مذاکره با آمریکا؟!

اکنون و پس از چند ماه مذاکره در وین و خبرهای مثبت و گاهی منفی که شنیده می شود ساز و آهنگ مذاکره مستقیم با آمریکا کوک شده است؟ خیلی جای تعجب است که برخی مسئولان صحبتهایی داشته باشند که گوی‌ای آمادگی نسبی برای چنین مذاکره ای در صورت نیاز وجود دارد؟ ظاهرا این عزیزان اندیشه سیاسی ثابت حضرت امام (ره) را فراموش کرده اند! امام عزیزی که که مصائب کشور را از ناحیه آمریکا می دانند و می فرمایند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید و سخنان بسیاری در همین راستا، و البته رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای نیز چنین مذاکره ای را مردود فرموده آند و موضع حضرت امام را همچنان مسحکم و استوار مورد تاکید قرار می دهند

مذاکره با آمریکا؟!

به گزارش پایگاه خبری ربیع، اکنون و پس از چند ماه مذاکره در وین و خبرهای مثبت و گاهی منفی که شنیده می شود ساز و آهنگ مذاکره مستقیم با آمریکا کوک شده است؟ خیلی جای تعجب است که برخی مسئولان صحبتهایی داشته باشند که گوی‌ای آمادگی نسبی برای چنین مذاکره ای در صورت نیاز وجود دارد؟ ظاهرا این عزیزان اندیشه سیاسی ثابت حضرت امام (ره) را فراموش کرده اند! امام عزیزی که که مصائب کشور را از ناحیه آمریکا می دانند و می فرمایند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید و سخنان بسیاری در همین راستا، و البته رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای نیز چنین مذاکره ای را مردود فرموده آند و موضع حضرت امام را همچنان مسحکم و استوار مورد تاکید قرار می دهند. معظم له در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (سه‌شنبه ۲۴ اردیبهشت ۹۸) درباره موضوع مذاکره با آمریکا فرمودند: «آدم می‌بیند و می‌شنود که او (رئیس‌جمهور آمریکا) که می‌گوید مذاکره، در داخل هم بعضی‌ها می‌گویند «حالا مثلاً مذاکره چه عیبی دارد»؛ مذاکره سَم است. تا وقتی آمریکا همینی است که الان هست -به تعبیر امام، تا وقتی آدم نشده؛ امام این جوری تعبیر کردند- مذاکره ما و آمریکا سَم است، و با این دولت کنونی [آمریکا]، یک سَمّ مضاعف است.»

 

حالا سم بودن این مذاکره برداشته شده؟ آمریکا در مورد ایران و جهان اسلام تغییر سیاستی نشان داده است؟ دولت فعلی آمریکا نیز همان راهی را می رود که دولت قبلشان رفت و همه تحریم ها همچنان سرجایش هست؟ آن اقتداری که مذاکره کنندگان ایران در وین نشان دادند و اجازه ندادند نمایندگان آمریکایی وارد نشست های وین شوند ستودنی و استمرارش ضروری است. آمریکا از برجام رفته بیرون و نباید برگردد تا به همه تعهداتش عمل کند و آنجا نیز مذاکره مستیم و با دو طرف ایران و آمریکا محل تامل جدی است بلکه مذاکره همچنان در قالب فعلی و با حضور همه کشورهای عضو برجام باید ادامه یابد. آمریکایی ها باید بدانند ایران تن‌ها و تن‌ها بحث برجام را حول محور انرژی هسته‌ای و در قالب قرار قبلی دنبال می کند و هرگز و بهیچ قیمتی حتی یک کلمه جدید را نخواهد پذیرفت.

اما چرا مذاکره نه؟ اولین نکته بسیار مهم و کلیدی که به تنهایی برای رد موضوع مذاکره با آمریکا کفایت می‌کند، تجربه برجام است. در توافق هسته‌ای ایران امتیازات و تعهداتی درخصوص فعالیت‌های هسته‌ای خود داد و آمریکا نیز متعهد شد تحریم‌های مرتبط با آن را رفع کند. حالا چند سال از آن توافق گذشته است. ایران امتیازات را به‌طور کامل داد و تعهدات را نیز به طور کامل اجرا کرده و می‌کند اما در عوض آمریکایی‌ها به یک مورد از تعهدات خود نیز پایبند نبوده و اساساً زیر میز زده‌اند. وقتی چنین تجربه زنده‌ای در دست است، کدام انسان عاقلی می‌تواند مذاکره را تجویز کند؟ از طرفی مگر نه اینست که اساس هر مذاکره‌ای بر اعتماد است. اما گاهی طرف‌های مذاکره به یکدیگر اعتماد ندارند. وضعیت ایران و آمریکا چنین است. در چنین حالتی باید معامله نقد کرد؟ یا معامله در گرو تضمین محکم صورت گیرد. در برجام آمریکا نقد گرفت و تضمینی هم که داشت یعنی قطعنامه ۲۲۳۱ که توسط سازمان ملل تضمین شده بود را نیز زیر پا گذاشت؟! یعنی طرف ما به هیچ قانون و قول و عهدی پایبند نیست حالا چرا باید با این دولتی که جز خود کسی را قبول ندارد سر یک میز بنشینیم و مذاکره کنیم؟ وقتی با دولتی مثل آمریکا طرف باشید که نه اهل دادن امتیاز نقد است و نه وقعی به بالاترین مرجع بین‌المللی می‌نهد، چگونه می‌توانید با او وارد مذاکره شوید؟! این کار عقلی است! مسئولان باید متوجه باشند که هدف آمریکا از مذاکره مستقیم امروز آمریکا به دنبال مذاکره بر سر نقاط قوت جمهوری اسلامی است؛ یعنی توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای. در واقع هدف از مذاکره خلع سلاح ایران از این دو ابزار قدرت است. توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای، دو اهرم اصلی امنیت پایدار جمهوری اسلامی است. کدام انسان عاقلی بر سر ابزار قدرت و امنیت خود معامله می‌کند؟ چه امتیازی با از دست دادن تضمین‌های امنیتی برابری می‌کند؟! نکته دیگر اینکه مذاکره با آمریکای مستکبر به امید به دست آوردن سود یا رفع زیان، مصداق دوری از وعده نصرت الهی است. یا باید به خداوند تکیه و اطمینان داشت و یا دنبال مذاکره با استکبار بود. این دو قابل جمع نیست و خداوند نیز به اهل استقامت وعده نصرت داده است. دل بستن به وعده شیطان، نتیجه‌ای جز خسارت و حسرت و ملامت نخواهد داشت. خداوند در آیه ۲۲ سوره ابراهیم می‌فرماید؛ وَ قَالَ الشَّیطَانُ لَمَّا قُضِی الْأَمْرُ إِنَ الله وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ مَا کَانَ لِی عَلَیکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ… و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود، می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید!

امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) نیز در خطبه ۵۶ نهج‌البلاغه می‌فرماید: فَلَمّا رَاَی الله صِدقَنا اَنزَلَ عَلَینَا النَّصرَ وَ اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبت… چون خداوند راستی ما را دید دشمن ما را سرکوب کرد، و یاری خود را بر ما فرو فرستاد.

مقاومت، سختی‌ها و رنج‌های خود را به همراه دارد اما عاقبت آن نصرت الهی و پیروزی است اما مذاکره با شیطان بزرگ یعنی محروم شدن از نصرت الهی.