یازدهمین شب طنز خنداخند، در سالن سوره و به همت دفتر طنز حوزه هنری استان اصفهان در حال و هوای مدرسه و خاطرات آن برگزارشد درحالی که کمتر از یکماه به مهرماه و آغاز سال تحصیلی مانده است. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان اصفهان، این برنامه در ساعت ۱۸:۳۰ بعدازظهر روز چهارشنبه ۱۰ شهریور ۹۵ برگزارشد و مجری این برنامه محمدپوررشیدی و محمدرضایی بودند که پوررشیدی پشت میز نشسته بود و هر از گاهی شعری میخواند اما محمدرضایی چون همیشه روی پاهایش بندنبود و صحنه را طی میکرد و اسامی میهمانان را میخواند. او از هر طنزپردازی با لحن خاصی دعوت میکرد تا برای خواندن مطلبش بر روی صحنه بیاید، محمدرضایی به قول خودش مجری گردشی برنامه بود. نخستین کسی که برای خاطرهگویی دعوت شد محمدشیرچیان بود که دو خاطره از دوران دبیرستان و پس از آن با لهجه اصفهانی تعریفکرد و از مدتی که مدیر مدرسه بود گفت. پس از این خاطره پوررشیدی داغ دلش تازه شد و از کتکخوردنهای مدرسه خاطراتی را بیانکرد. مجری گردشی (محمدرضایی) نیز برای دعوت از طنزپرداز بعدی از معلم خودش در طنز استاد محمدمنانی دعوت کرد تا به روی صحنه بیاید. منانی شعر خود را با این بیت آغازکرد که «داستانی گویم از بهرشما/تاکنی خنده به ما و کارما». نفر بعد داوود نجفی بود که با آن قدوقواره بلندش پس از تعریف خاطره محمدرضایی در خصوص دوران معلمیاش به عنوان شاگرد اخراجشده روی سن آمد و به خواندن ضربالمثلها و مصراعهای تغییریافته یا به قول خودش ضربالمچل پرداخت. وی همچنین نقش بادیگارد برنامه را ایفا کرد و قرارشد هرکدام از خاطره گویان که خاطرهگوییشان بیش از دو دقیقه طول کشید را بخورد؟! از نکات مهم این فصل از برنامه طنزخنداخند میتوان به دو مسابقه طبعآزمایی با جملات کوتاه و شعرهای طنز باحال و هوای مدرسه و مسابقه خاطرهگویی با همین موضوع اشارهکردکه باعث شد همه حضارسرگرم باشند و تا پایان برنامه نیز کاغذهای خاطره و شعرطنزحضاربود که از گوشه و کنارسالن بهدست مجری میرسید، تا آنکه در پایان برنامه سه نفر از حضار (امیرمالک صالحی، سیدمحسن هاشمی، خانم ایزدی) داوطلب شدند تا برای خاطرهگویی به روی سن بیایند و از میان آنان سید محسن هاشمی با تشویق حضار برگزیده شد و از میان متون نوشته شده توسط حضار نیز با قرعهکشی و انتخاب هاشمی، سعید آزاد برگزیده شد که به روی سن رفت و شعر خود را خواند. برگزیدگان به جای جایزه طنز سه میلیون تومانی که توسط مجری قولداده شده بود، بن تخفیف کافه رادیو و کتاب برگزیده آثارخانه کاریکاتور را دریافت کردند.
یکی از جذابیتهای برنامه تولد عباسعلی ذوالفقاری معروف به زورو بود که با آهنگ مخصوص تولدش به روی سن آمد و این بیت «خرم آنروز که ازین منزل ویران بروم/ راحت جان طلبم کلاً از ایران بروم» را خواند و پس از آن نیز با الهام از شعر حیدربابای شهریار، شعرحیدردادا را با لهجه شهرضایی خواند. او در شعرش به نصیحت برادرپزشک خود به اسم حیدر پرداخت و با زبان شعرطنز از او خواست تا به درد مردم توجه کند. در ادامه برنامه مهرداد مرتضوی با اشاره به نامزدی دوتن از اعضای دفترطنز بایکدیگر و تبریک به آنان، نثرطنزی را درخصوص نکات مهم در دوران نامزدی خواند. مهمان ویژه این برنامه مهدی استاداحمد بود که سردبیر و نویسنده رادیو و نشریات خطخطی و بیقانون و غیره بود، او با بیان اینکه مادرش اصفهانی است از مجری برنامه خواست تا او را از خودشان بدانند و با خواندن دوشعر از کتاب خود خنده را برلبان حضارنشاند، به ویژه شعر بلند او با اسم «کتابم گیرکرده توی ارشاد» توجه حضار را به خودجلبکرد تا جایی که حضار با او همراهی کرده و میگفتند «کتابم گیرکرده توی ارشاد». فریبا زمانی نفر بعدی بود که به عنوان اولین و آخرین بانوی این برنامه به خواندن مطلب خود پرداخت، وی مقاله نثری را با عنوان برقشناسی در ادبیات فارسی خواند، این مقاله در ادامه مقالات قبلی این هنرمند با موضوعات آبشناسی و نانپژوهی نوشتهشده بود. از دیگر برنامههای جالب توجه این فصل شعر خنداخند اجرای موسیقی توسط کاوه صالحینیا (گیتار)، مازیاریزدانی (هارمونیکا و گیتار) و رضا مهدوی (کاخن و ادوات) بود که این گروه در فاصله معرفی نفرات بعدی برای خواندن مطلب نیز به نواختن آهنگهای کوتاه میپرداختند. احسان خادمی با تقلید هنرمندانه صدای شخصیتهای مختلف از کتاب آسانسورچی نوشتهی پوریاعالمی به نمایشنامهخوانی پرداخت و تواناییهای خود را به حضاراثبات کرد. وحیدمیرزایی و احمدرضا کاظمی نفرات بعدی بودند که به خواندن آثارخود پرداختند، جالب توجه اینکه احمدرضاکاظمی چون همیشه موضوعی خاص و در ارتباط با تکنولوژی را دستمایه نوشته خود قراردادهبود و نثرطنزی با عنوان «ازدواج با گوشی موبایل» را برای حضارخواند و پس از خواستگاری و ازدواج با یک گوشی تلفن همراه به این نتیجه رسید که آدم باشید و با آدم ازدواج کنید. این برنامه با طنزخوانی امیرتویسرکانی با عنوان آئین نامه برگزاری کنسرتهای ضدمبتذل به پایان رسید و طبق معمول پذیرایی برنامه نخود و کشمش بود که در قیفهای کاغذی به حضارداده شد.