علوم تجربی کنترل کننده میخواهد و بهترین کنترل کننده دین است/ علم در بعد تجربی بینهایت برکات و بی نهایت شر داشته است / باید سوگند بقراط را به همه رشتهها تعمیم داد / ۵۰درصد دانشمندان آمریکایی و ۳۰درصد دانشمندان انگلیسی کارهای نظامی انجام میدهند
دکتر مهدی گلشنی گفت: تمامی رشتههای فنی، پایه و غیره باید رشته هایی از علم انسانی را که شامل فلسفه، جامعه شناسی و اخلاق است را یاد بگیرند تا جامعه تغییر کند.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، دکتر مهدی گلشنی، استاد ممتاز دانشگاه صنعتی شریف و عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در نشست بزرگداشت روز جهانی علم که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، با بیان اینکه تحولات علوم تجربی به درستی برای دانشجویان بیان نشده است، اظهار داشت: شخصیتهای درجه اول علمی در دروه تمدن اسلامی کار علمی را یک وظیفه دینی میدانستند. چون قرآن صریحا گفته است که قل انظروا ماذا فی السماوات و الارض. اگر شما کتاب مثلثات یا نجوم خواجه نصیرالدین توسی را نگاه کنید؛ اگر صفحات اولش را کنار بگذارید، فکر نمیکنید که یک آدم مذهبی این کتاب را نوشته باشد. این دیدگاه به دوره علم جدید منتقل شد. یعنی کپلر، گالیله، بویل و نیوتون که بنیانگذران علم جدید بودند نیز همین دیدگاه را داشتند.
وی ادامه داد: این قضیه تغییر کرد. چرا؟ در زمان خود نیوتون، جان لاک با اینکه فیلسوف خداباوری بود ولی گفت: فقط چیزهایی که ریشه در حواس دارد قابل توجه است. چیزی که ریشه نداشته باشد برای ما شأنی ندارد. نیوتون هم با اینکه موحد بود و به تثلیث اعتقاد نداشت و کار علمی را هم عبادت میدانست ولی گفت: من فرضیه نمیسازم و فقط آن چیزی که از تجربه می آید را میگویم. ولی در همین چنددهه اخیر، مکفولین، فیلسوف بزرگ آمریکایی آمد و در کتابی مفصل نشان داد که کتابهای نیوتون مملو از مفروضات متافیزیکی است.
چهره ماندگار علمی کشور در سال۹۰ با بیان اینکه نظریات پوزیتیویستی آگوست کنت به فیزیکدانان نیز سرایت کرد و آنها در آخر قرن۱۹ اعلام کردند که جایی برای دین وجود ندارد و همه چیز با علم توضیح داده میشود، گفت: این دیدگاه در اوایل قرن۲۰ با پوزیتیویستهای منطقی و فیزیکدانان طرفدار نظریه کوانتوم تقویت شد. سوالهایی در رابطه با طبیعت موجب شد مکاتب فلسفه علم در نیمه دوم قرن۲۰ به وجود بیاید. در قرن بیستم تحولاتی مانند جنگهای جهانی اتفاق افتاد. اینها باعث شد راسل که فقط به علم تجربی اعتقاد داشت در ۱۹۲۴ در کتابی ادعاهای پوزیتیوستی را به چالش کشید و گفت: نتیجه به کار رفتن علم تجربی چند میلیون تلفات است و علم دارد به دست قدرتمندان میافتد. اگر علم این روند را طی کند تمدن بشری در خطر خواهد بود. انیشتین هم این حرفها را پس از جنگ جهانی دوم گفت. انیشتین پیش از مرگش در مقالهای نوشت: اگر بار دیگر به دنیا بیاید فیزیک را به عنوان علم انتخاب نمیکند. در بعد تجربی احساس کردند علم تجربی به تنهایی بشر را نجات نمیدهد.
وی افزود: در اوایل قرن بیستم بحث اخلاق و ارزشها به وجود آمد. میگفتند که ارزشها و علم تجربی با یکدیگر کاری ندارند. بایدها را نمیشود از هستها نتیجه گرفت. پوپر درباره این قضیه کتابی نوشت و عبدالکریم سروش هم سال اول انقلاب کتاب دانش و ارزش را ترجمه کرد. این کتاب درباره این بود که اخلاق از علم ناشی نمیشود. ولی حرف دیگر پوپر در محیط ما منعکس نشد. پوپری که میگفت علم و اخلاق مقولهای جدا هستند، گفت: انسان وقتی دارد کار علمی انجام میدهد حتما باید ارزشها را در نظر بگیرد.
