چالش ها و موانع تحقق عدالت
تحقق عدالت، آنگونه که در منابع اسلامی از آن بحث شده و در حکومت امیرالمؤمنین(ع) اجرایی شده است، بسیار دشوار است. به عبارتی، با وجود آثار و برکات تحقق عدالت در جامعه، به سبب دشوار بودن و دقیق بودن این امر، معمولاً کسی خود را با آن درگیر نمیکند.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، بر اساس آیات صریح قرآن کریم تمامی پیامبران مامور برقراری قسط و عدل در جامعه بوده اند چنانچه می فرماید: “لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ”؛ ما پیامبران خود را با حجتى روشن (براى هدایت مردم) فرستادیم و به آنان کتاب و میزان عدالت نازل کردیم تا مردم بعدل و عدالت قیام کنند.( حدید، ۲۵.)
و در جایی نیز فرموده است: “وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین”؛ مطابق عدل عمل کنید، همانا خداوند دوست می دارد آنها را که طالب عدالت هستند. (حجرات، ۹.)
عدالت یک از ارزش های مهمی است که بزرگمرد تاریخ عدالت در راهش به شهادت رسیده است. این ارزش الهی که محبوب همه انسان هاست در همیشه تاریخ مخالفانی داشته که حتی با سردادن شعار عدالت مانع برقراری آن شده اند. تحقق شعار عدالت از جمله اهداف انقلاب اسلامی است.
اهمیت این موضوع به حدی است که امام(ره) حتی در وصیتنامه سیاسیـ الهیشان به این مهم، به ویژه رسیدگی به وضع محرومان و مستضعفان توجه و تأکید جدی نموده اند. افزون بر این، یک وجه مهم تفاوت میان الگوی توسعه مدنظر امام راحل و گفتمان انقلاب اسلامی با دیگر الگوهای توسعه، دقت و توجه الگوی توسعه مدنظر گفتمان انقلاب اسلامی به موضوع تحقق عدالت اجتماعی، کاهش فاصله میان غنی و فقیر، مبارزه با شکاف طبقاتی و… است.
با وجود این، همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها به آن اشاره کرده اند، در همه زمینهها پیشرفت صورت گرفته، اما در زمینه عدالت چندان پیشرفتی صورت نگرفته است وراه مانده زیاد است. با این حال، به نظر میرسد منظور معظمله این نیست که نظام اسلامی نظامی ناعادلانه است و تاکنون نسبت به مسئله عدالت و تحقق آن بیتوجهی صورت گرفته است، بلکه منظور این است که از نظر دستیابی به افقهای تحقق عدالت وضعیت مطلوب نیست؛ یعنی ما از این نظر با شاخصههای عدالت اسلامی فاصله داریم، بویژه در سالهای اخیر که این فاصله بیشتر شده و به جمعیت فقرا افزوده شده است و سفره مرد آب رفته است! اگرچه به طور قطع اقدامات زیادی هم در این زمینه(عدالت) صورت گرفته است.
با وجود این، سؤال این است که چالشهای تحقق عدالت در کشور در چهار دهه اخیر چه بوده است؟ اولین چالش برقراری و جاری ساختن عدالت سنگینی و سختی این امر و عدم مطالبه عمومی مردم است.
تحقق عدالت، آنگونه که در منابع اسلامی از آن بحث شده و در حکومت امیرالمؤمنین(ع) اجرایی شده است، بسیار دشوار است. به عبارتی، با وجود آثار و برکات تحقق عدالت در جامعه، به سبب دشوار بودن و دقیق بودن این امر، معمولاً کسی خود را با آن درگیر نمیکند. از این رو، به نظر میرسد مهمترین چالش در تحقق نیافتن عدالت، تبدیل نشدن آن به مطالبه عمومی است.
