مقابله با دشمن از دیدگاه اسلام
«الا و ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه» «آگاه باشید عاقلترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمنش را نیز بشناسد و آن گاه نافرمانیش کند.» پیامبر اکرم (ص)
به گزارش پایگاه خبری ربیع، «الا و ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه و عرف عدوه فعصاه» «آگاه باشید عاقلترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمنش را نیز بشناسد و آن گاه نافرمانیش کند.» پیامبر اکرم (ص)
امام علی (ع) در نهجالبلاغه شناخت دشمن را رمز بینش میدانند: «و اعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی ترکه و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه…» «و بدانید که رشد درنمییابید مگر که رشد وانهادگان را بشناسید و هرگز به کتاب خدا چنگ نمیزنید، مگر که فروفکننده آن را چنان که باید شناخته باشید.»
مکتب الهی اسلام، جامع و کامل و در تمام ابعاد و شئون زندگی بشر دارای طرح و برنامه و ضوابط خاص بوده و همواره به دنبال رشد، اصلاح و ترقی معنوی انسان است. با این وصف به طور قطع درخصوص مقابله با دشمن از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است. اسلام ناب محمدی، حدود و اصول انسانی اخلاقی و نظامی را در برخورد با دشمن به طرزی شفاف و منصفانه تعریف کرده است.
اگر به آیات و روایات و سیره نبوی و علوی توجه کنیم اصول پایداری در این رابطه وجود دارد که به بعضی از آنها میپردازیم.
انگیزه ورود به این بحث، شرایطی است که دشمنان اسلام و انقلاب به سرکردگی استکبار جهانی (آمریکا و اذناب نابخردش) برای امت اسلامی به وجود آوردهاند؛ از جنایت وحشیانه در غزه و ترور و وحشت تا جنگهای نیابتی و کشت و کشتارهای مختلف و…؛ اما اسلام چه راهکارهایی را برای مقابله با دشمن دارد؟
بیتردید یکی از منطقیترین اصول مقابله با دشمن مورد تأیید اسلام، مقابله به مثل است. خداوند در قرآن کریم، این اصل نظامی را به عنوان یک دستور کلی و عمومی صادر کرده و میفرماید: «فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ» «هر کس به شما تجاوز کرد به مانند آن به او تجاوز کنید».
طبق این آیه «مقابله به مثل» وظیفه هر فرد مسلمان است و به همه کس اجازه داده شده که در مقابل دشمن ستمگر به پا خیزد و به همان اندازه که به او دشمنی و تجاوز شد، پاسخ گوید. چنانکه حضرت علی (ع) در سال ۳۹ هجری نامهای به برادرش عقیل برای اعزام لشکر به سوی دشمن نوشت و به او دستور مقابله به مثل با دشمن داد: «… برادر! قریش را بگذار تا در گمراهی بتازند و در جایی سرگردان باشند و با سرکشی و دشمنی زندگی کنند. همانا آنان در جنگ با من متّحد شدند… . اما آنچه را که از تداوم جنگ پرسیدی و رأی مرا خواستی بدانی، همانا رأی من پیکار با پیمانشکنان است تا آنگاه که خدا را ملاقات کنم.»
نکته و راهکار دوم درس عملی علی (ع)، اعتدال و انصاف در مقابله با دشمن است. مولا فرمود فقط به ابن ملجم یک ضربت شمشیر بزنید و این معنای دقیق مقابله به مثل است.
خداوند در مقابله با دشمن، اجازه استفاده از ابزارهای جنگی و سلاحهای متعارف و انسانی را به مسلمانان داده و حتی دستور مقابله با کسانی را که دست به نبرد میزنند و شمشیر به روی مؤمنین میکشند، صادر کرده و به آنان اجازه داده که برای مغلوب ساختن دشمن و دفاع از خود دست به اسلحه برند و از هر گونه وسایل دفاعی متعارف استفاده کنند؛ لذا میفرماید: «و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خدا تعدیکنندگان را دوست ندارد: «… وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ»
البته یک راهکار مهم در اسلام، تلاش برای هدایت دشمن است؛ چنانچه تمامی امامان شیعه و پیامبر عزیز اول راهکار را راهنمایی و هدایت دشمن و از طرفی اتمام حجت دانسته و به آن عمل فرمودهاند. پیامبر اسلام (ص) در کشاکش جنگ احد
پس از آنکه دشمنان جاهل، پیشانی مبارکش را شکستند، با آن همه درد و رنج و ناراحتی فرمودند: پروردگارا! قوم مرا ببخش که مردمی ناآگاهند.
