پایگاه خبری ربیع/
مسئلهی نقد و انتقاد بهعنوان یکی از ملزومات هر جامعهای، سرمایهای ارزشمند برای اصلاح فرد و جامعه بهشمار میرود و شناخت نقاط ضعف و کمبودها و تلاش برای رفع آنها، جامعه را در رسیدن به صلاح فردی و اجتماعی یاری میرساند. اما این مقوله دارای اشکالاتی است که شاید محاسن آن را تحتالشعاع قرار داده است و بار ارزشی آن بعضاً منفی جلوه مینماید؛ چراکه مرز باریکی بین انتقاد که امری پسندیده است با تخریب که مذموم است، وجود دارد. بیتردید حق هر فرد یا گروهی است که نسبت به اموری که دارای اشکال هستند، نظر خود را بیان کرده و از این طریق، جلوی راه ناصواب را مسدود سازند، اما بیشک نقد کردن با مجادله، هتاکی و بیحرمتی و در یک کلام، تخریب متفاوت است. نقد و انتقاد تیغ دولبهای است که از یک سو میتواند سبب پیشرفت کشور و افزایش هوشیاری مردم و مسئولان شود و یا بالعکس، با فراهم ساختن فضای آلودهی تخریب، زمینهی سوءاستفاده و نفوذ دشمن را فراهم نماید.
در منابع و متون اسلامی به مقولهی انتقاد بهمثابهی امر به معروف و نهی از منکر، بسیار تأکید شده است؛ بهطوریکه مسلمانان باید نسبت به مسائل و مشکلات جامعه، توجه و حساسیت لازم را داشته باشند و درصدد رفع آن مشکلات برآیند. همچنین به موازات آن، از انگیزههای منفی و انتقام و عیبجویی در این مقوله، نهی شده است.
روایت معروف «المؤمن مرات المؤمن» بهخوبی گویای این واقعیت است. بنابراین آنچه در آیات و روایات بر آن تأکید شده است، ارائهی نقد سازنده و نشان دادن عیب بهمنظور اصلاح و رفع آن است.
اما از سوی دیگر، با آیات و روایاتی روبهرو هستیم که تخریب و نقد گزنده را بهشدت مورد نکوهش قرار دادهاند. خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ؛ وای بر هر عیبجوی هرزهزبان»
اما تفاوت میان انتقاد و تخریب چیست؟ مقام معظم رهبری در تبیین انواع نقد و انتقاد فرمودهاند: «این انتقادهایی که میشود همه یکجور نیست. بعضیها به قصد اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛ هم از مجموعهی مطبوعات خودمان، هم پشتوانهی آنها. دهها رادیو و تلویزیون بیگانه و رسانهی عمومی و بینالمللی در اختیار حرفها و افکاری است که بنایش بر تخریب است؛ یعنی هیچ بنای اصلاح ندارند. آنچه که نقل میکنند برای تخریب است. لذا واقعیت و غیرواقعیت و خلاف واقع و ضدواقع، همهچیز در آن است. گاهی یک چیز کوچک را بزرگ میکنند، گاهی یک چیزی که نبوده، بهعنوان یک حقیقت مسلم جلوه میدهند. اینها البته هست. این، تخریب است، لیکن در کنار اینها، نقد هم وجود دارد. نقدهای مصلحانه و خیرخواهانه. گاهی از سوی دوستان شماست، گاهی حتی از سوی کسانی است که دوست شما و طرفدار شما هم نیستند. گاهی به انسان یک نقدی میشود، یک عیبجویی یا انتقادی از انسان میشود که آن طرف نیز دوست آدم نیست که آدم به اعتماد دوستی او بخواهد بگوید که خوب، ما گوش میکنیم. نه، دوست هم نیست، اما دشمن هم نیست و دشمنیاش هم ثابت نشده، ولی نقد و انتقاد است. آن را هم حتی باید گوش کرد.»[۱۸شهریور۸۸]
نقد سازنده دارای الزامات خاصی است که میبایست با روشهای صحیح و مشروع و با انگیزهی اصلاح صورت گیرد.انتقادی که سازنده است، نه مخرب، دارای چه ملاکها و معیارهایی است؟ در پاسخ به این سؤال، باید گفت در انتقاد سازنده، محتوا، مضمون، مستدل بودن و مستند بودن، حرف اول را میزند که میبایست در قالبی محترمانه و مؤدبانه، دلسوزانه و با نیت خیرخواهانه مطرح شود. اقناعی و مستند بودن نقد، از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا آنچه نقد میشود نباید براساس حدس و گمان و شنیدههای غیرموثق یا غیرمستقیم باشد؛ چراکه در این صورت، میتواند انتقاد سازنده به سمت تخریب سوق پیدا کند.