درواقع، در شرایطی که هر کس صرفاً به تأمین منافع خود میاندیشد و نسبت به سرنوشت کشور و وضعیت دیگر همنوعان و همکیشان خود توجهی ندارد، بحث از عدالت و دغدغه تحقق آن چندان نمیتواند مطرح شود. به عبارتی، در این شرایط، هیچگاه عدالت به خواسته و مطالبه عمومی تبدیل نمیشود و طبیعی است که کسی به دلیل بیتوجهی به مسئله عدالت، مورد بازخواست قرار نخواهد گرفت.
نکته دوم اینکه عدالت ملکهای نفسانی است و انتظار تحقق عدالت تنها در صورتی به بار خواهد نشست که این ملکه در نفس و روح کارگزاران، مدیران و حتی عموم مردم، جایگاه متناسب با اهمیتش را پیدا کرده باشد. به عبارتی، به سبب دقیق و دشوار بودن تحقق عدالت، تحقق آن به کارگزاران و مدیرانی نیاز دارد که ابتدا در درون و در ذات خود عدالت را ملکه کرده باشند.
متأسفانه، این ملکه در میان مدیران و کارگزاران نظام عمومیت و شمول ندارد. اینجاست که باید صبور بود تا زمانی نیروهای خود ساخته و عدالت محور واقعی مسئولیت بپذیرند و معنای واقعی عدالت را نشان دهند. مسئله سوم را باید در مدیریت کلان یافت، که متاسفانه به ویژه در طراحی الگوهای توسعه نیز در مقاطعی به این موضوع بیتوجهی شده است.
در الگوهای توسعهای که در برهه پس از جنگ تحمیلی و در ادامه، در کشور طراحی و اجرا شده است، توجه به تحقق عدالت یا جایگاهی نداشته یا مسئلهای ثانویه و دستچندمی بوده است که همان زمان نیز رهبری متذکر بودند.
بنابراین، با وجود پیشرفتهایی که در حوزههای گوناگون صورت گرفته، به همان میزان در زمینه عدالت پیشرفت صورت نگرفته است.از مواردی که مانع عمده برقراری عدالت است سیاسیکاری و تقدم منافع حزبی و گروهی بر منافع کلان ملی و خدمترسانی به مردم بوده که چالشی اساسی در تحقق عدالت به حساب می آید؛ زیرا با حاکمیت این نوع نگاه، چه بسا مدیر و کارگزاری توانمند و خدمتگزار جای خود را به مدیری نالایق و ناکارآمد داده و نه تنها در پیشبرد عدالت کوششی نکرده است؛ بلکه حتی در انجام وظایف معمولی و عادی خود نیز توفیقی نداشته است.
و کلمه آخر اینکه اجرا و پیاده سازی عدالت اسلامی کاری سخت و طاقت فرسا است. چنانچه رهبری معظم با اشاره به موضوع «عدالت» فرمودند: “چند هفته قبل درخصوص عدالت مطالبی را بیان کردم که بدخواهان بهگونه ای القاء کردند که گویا جمهوری اسلامی در زمینه عدالت هیچ کاری نکرده در حالیکه در باب عدالت کارهای بسیار خوبی انجام گرفته اما سطح توقع نظام اسلامی درخصوص عدالت بسیار فراتر از وضع کنونی است.”
البته هنوز راه نپیموده در راه اجرای عدالت زیاد است چنانچه با وجود بحث های زیادی که در موضوع عدالت شده، بیان ما به ازای بیرونی برای آن یا الزامات تحققش همچنان دشوار به نظر میرسد؛ که مسئولان و اندیشمندان حوزه و دانشگاه باید بسترها و لوازم فهم و عملیاتیسازی آن را فراهم کرده، تا طعم شیرین اجرای عدالت در نظامی اسلامی را مردم بچشند.نزدیک تر شدن به عدالت نیازمند برخورد بی ملاحظه با مفاسد اقتصادی و برگرداندن مالهای به یغما رفته به کیسه بیت المال و بستن روزنه های فساد است که امروز ضرورتی انکار ناپذیراست!