تولیدی » روزنامه سراسری کیمیای وطن » سرمقاله » مظفر حاجیان » یادداشت و سرمقاله
کد خبر : 1026738
چهارشنبه - 16 فروردین 1402 - 12:58

سیره امام حسن (علیه السلام) در سیاست

مظفر حاجیان به گزارش پایگاه خبری ربیع، پانزدهم ماه مبارک رمضان مصادف با ولادت با سعادت دومین امام شیعیان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) است این میلاد مسعود را گرامی داشته، به محضر همه ارداتمندان خاندان امامت و رسالت تبریک و تهنیت عرض می کنیم. امام مجتبی علیه السلام بعد از شهادت پدر مدت […]

سیره امام حسن (علیه السلام) در سیاست

مظفر حاجیان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، پانزدهم ماه مبارک رمضان مصادف با ولادت با سعادت دومین امام شیعیان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) است این میلاد مسعود را گرامی داشته، به محضر همه ارداتمندان خاندان امامت و رسالت تبریک و تهنیت عرض می کنیم. امام مجتبی علیه السلام بعد از شهادت پدر مدت شش ماه یا هفت ماه و هفت روز، پس از بیعت از مردم، کشور اسلامی را با کمک والیان و کارگزاران حکومتی پدراداره کردند. اوضاع فکری مجموعه آن روز و در دوره کوتاه ایشان، آشفته حالی، سست ایمانی، دنیاپرستی و دغلکاری بود، تاریخ می گوید تن آسایی، تجملّ پرستی و دنیاطلبی، جای مجاهدت، پاکبازی، زهد و ساده زیستی را گرفته بود، و شعله فضلیت و تقوا رو به خاموشی می رفت. اینجا یک درس بگیریم هر وقت دیدیم کارگزاران و مسئولان به سمت تجل رفتند باید احساس خطر نمود! باید مراقب مسئولان بود و مسئولان نیز باید مراقب خودشان باشند که وارد تجمل و دنیا پرستی نشوند! اما ادامه بحث: امام مجتبی (علیه السلام) بلافاصله پس از شروع کار حکومت، برای نابود ساختن رژیم غیر اسلامی و ضد انسانی معاویه، اقدام فرمودند و لشکری را که پدر بزرگوارشان برای نبرد با رژیم شام آماده کرده بودند، برای جنگ سازماندهی نمودند اما این ارتش سست اراده و متفرق که اصلاً روحیهٔ جنگی نداشت، هرگز شایستهٔ ادای فریضهٔ جهاد نبود. کارشکنی های خوارج از سویی، و سستی و بی ارادگی گروه غارتگری که مطیع محض رؤسای قبایل خود بودند،از سوی دیگر ارتش حضرت امام حسن (علیه السلام) را از درون پوک و متلاشی ساخته بود. در هر حال امام به ناچار با چنان لشکر بی سامان و بی روحیه، از کوفه بیرون شد، در اقدام اول، حکم کندی را به مقابلهٔ لشکر معاویه فرستاد، ولی این فرمانده خیانت پیشه، با دریافت پانصد هزار درهم، به لشکر دشمن پیوست آنگاه لشکر دوم را به فرماندهی یک سردار مرادی به نبرد فرستاد، اما کیسه‌های پول معاویه او را هم فریفت و تسلیم سپاه شیطان شد. دردناکترین صحنه این بود که امام، پسر عموی پدرش عبیدالله ابن عباس را که در زمان علی (علیه السلام) والی یمن بود، و سپاهیان خونخوار معاویه دو فرزند خردسالش را در دامان مادر کشته بودند، با سپاهی گران به جنگ معاویه فرستاد، او نیز در برابر یک میلیون درهم و وعدهٔ فرماندهی یکی از ولایات شام، شبانه به اردوگاه معاویه پیوست. خیانت های پی درپی و تبلیغات ستون پنجم دشمن و نفاق افکنی های جاسوسان معاویه آن چنان اثرات سوء خود را ظاهر ساخت که لشکریان امام حسن (علیه السلام) حاضر به جنگ نمی شدند که هیچ بلکه اردوگاه امام را به غارت گرفتند، و حتی توطئهٔ دادن آن حضرت به معاویه شکل گرفت که امام از آن با خبر گردید. در این موقعیت خطرناک بود که نامهٔ معاویه به امام حسن (علیه السلام) رسید، که فرماندهان قبایل و سران سپاهت همه به من تسلیم شده‌اند، و امام (علیه السلام) کاملاً از بی وفایی و نابکاری ارتش کوفه مطلع گردید، در این نامه معاویه از حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) تقاضای صلح کرده بود. در چنین شرایطی که جان و هستهٔ مقاومت در خطر نابودی است، سیاست سالم و معقول اقتضا می کند که با امضای قرارداد صلح خود و آن عده از تربیت یافتگان خود را از خطر نابودی قطعی نجات داده و در انتظار روزی باشند که زمینهٔ مناسب تر فراهم آید.

بررسی دورهٔ ۲۵۰ سالهٔ امامت نشان از اینست که طلایی ترین دوره حاکمیت دین، همان چهار سال و نه ماه مدت خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و شش یا هفت ماه خلافت امام حسن (علیه السلام) است که با همهٔ کوتاهی و دردسرها و موانعی که لازمهٔ یک حکومت انقلابی است، با اعمال روش های انسانی و عدالت مطلق، و رعایت ابعاد گوناگون اسلام در زندگی جامعه، همراه با قاطعیت و صراحت و جرأت، در این دوره درخشیده و نمونه بوده است که برای حکومت ها و نظام های اجتماعی بشر و درقرن های بعد الگو بوده است. پس از صلح امام حسن (علیه السلام) کارهای نیمه مخفی و برنامه‌هایی که هدفش، تلاش برای بازگرداندن قدرت به خاندان پیامبر در فرصت های مناسب بود، آغاز شد از جمله اقدام بسیار مهمی که انجام گرفت، گسترش اندیشهٔ شیعی و سر و سامان دادن به جمع پیوسته و باور مندی بود که اکنون بر اثر سلطه ظالمانهٔ خلفای اموی، و فشاری که بر آنان وارد می آمد، می توانست از تحرک بیشتری برخوردار باشد در عین حال جمع آوری نیروهای اصیل و مطمئن شیعی، و حراست آنان از گزند توطئه های بی امان ضد شیعی دستگاه اموی و گسترش تفکر اصیل اسلامی، در دایرهٔ محدود ولی پر عمق، جذب نیروهای بالقوه و افزودن آنان به جمع شیعیان، اقدام بموقع و مناسبی بود برای منفجر ساختن نظام جاهلی بنی امیه، و جایگزین ساختن نظام صحیح اسلامی. استراتژی امام حسن (علیه السلام) و آخرین علتی که پذیرش صلح را برای آن حضرت اجتناب ناپذیر می ساخت، همین بود.

به نظر می آید نخستین سنگ بنای تشکیلات سیاسی شیعه، در همان دوره صلح امام حسن (ع) پایه گذاری شد.

از مجموع مطالعات تاریخی بدست می آید که حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) زمینهٔ جنگ رویاروی علیه حاکمیت نامشروع و استبدادی معاویه، برایش میسر نبود، اما در چارچوب یک فعالیت سیاسی و در راستای اهداف بلند مدت حکومت اسلامی، اساس یک مبارزهٔ پنهانی را پی ریزی کرد و شیعه را بصورت یک جمع متشکل و هدفدار برای یک مبازرهٔ مکتبی دوام دار حفظ کرد و به نسل های بعدی سپرد.

مظفر حاجیان