لایحه «منع خشونت علیه زنان» در گیرودار تصویب
« لایحه «منع خشونت علیه زنان» در گیرودار تصویب » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم آذین شرف خانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، خشونت پدیده ای جهانی و تاریخی است که برغم تنفر و بیزاری عمومی از آن، در تمام ادوار تاریخ بشر، همواره با شدت و ضعف وجود داشته و دامنه وسعت آن به حدی است که نگرانی اکثر جوامع بشری را فراهم آورده است.
خشونت به طور عام عبارت است از «استفاده از زور فیزیکی، روانی و عاطفی به منظور قرار دادن دیگران در وضعیتی بر خلاف خواستشان که خود نشان از قدرت طلبی و سلطه گری فرد آزار رسان دارد و امری غیر قانونی و جرم است».
خشونت در تمام اشکالش مورد نکوهش و مذموم است اما خشونت علیه زنان، به دلیل شیوع بسیار در تمام کشورهای جهان و وارد کردن آسیبهای جسمی و روحی فراوان بر زنان، به عنوان مهمترین مصداق خشونت همواره مورد توجه دولتها و سازمانهای حمایتی و نهادهای مدنی قرار گرفته است. از طرفی خشونت خانگی در سطح جهانی به چنان درجه ای از وخامت رسیده است که باید آن را مصداق بارز نقض حقوق بشر و یک تجاوز عمده به حقوق زنان تلقی کرد.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که منجر به آسیبهای فیزیکی، جنسی یا روانی زنان شود که شامل تهدید به این کارها، اجبار یا سلب مستبدانه آزادی شخص میشود» تعریف کرده است. بر همین اساس این مجمع در اکتبر سال ١٩٩٩، روز ٢۵ نوامبر را روز جهانی «رفع خشونت علیه زنان» نامگذاری کرده است. این تاریخ به خاطر ماجرای ترور سه خواهر میرابل که به دلیل مخالفت و مبارزه علیه رافائل تروخویو، دیکتاتور اهل دومینیکن به طرز فجیعی به قتل رسیدند، انتخاب شده است. هدف از نامگذاری این روز، علاوه بر ادای احترام به تلاش و جسارت این سه خواهر، سوق دادن افکار عمومی به سوی نفی خشونت و یادآوری عزم همگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان است.
خشونت علیه زنان صرفا در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم اتفاق نمی افتد بلکه زنان در تمام دنیا، از این ناهنجاری اجتماعی و خانوادگی، احساس ناامنی میکنند بطوریکه طبق گزارشهای سازمان ملل، بالاترین آمار مرگ و میر زنان، بهدلیل اعمال خشونت فیزیکی بر آنان است. علاوه بر این «خشونت پنهان» باوجود اینکه نمود ظاهری ندارد آثار مخربش تا مدتها روح و روان زنان آسیب دیده را رنجور میکند که شامل مواردی چون تهمت زدن، تخریب، تحقیر، سلب آزادی، رفتارهای کنترل نشده، فریاد کشیدن و … میباشد. استفاده از الکل و مواد مخدر، فقر و محرومیت، بیکاری، تقویت کلیشههای جنسیتی برتری مرد بر زن، نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و… از جمله عوامل بروز خشونت خانگی هستند. خشونت علیه زنان، تاثیرات نامطلوبی بر سلامت جسمی و روانی، بهداشت باروری و نقش مادری زنان دارد و در نهایت میتواند منجر به عجز و ناتوانی در تصمیمگیری، مشارکت اجتماعی و ابراز عقیده، عدم اعتماد به نفس، بروز رفتارهای انفعالی، اضطراب، خود تخریبی، از دست دادن حافظه، خودکشی، طلاق و …شود که این موارد میتواند باعث ایجاد عوارض مخربی بر رشد و تعالی فرزندان شود.
در بسیاری موارد زنان به خاطر ترس از متلاشی شدن خانواده، قرار گرفتن در معرض خشونتهای بعدی، بی پناهی و بی سرپرستی و مشکلات اقتصادی و … خشونتها را گزارش نمیکنند و اذیت و آزارها را بدلیل عدم آگاهی از قوانین حمایتی و امید به بهتر شدن اوضاع در آینده تحمل میکنند. از اینرو برای تامین و تداوم سلامت زنان، باید ابزارهای قهری و فرهنگی رفع خشونت علیه زنان در حوزههای بینالمللی و داخلی شناسایی شود و با فرهنگ سازی و تدوین قوانین و در صورت لزوم مجازاتهای پیشگیرانه، سعی در کاهش این ناهنجاریها شود. جامعه بین المللی و بخصوص سازمان ملل متحد، تلاشهای گستردهای برای جلوگیری از خشونت علیه زنان انجام داده بطوریکه از سال ١٩٨٠ تا کنون، در موازین بین المللی، برنامههای مختلفی طراحی و توسط تعداد زیادی از کشورها با نیت رعایت حقوق بشر اجرا شده است.اما با وجود همه این تلاش ها، همچنان معضل ارتکاب خشونت بخصوص علیه زنان در اکثر کشورهای جهان به وفور دیده میشود.
در ایران نیز مقابله با خشونت علیه زنان از مهمترین دغدغههای نظام و دستگاههای ذیربط و خصوصا تشکلهای مدنی میباشد و در این زمینه اقداماتی هرچند ناکافی صورت گرفته است.
در همین رابطه جهت رفع خلأها و بروزرسانی و کارآمدی قوانین مرتبط با خشونت علیه زنان، لایحه «تامین امنیت زنان در برابر خشونت» در دو حوزه خشونت خانگی و اجتماعی، با همکاری مرکز امور زنان و خانواده و مرکز پژوهشهای مجلس تدوین شده، اما بررسی این لایحه همچنان بلاتکلیف مانده و پس از سالها انتظار، تدوین قوانینی جامع و کامل در حوزه مقابله با خشونت علیه زنان و تأمین امنیت آنان هنوز اندر خم یک کوچه است و علیرغم تلاش در جهت تغییر فرهنگ زن ستیزی، بالا رفتن شأن و جایگاه اجتماعی و علمی زنان، افزایش آگاهی عمومی، انجام پژوهشها و برگزاری همایشهای فراوان، بازهم نگاهی به آمار پزشکی قانونی و دادگاههای خانواده،حکایت تلخ زنان خشونت دیده ای را روایت میکند که ناکارآمدی قوانین، بحرانهای اجتماعی، نا آگاهیهای عمومی، سختگیری دولتها در خصوص فعالیت نهادها و گروههای حامی زنان، آداب و رسوم کلیشه ای برتری مردان بر زنان و بسیاری موارد دیگر، همچنان مورد خشونت قرار میگیرند.