تولیدی » روزنامه سراسری کیمیای وطن » عاطفه بازفتی » گزارش-مصاحبه
کد خبر : 869083
پنجشنبه - 25 مهر 1398 - 10:33
نگاهی به کتاب «من می­نویسم پس هستم» نوشته «شاهرخ کریمی»

عصیان کلمات

در اهمیت نوشتن و ارزشمندی کلمات همین بس که خداوند در آیات قرآن به قلم و آنچه می­نگارد، قسم یاد کرده است. زیرا کلمات می­توانند شور و شعــر بیافرینند، تحول ایجاد کنند، بر جانی شرر بزنند و یا حتی عصیان کنند. بعضی کتاب­ها داستان واژه­ها هستند؛ داستان تلاقی اندیشه و احساس. در ادامه به معرفی بیشتر کتاب «من می­نویسم  پس هستم» نوشته «شاهرخ کریمی» می­پردازیم. این کتاب را نشر «کعبه دل» در سال ۹۱منتشر کرده است.

عصیان کلمات

در اهمیت نوشتن و ارزشمندی کلمات همین بس که خداوند در آیات قرآن به قلم و آنچه می­نگارد، قسم یاد کرده است. زیرا کلمات می­توانند شور و شعــر بیافرینند، تحول ایجاد کنند، بر جانی شرر بزنند و یا حتی عصیان کنند. بعضی کتاب­ها داستان واژه­ها هستند؛ داستان تلاقی اندیشه و احساس. در ادامه به معرفی بیشتر کتاب «من می­نویسم  پس هستم» نوشته «شاهرخ کریمی» می­پردازیم. این کتاب را نشر «کعبه دل» در سال ۹۱منتشر کرده است.

درباره نویسنده

«گتوند»، یکی از شهرهای کوچک در استان خوزستان را پیش­تر به نام زادگــاه «قیصــر امین­پور» می­شناسیم؛ شهری متواضع که میراث­دار فرهنگ و تمدنی باستانی است. «شاهرخ کریمی» نویسنده جوانی است که در این شهر به دنیا آمده و همیشه در تلاش بوده است تا با نامی نیک از زادگاهش یاد کنند:«آرزویمان بوده است شهرمان را در اوج، ببخشید در حال حرکت و پیشرفت ببینیم…شهری که سکوت و قناعت را فراوان دارد و این همه زیاد است و خواستن­های خاص و ضروری دنیای امروز را اندک دارد.»

«شاهرخ کریمی» علاوه بر نویسندگی در شاعری هم دستی دارد و این روزها در حال نگارش رمانی دیگر است. وی علاقه و شوق نوشتن را با خواندن کتاب و شرکت در کلاس­های نویسندگی استاد «حسین ورجانی» به دست آورده است.

نوع روایت و موضوع کتاب

کتاب «من می­نویسم پس هستم» در قالب نامه و نامه­نگاری نوشته شده است؛ نامه­هایی که «آرمان ابوذر» به استادش و شخصی به نام «شانی» می­نویسد و خواننده بر اساس همین نامه­ها در دنیایی بین واقعیت و خیال با زندگی، آرزوها، دلتنگی­ها، احساسات و… راوی آشنا می­شود.

بعضی از نویسندگان برای پیش­برد داستان، از قالب نامه­نگاری استفاده می­کنند. در عصر دیجیتال و ربات­ها و ماشین­ها، نامه­نگاری احساسی نوستالژیک و خوشایند به آدمی می­بخشد چون نامه­ها برخلاف صفحه کیبورد، بی­روح و بی­احساس نیستند بلکه بخشی از روح نویسنده نامه در روح کلمات پنهان است:«نامه نوشتن باعث می­شه انسان بیشتر احساس دوری و دلتنگی کنه، به این دلیل تا به حال براتون نامه ننوشتم، با این حال نامه هم حال خاص و خالص و دوست­داشتنی خودش رو داره.»

از سوی دیگر نامه­نگاری باعث می­شود تا هر آنچه ذهن را به خود مشغـــول کرده و باعث ناراحتـی می­شود به کاغذ انتقال یابد. «شاهرخ کریمی» در اولین کتابش، قصد دارد تا به گونه­ای نشان دهد «نوشتن» و «کلمات» راهی است برای رهایی، برای بیانِ خود، برای تخلیه احساسات چون بعضی وقت­ها می­توانیم با نوشتن از تنهایی بیرون بیاییم.

«جیمز پنه بکر» روانشناسی است که درباره اهمیت و نقش به تحریر درآوردن اندیشه­ها به عنوان یک روش و تکنیک درمانی می­گوید:«نوشتن درباره چالش­ها و تعارضات فردی، رنج­ها و آلام درونی انسان را تا حد زیادی تسکین می­بخشد.»