حضرت علی (ع) در نبرد صفین هنگامی که شنید یارانش، معاویه و طرفدارانش را ناسزا میگویند دست به دعا برداشت و برای هدایت دشمن خود فرمود: بار پروردگارا! خون ما و آنها را حفظ کن و بین ما و آنها را اصلاح نما و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت فرما تا آنها که جاهل هستند، حق را بشناسند و کسانی که با حق در ستیز هستند، دست بردارند و بازگردند.
یکی دیگر از اصول اخلاقی مقابله با دشمن، پند و اندرز دادن به دشمن است. حضرت علی (ع) ضمن نامهای که به دشمن آشکار خود، معاویه ارسال داشتند، به نصیحت کردن و اندرز دادن او میپردازند و دلسوزانه به دشمن خود میفرماید: «نسبت به آنچه در اختیار داری از خدا بترس و در حقوق الهی که بر تو واجب است اندیشه کن و به شناخت چیزی همت کن که در ناآگاهی آن معذور نخواهی بود».
سپس به طور غیرمستقیم به او هشدار میدهد و میفرماید: «همانا اطاعت خدا، نشانههای آشکار و راههای روشن و راهی میانه و همیشه گشوده است و پایانی دلپسند دارد که زیرکان به آن راه نمییابند و فاسدان از آن به انحراف روند… معاویه! اینک به خود آی و به خود بپرداز! زیرا خداوند راه و سرانجام امور تو را روشن کرده است؛ اما تو همچنان به سوی زیانکاری و جایگاه کفرورزی حرکت میکنی. خواستههای دل، تو را به بدی کشانده و در پرتگاه گمراهی قرار داده و تو را در هلاکت انداخته و راههای نجات را بر روی تو بسته است».
موضوع اساسی دیگر هوشیاری در برابر دشمن است؛ امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره میفرمایند: «لا تامن عدوا و ان شکر» «از دشمن در امان نباش، هرچند از شما سپاسگزاری میکند.» همچنین میفرمایند: «و الله لا اکون کالضبع تنام علی طول اللدم حتی یصل الیها طالبها و یختلها راصدها» «به خدا سوگند من هم چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانهاش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین او است، غافلگیرش کند (من غافلگیر نمیشوم).» حضرت (ع) در برابر این پیشنهاد که از تعقیب طلحه و زبیر صرف نظر کند، سخن فوق را فرمود و به حق پیشنهاد فوق بسیار سادهلوحانه بود، چرا که نقشه این بود که آنها بصره و سپس کوفه را در اختیار خود بگیرند و معاویه با آنها بیعت کند و در شام از مردم نیز برای آنان بیعت بگیرد و به این ترتیب بخشهای عمده جهان اسلام دراختیار جاه طلبان پیمانشکن قرار گیرد و تنها مدینه در دست علی (ع) بماند.
امام علی (ع) با آگاهی کامل از این توطئه به سرعت ابتکار عمل را در دست گرفت و نخستین توطئه و تلاش جداییطلبان را در نطفه خاموش ساخت و به آسانی بصره و کوفه و تمام عراق را نجات داد.
حضرت همچنین در عهدنامه بعد از آن که مالک اشتر را سفارش به پذیرش صلح شرافتمندانه میکند، میفرماید: «و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه فان العدوربما قارب لیتغفل فخذ بالحزم و اتهم فی ذلک حسن الظن» «زنهار، زنهار سخت از دشمنت پس از پذیرش صلح برحذر باش، چرا که دشمن گاهی نزدیک میشود که غافلگیر سازد. بنابراین دوراندیشی را به کار گیر و در این موارد خوشبینی را متهم کن!»
رضا صمیمی