجهی از وجود خود را نمی توان تبدیل به سرمایه کرد و کمتر کسانی می توانند با این وضعیت سازگاری پیداکنند.

در هر حال، می توان نتیجه گرفت تورم سال گذشته دامان همه اقشار جامعه را گرفته و دغدغه اصلی همه مردم شده است. این تاثیرگذاری منفی بدون اعمال سیاست های درست و برنامه ریزی های کلان روز به روز کیفیت زندگی را کاهش می دهد و باعث بروز بزهکاری و افسردگی می شود و باعث رنجش خاطر مردم و حتی نارضایتی می گردد که این نارضایتی به نفع هیچکس جز دشمن نیست؟ بنابراین مسئولان تصمیم گیر مخصوصا مسئولان اقتصادی باید دست بجنبانند و مردم را از این وضعیت نا مطلوب خارج کنند که برای دولت کاری ندارد مگر اراده ای محکم بر حل این مشکلات که وظیفه اصلی آنهاست.اکنون بار گرانی به دوش مردم است که این بار سنگین کمر شکن باید برداشته شود و تاخیر در این امر کاری بس نا مطلوب است، اکنون مجلس باید وارد عمل شود و وظیفه نظارتی خود را اعمال کند اینکه دست دور از آتش بگیرد و خود منتقد باشد کافی نیست؟!

 مظفر حاجیان