«شاهرخ کریمی» علاوه بر نامه­نگاری و چینش کلمات در پیِ یکدیگر، روح خود را عریان در برابر خواننده به تصویر می­کشد. تنهایی نویسنده را در برشی از کتاب این­گونه می­خوانیم:«می­دانم! باز خوب است من تو را بین خطوط نامه­هایم دارم، از این هستی، شانی­ام سهم قلمم شده است. تو را نداشتم خــواب­هایم را برای که می­گفتم؟ تو نبودی به که می­نوشتم امروز، تولدم بوده است؟»

نزدیک شدن به شعــر

همانطور که اشاره شد، «شاهرخ کریمی» در زمینه شعر نیز فعالیت می­کند از این­رو گاهی نوشته­هایش رنگی از شعر به خود می­گیرند و کلامش پر از احساس می­شود:«آره من بیمارم، مریضی­ام دوری توست.قرص و دارویی برایش ندارم، جز دیدن چشمانت.» یا در قسمتی دیگر کلمات قدری سرکش­تر می­شوند:«به درون مردم شهر که نگاه می­کنم انگار درخت زندگی­شان را با غم و آه آبیاری می­کنند. چرا اینقدر باید به ساعات سخت بگیریم؟ گاه گویی زندگی «خون­آشامی» است که تنها با خون دل خوردن و خون ریختن سیراب و راضی خواهد شد.» گاهی جمله­های شعرگون، متن کتاب را از یکدستی خارج می­کنند:«گلم آخر تو را چه می­شود جوابم را بدهی. اگر شده تنها جواب سلامم را بدهی، همان را برایم بنویس.»

من می­نویسم، من می­اندیشم

نام کتاب برداشتی از سخن مشهور «رنه دکارت» است که:«من می­اندیشم پس هستم». نویسنده کتاب تلاش کرده تا نشان دهد نوشتن حتما همراه با تفکر است و وجود و روحی که پر از علامت­های سوال شده با نوشتن تا حدودی تسکین می­یابد:«و من تمامیِ سوالات و سوالاتِ تمام هستم.»

در متن کتاب، خواننده با سوالات متعددی روبه­رو می­شود که ذهــن «آرمان ابوذر» را مشغول کرده است و چه بسا سوال­های خواننده هم باشند:«تصور می­کنی نیم قرن دیگر جهان و انسان چگونه باشند؟خیال می­کنی تا آن زمان دیگر کسی وجود داشته باشد که به خواندن کتاب علاقه­مند باشد؟…انسانی خواهد بود که دیگر «فرصت» خواندن را داشته باشد؟ گفتم انسان؟ از کجا معلوم که انسان­ها به ماهیت کنون باشند و گوشت و پوست داشته باشند.»

دخــتر رؤیا

در نوشته­ها گاهی جنبه زنانه روح مردان یا همان آنیما در هیئت معشوقی رؤیایی پدیدار می­شود. در آثار ادبی این دختر رؤیایی با ده­ها نام جلوه کرده است:بئاتریس، یار جفاکار، لیلی، شیرین و… معمولا این شخصیت خیالی شکل و نام مشخصی ندارد و اغلب ساخته و پرداخته ذهن اهل قلم است. «شانی» نیز به نظر می­رسد از جنس رؤیا باشد:«اصلا دوست ندارم حدس بزنم که تو را به چه نامی صدا می­زنند. اما بدان که من چند وقت است دارم باهات حرف می­زنم و صدایت می­زنم، می­دانی، خودم هم نمی­دانم شانی چه معنی­ای دارد! تنهــا دوست داشتم همین اسم ساده باشد که تا کنون هیچ­کســی را با آن خطــاب نکــرده­اند.»

پایان غافلگیرکننده

یکی از نکات مثبت کتاب، پایان متفاوت آن است. جایی که همه گره­ها باز می­شود و خواننده زندگی واقعی «آرمان ابوذر» را مقابل چشم­هایش می­بیند و متوجه می­شود همیشه خیال زیباتر از واقعیت است و در همین پایان است که کلمات عصیان می­کنند و سرکش و بی­رحم می­شوند تا تلخی­ها، سختی­ها و آرزوهای «دود شده» راوی را نشان دهند.

در مجموع کتاب «من می­نویسم پس هستم» به عنوان اولین کتاب «شاهرخ کریمی» جدای از اشکالات کوچک نگارشی، ویرایشی و زبانی داستانی است با یک ضربه نهایی و قرار دادن اندیشه و عشق در کنار یکدیگر. امید که این کتاب، فتحِ بابی برای ورود به دنیای بهتر «بودن» و بهتر «شدن» برای نویسنده جوان و خوانندگان کتاب او باشد.