یکی از نکات مهمی که در انتقاد سازنده میبایست رعایت شود، بیان کردن نقاط قوت و ضعف در کنار هم است تا اشکالات کار مشخص شده و معایب رفع گردند و این همان اصل انصاف و عدالت در انتقاد کردن است. لذا بیان نقاط ضعف، بدون پرداختن به محاسن، از ویژگیهای نقد خوب و سازنده بهشمار نمیرود.
انتقاد سازنده متوجه عملکرد فرد یا گروه می باشد، نه اینکه متوجه خود شخص شود هرگاه به طرز عملکرد مسئولین ایرادی وارد شود یا برنامههای آنها اشتباه دانسته شود، تخریبی صورت نگرفته، بلکه فقط به شیوهی اجرای آن انتقاد شده است و با توجه به اصل آزادی بیان در قانون اساسی و به رسیمت شناخته شدن انتقاد در کشور، نه تنها امری مذموم نیست، بلکه امری مثبت و سازنده تلقی خواهد شد.
انتقاد مخرب برعکس انتقاد سازنده که مستدل است، برپایهی حدس و گمان است و بلافاصله از یک جنبهی منفی طرف مقابل آغاز میشود، بدون توجه به نقاط مثبت که غالباً با توهین و تحریک عصبی نیز همراه است. در این نوع از انتقاد، جنبهی احساسات و هوای نفس بر تعقل و استدلال غلبه دارد و بهدور از عدل و انصاف و همراه با ظلم صورت میگیرد. این نوع انتقادها میتوانند به رذایلی همچون عیبجویی، زخم زبان، کنایه، متلک و تمسخر، آبرو بردن، تحقیر و حتی تهمت، آلوده شوند.
لذا نتیجهی انتقاد تخریبی چیزی جز آشفتگی فضای جامعه و تحریک مقطعی احساسات و عواطف نخواهد بود. ضمن اینکه موجبات ناامیدی در میان مردم را نیز فراهم میکند، زیرا در تخریب با سیاهنماییهای صورتگرفته، فضا برای مردم، بحرانی و آشفته جلوه داده میشود و همین امر آحاد جامعه را از اصلاح مشکلات موجود ناامید مینماید و چهبسا آنها را نسبت به نظام و مسئولین نیز بدبین نماید.
اگر بهجای انتقاد، تخریب صورت گیرد، نه تنها نقاط ضعف شناسایی نخواهند شد، بلکه بر مشکلات و ضعفهای قبلی نیز افزوده خواهد شد و بهجای اصلاح امور، تنش میان مسئولین امر باقی خواهد ماند. در این صورت است که راه نفوذ دشمن باز خواهد شد و با استفاده از غفلت عوامل مختلف جامعه و استفاده از شکافهای بهوجودآمده، سعی در رسیدن به اهداف و منویات خود خواهد نمود.
بدین سبب است که رهبر معظم انقلاب، تخریب را خیانت معرفی کرده و میفرمایند: «تخریب بد است، تخریب خیانت است، نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند.»[مقام معظم رهبری ۲شهریور۸۷]