هستی، روایتـی کودکانه از روزهای جنگ
جنگ هیچوقت زیبا نیست؛ بوی خون میدهد و طعم تلخ آوارگی اما با اینحال آنقدر تأثیرگذار است که میتواند موضوع محوری نوشتن داستان شود.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، جنگ هیچوقت زیبا نیست؛ بوی خون میدهد و طعم تلخ آوارگی اما با اینحال آنقدر تأثیرگذار است که میتواند موضوع محوری نوشتن داستان شود.
داستانی همانقدر واقعی! کتاب «هستی» نوشته «فرهــاد حسنزاده» روایتی است مستند، ساده و کودکانه از روزهای جنگ، از آوارگیها و از چشیدن طعم مقاومت و پایداری. در ادامه به معرفی بیشتر این کتاب میپردازیم.
موضوع داستان
هستی، داستان زندگی دختر نوجوانی است که سودای متفاوت بودن در سر دارد؛ نمیخواهد مثل هم سن و سالهایش باشد. از کارهای دخترانه خوشش نمیآید و دنیای پسران را ترجیح میدهد. دوست دارد وقتی بزرگ شد، خلبان، راننده تریلی یا دروازهبان تیم صنعت نفت آبادان شود اما شروع جنگ، آرزوهای کودکانه او را تغییر میدهد. اتفاقاتی که در زندگی او و خانوادهاش رخ میدهد باعث تغییر دیدگاهش نسبت به آدمها، محیط اطراف، مفاهیم و… میگردد به طوری که در روند داستان، مخاطب شاهد پوستاندازی آرام آرامِ شخصیت هستی است.
رمان هستی راوی زندگی بسیاری از کودکان و مردمِ مناطق مرزی است که شاید خیلیها کاملاً ندانند آنها در چه شرایطی زندگی کردند، چگونه با جنگ کنــار آمدند و با چه مظلومیتی سختیهــا را بر جان خریدند اما تسلیم نشدند. حسنزاده از آدمهایی میگوید که همســر، مادر، فرزندان و زندگــیشان را دوست داشتهاند اما به جنگ میروند، دفاع میکنند و تحولی بزرگ مثل جنگ باعث میشود هویت واقعی خود را نشان دهند. هستی و خانوادهاش نمادی از همه ما در روزهای جنگ هستند؛ نماد اشکها، شادیها، ترسها و فداکاریها.
شروع داستان
آغاز داستان نقش بسیار مهمی در تأثیرگذاری و جذب مخاطب دارد. شروعهای جذاب باعث میشود خواننده به سرعت با متن درگیر شود. سندی ولچل مینویسد: «فقط پنج دقیقه فرصت دارید خواننده را در همان ابتدا جذب کنید یا او را برای همیشه از دست بدهید.» فرهاد حسنزاده در ابتدای کتاب با زبانی صمیمی و از دید اول شخص، داستان را روایت میکند. محیط، زمان و مکان را با زبان و اسامی خاص و اصطلاحات به خوبی معرفی میکند: جنوب ایران، آبادان و ماهــشهــر.
توصیف و اشخاص داستان
هستی با فضایی نوستالژیک و خاطرهانگیز باعث میشود مخاطب به راحتی با اشخاص ارتباط برقرار کند. نویسنده با استفاده از واژهها، ضربالمثلها و گاه لهجه جنوبی-که توضیحاتش در پاورقی کتاب میآید- نثر کتاب را ماندگار و واقعیتر کرده است به گونهای که گویی نویسنده شانه به شانه هستی و خانواده او در حرکت است تا وقایع را از دید آنان ثبت کند. حسنزاده از منظر کودکی درگیرِ جنگ، به جامعه و واقعیتهای آن مینگرد، به مسائل اجتماعی انتقادهای ملایم وارد میکند و از این طریق باعث میشود تا تمام اجزای داستان یکپارچگی منطقی خود را حفظ کنند و واقعی به نظــر برسند.
«هنری جیمز» در کتاب «نظریههای روایت هنری» میگوید: «رماننویس باید خود را تاریخنگار بداند زیرا در مقام راوی رویدادهای تخیلی راه به جایی نمیبرد و برای اینکه پشتوانهای منطقی در کارش وارد سازد باید به نقل رویدادهایی بپردازد که واقعی شدهاند.» حسنزاده در کتاب هستی واقعیت جنگ را همانطور که بوده، روایت میکند.
شخصیتپردازی
در رمان هستی اشخاص داستان و گفتگوی میان آنها به واقعیت خیلی نزدیک است. به عبارت دیگر فضای رئالیستی و مکالمات موفق از عوامل مهم و تأثیرگذار این داستان به شمار میرود. گاه نویسنده درون اشخاص و ناخودآگاه ذهن آنان را میکاود و ترسها، نگرانیها و احساسات آنها را مستقیم برای خواننده بیان میکند: «از اینکه دستم توی گچ زندانی شده بود. خوشم نمیآمد حس میکردم خودم هم زندانیام…» گاهی از زبان اشخــاص داستان خبر از حوادث تلخ آینـده میدهد حوادثی که در زندگی خیلی از مردم پیش آمده بود. آدمهایی که مجبور بودند از شهرشان، از دلبستگیهاشان و هر آنچه روزی دوستش میداشتند، دل بکنَند: «یواش یواش خوابم میبرد که یک مرتبه زمین با صداهای وحشتناکی لرزید…از بین صداهای بیرون حرف یکی را شنیدم که میگفت: حمله هوائیه…هواپیماها…. حمله کردن!»
طنـــز
فرهاد حسنزاده از معدود نویسندگانی است که درک درستی از مفهوم طنز دارد و موقعیتها و کاربردهایش را خیلی خوب میشناسد. هر چند کتاب هستی روایتگر روزهای جنگ و دفاع از سرزمین است اما استفاده از طنز باعث میشود تا مخاطب به این پیام نویسنده پی ببرد که در تمام لحظات اندوهبار، تلخ و دردناک، انسان با موقعیتهای طنزآلودی روبروست که به او انرژی و امید ادامه دادن زندگی را میدهد.
هستی، داستانی است با پایان باز و نویسنده قضاوتها را بر عهده خواننده مینهد. کتابی است دلچسب که برای نوجوانان نوشته شده اما شیوه روایت و پرداختِ آن بیشک برای مخاطب بزرگسال نیز جذاب است.
انتهای پیام/