دکتر گلشنی با بیان اینکه فلاسفه علم متوجه شدند که صرف تجربه نمیتواند به ما چیزی را بگوید، گفت: هر علمی مبتنی بر یک سلسه اصول است که اصولش در آن علم ثابت نشدهاند. بلکه بعضی از اصولش را در علم دیگری مانند فلسفه میتوان ثابت نمود. مثلا مکانیک نیوتونی اصولی دارد که خود نیوتون اینها را از تجربه استنتاج نکرد بلکه آمد این وصل را ساخت و با آنها تجربه را توضیح داد. هر دانشمندی چیزهایی را به عنوان اصول میگیرد و من تاکید دارم این اصول بسیار در چیزهایی که به عنوان علم به خورد جوامع دادند سرنوشتساز بوده است.
وی با بیان اینکه دانشگاههایی مانند آکسفورد دانشکدههایی ساختند که مدرک مشترک فلسفه و فیزیک میدهند، خاطرنشان کرد: در دهه اخیر ۵دانشگاه بزرگ آمریکا گروهی متشکل از اساتید برجسته فیزیک، ریاضی، علوم مهندسی، فلسفه و علوم شناختی تشکیل دادند که روی مسائلی مانند خلقت چگونه بوده و خدا چیست و از این گونه سوالات کار میکنند. چقدر زیبا بود از این دست کارها در محیط ما انجام میشد و چون پوزیتیویستی فکر میشود اصلا وارد این بحثها نمیشوند و وقتی وارد میشوند مثل دانشگاه شریف این سوالات مطرود است.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه در دانشگاههایی مانند امآیتی و کالیفرنیا بخش فلسفه علم ایجاد کردهاند، گفت: به رئیس دانشگاهمان میگویم بروید ببینید در امآیتی که این دانشگاه براساس الگوی آن ساخته شده چه کاری صورت میگیرد. عدهای از اساتید این دانشگاه طی مقالهای گفتند فارغ التحصیلان ما در جامعه موفق نیستند. رئیس دانشگاه امآیتی انقدر دانا بود که آمد تشکلی از اساتید علوم انسانی و علوم مهندسی را جمع کرد و گفت بنشینید تکلیف را مشخص کنید. نتیجه این شد که فارغ التحصیلان این دانشگاه طبق اعلام سایت از لیست ۱۸درس علوم انسانی باید ۸درس را بگذرانند. اما در ایران این حرفها اصلا مطرح نیست. نه دانشکدههای فلسفه میخواهند ببینند در علوم چه میگذرد که خیلی تحولات دارد میشود که بعد فلسفی دارد و نه دانشکدههای علوم میخواهند ببیند در حوزه خودشان چه اتفاقاتی افتاده است.
دکتر گلشنی با بیان اینکه علم در بعد تجربی بینهایت برکاتی از قبیل موبایل، هواپیما و امکاناتی که بیشمار به ما کمک کرده است به وجود آورده ولی بینهایت آثار شر مثل نابودی انسان به وجود آورده است، گفت: خود علم نتوانسته عالمان را کنترل کند. در قدیم بقراط گفت باید سوگندی برای اطبا بنویسیم. باید سوگند بقراط را به همه رشتهها تعمیم داد. فیزیکدان نباید وسیلهای بسازد که بشر را نابود کند. نیکلاس مکسول، فیلسوف علم انگلیسی، ایراد میگیرد که چرا ۵۰درصد دانشمندان آمریکایی و ۳۰درصد دانشمندان انگلیسی کارهای نظامی انجام میدهند. به دانشمندان اعتراض میکند که چرا ساکتند؟! بعضی از دانشمندان طراز اول دارند با پنتاگون همکاری میکنند.
وی تاکید کرد: علم در بعد تجربی یک کنترل کننده میخواهد. خیلی از دانشمندان مانند فیزیکدان آلمانی که به صدراعظم کشورش نامه نوشت یا عدهای از دانشمندان آمریکایی که در رأسشان چندنفر از ملحدین قرار داشتند به رئیس جمهور این کشور نامه نوشتند که کل این بساط هستهای باید جمع شود. بنابراین همه به این نتیجه رسیدند که علم کنترل کننده میخواهد. بهترین کنترل کننده دین است که حواسش جمع بوده است. به همین جهت یک فیزیکدان انگلیسی از ادیان میخواهد که متفقا جمع شوند و از جامعه جهانی بخواهند که خیلی از این تخلفات رخ ندهد.
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه در بعد نظری علم تخصص حاکم شده است، افزود: تخصص لازم است ولی باید یک کلیاتی راجع به علوم انسانی و فلسفه بدانند تا چتری برایش داشته باشد تا وقتی در جامعه انسانی میخواهد آنرا به کار ببرد ملاحظه اخلاق و همه چیز شود. دانشمندان طراز اول به این نتیجه رسیدند که شعور و ابعاد معنوی انسان را نمیشود با فیزیک توضیح داد. یک بینش وسیعتر به جهان لازم است که بتواند شعور، انسان و اخلاق را در بگیرد. از طرفی اصول در علوم انسانی و فیزیک و مهندسی بسیار نقش دارد و این اصول است که علوم را خداباورانه یا غیرخداباورانه کرده است پس باید به این اصول بسیار توجه کرد. بنابراین حرف سر این است که برای پاسخ به سوالاتمان فقط به علم نیست که باید رجوع کرد بلکه یک چتر وسیعتر لازم است.
وی اینگونه نتیجه گیری نمود: چنانچه اشاره شد علم جدید دانش ما را درباره جهان فیزیکی افزایش داده است و به خیر و شر زیادی برای بشر منجر شده است اما وزن شر آینده انسانی را تهدید میکند. منشا این شر جهانبینی حاکم بر جهان در علم معاصر است. جهانبینی رایج که حاکم بر علم است انسان را به حوزه ماده محدود کرده، احساس اخلاقی انسان معاصر را تهدید کرده، وسعت دید را از دانشمندان گرفته و علم را در خدمت ثروتمندان و قدرتمندان قرار داده است تا از طبیعت و انسان بهرهبرداری کنند. به عقیده ما از آثار سوء علم میتوان پرهیز کرد اگر به جای جهانبینی رایج یک جهانبینی شاملتر قرار گیرد که نیازهای مادی و معنوی انسانی را در بر داشته باشد و حیات انسانی را با بقیه جهان مرتبط سازد. جهانبینی اسلامی چنین چارچوبی دارد. این جهان بینی بر محور توحید میچرخد، در وحی اسلامی ریشه دارد، دیدگاهی کل نگر به کل طبیعت دارد، ساختاری سلسله مراتبی برای واقعیت قائل است و منافع درازمدت انسانها را در نظر میگیرد. اینکه میبینید غربیها به سراغ رشتههای میانرشتهای رفتند همین است. بر طبق این جهانبینی انسان بخشی از یک نظم کیهانی است که همه فعالیتهای خود از جمله فعالیتهای علمی و فناورانه را با این نظم کیهانی هماهنگ سازد. اگر این تغییر اساسی در ذهن دانشمندان عصر ما صورت نگیرد؛ علم آینده به نتایج تخریبی بیشتری منجر خواهد شد و آینده ای برای انسانیت باقی نخواهد ماند.
دکتر گلشنی تاکید کرد:تمامی رشتههای فنی، پایه و غیره باید رشته هایی از علم انسانی را که شامل فلسفه و جامعه شناسی و اخلاق را یاد بگیرند تا جامعه تغییر کند. الان فرهنگ حاکم ما یک فرهنگ آشوبناک است. نه شرقی و نه غربی و نه اسلامی است. در غرب حداقل بخشی از ظاهر دنیایش را درست کرده است و ما نگاهمان به غرب است و همه چیز را داریم از آنجا میگیریم. شرقی هم نیست چون شرق دارد به غرب میرسد. اسلامی هم نیست چون همه نگاهها به آن طرف است. این ذهنیت باید حاکم شود که به خودمان متکی باشیم و مانند دوران تمدن اسلامی خودمان بسازیم تا وضع ما تغییر کند.
گفتنی است این نشست به همت انجمن علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.