سرمقاله سیاست روز/ متممی بر یک متمم
به گزارش پایگاه خبری ربیع، هر چند که تحولات غرب آسیا در قالب بحران سوریه و یمن میگذرد و تحولات غرب نیز حول محور بحران اقتصادی وتنشهای درونی میان کشورهای اروپایی و البته ابهامات جهانی در باب سیاستهای ترامپ در جریان است که یک موضوع همچنان محور محافل رسانهای و سیاسی جهان است و آن […]
به گزارش پایگاه خبری ربیع، هر چند که تحولات غرب آسیا در قالب بحران سوریه و یمن میگذرد و تحولات غرب نیز حول محور بحران اقتصادی وتنشهای درونی میان کشورهای اروپایی و البته ابهامات جهانی در باب سیاستهای ترامپ در جریان است که یک موضوع همچنان محور محافل رسانهای و سیاسی جهان است و آن پرداختن به توافق هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ ( برجام) است.
از نشست امنیتی مونیخ گرفته تا نشستهای سازمان ملل و البته کنفرانسهای خبری و دیدارهای دو جانبه و چند جانبه سران و مقامات کشورهای منطقهای و فرامنطقهای، همه و همه یک موضوع مشترک دارند و آن برجام است.
با توجه به تحولات مهمی که در صحنه منطقهای و جهانی در جریان است این نوع رفتارها ابهامات و سوالات بسیاری را در ذهن ایجاد میکند که چرا برجام تا این حد مورد توجه محافل رسانهای و سیاسی قرار دارد.؟
هر چند که غرب تلاش دارد تا پاسخ این پرسش را در کلید واژه تهدید بودن ایران برای جهان و تلاش غرب برای مقابله با آن قرار دهد اما حقیقت ماجرا چیز دیگری است و آن اهمیت و نقش ایران در معادلات منطقهای و جهانی است.
جدای از محتویات برجام، اینکه ۶ قدرت بزرگ جهان به مذاکره با ایران پرداخته و سندی مشترک را امضاء کردهاند یک معنا بیشتر ندارد و آن اهمیت و قدرت برتر ایران است که برگرفته از اقتدار درونی و منطقهای ایران است که موجب شده تا جهانیان نتوانند آن را نادیده بگیرند.
در میان پردازشهای صورت گرفته در صحنه جهانی با محوریت برجام یک اصل قابل توجه مشاهده میشود و آن ارائه گزارشها و اخبار بعضا تایید شده و نشده درباره طرحهایی برای اصلاح برجام و یا افزودن متممهایی به آن است.
در ادامه این روند نیویورک تایمز طی گزارشی ادعا کرده است اروپاییها با ارائه متهمی در قالب سه محور توقف توان موشکی ایران، دسترسی و بازرسیهای دائمی و نامحدود به پایگاههای نظامی و انبارهای تسلیحاتی ایران و دائمی کردن محدودیتهای تولید سوخت هستهای موافقت کردهاند.
با توجه به اخبار و گزارشهایی که در ماههای اخیر از مواضع سران اروپا در قبال برجام و البته توان موشکی و جایگاه منطقهای ایران منتشر شده میتوان نتیجه گرفت که ادعای نیویورک تایمز ادامه زنجیره رفتارهایی است که توسط غرب صورت میگیرد که در ورای آن چند نکته قابل توجه وجود دارد.
نخست آنکه ادعای محافل رسانهای و سیاسی غرب مبنی بر ایجاد فضای روانی درباره توان موشکی و موقعیت منطقهای ایران در حالی صورت میگیرد که یک ادعا در ورای آن مطرح میشود و آن راضی کردن آمریکا برای ماندن در برجام است حال این سوال اساسی مطرح میشود که چرا غرب برای آنچه پایبند ماندن ایران به برجام عنوان میکند، سیاست تحریم را اجرا میکند و هر روز تحریمهای جدیدی را اعمال میسازد حال آنکه برای آنچه ماندن آمریکا مینامند بر لزوم امتیازدهی ایران تاکید میکند.؟ برجام واژهای برگرفته از برنامه جامع اقدام مشترک است یعنی تمام رفتارها به صورت مشترک و همگام صورت میگیرد.
بر اساس همین عنوان هم اگر به وضعیت برجام نگریسته شود، اروپاییها برای حفظ برجام باید سیاستی واحد داشته باشند یا برای برهم زنندگان برجام سیاست تهدید تحریم و فشار را اجرا کنند یا برای نگاه داشتن طرفین سیاست تشویق و پاداش، اینکه غرب برای ایران سیاست تنبیه و برای آمریکا تشویق را اجرا میکند این خودسندی بر عدم صداقت اروپا در ادامه روند اجرای برجام است. عدم اجرای چنین رویکردی نشان میدهد که ادعای مطالبه آمریکا بودن مسائل موشکی، عملکرد منطقهای ایران و حذف کامل توان هستهای ایران امری واهی است و اروپاییها نیز همان دیدگاه را دارند و در اصل نقش پلیس خوب را برای تحمیل از این زیادهخواهیها به ایران ایفا میکنند.
دوم آنکه انتشار گزارشهایی مانند نیویورک تایمز درحالی بوده که در روزهای اخیر دکتر عراقچی معاون وزیر امور خارجه در لندن اعلام کرد که برجام مطالبات اقتصادی ایران را محقق نکرده است. اینکه کشورهای غربی به جای اجرای تعهدات خود در برجام از جمله در حوزه اقتصادی به مسائل حاشیهای نظیر متمم برجام میپردازند نشان میدهد که غرب کلا ارادهای برای اجرای تعهدات و دادن امتیازات ایران نیست بلکه برگرفتن امتیاز و زیادهخواهی تکیه دارد که خود سندی دیگر بر غیرقابل اعتماد بودن غرب است.
سوم آنکه محافل رسانهای غرب در حالی گمانهزنیهایی را در باب خواستههای متهمی غرب از برجام مطرح میکنند که همزمان رفتارهایی از سوی سران اروپا صورت میگیرد و آن نفوذ در اذهان افکار عمومی داخل و بیرون ایران است. آنها از یک سو برآنند تا به ملت ایران چنان القاء سازند که حل مشکلات کشور در گرو نگارش چنین متممی است و از سوی دیگر به جهانیان چنان عنوان میکنند که راه مقابله با دیوانهای به نام ترامپ وادارسازی ایران به امضای چنین متممی است. جالب توجه آنکه اروپا هم برای ملت ایران و هم برای افکار عمومی جهان خود را یک ناجی معرفی میکند که هم به فکر ایرانیان است و هم امنیت جهان و در لوای این ژست به ظاهر انسان دوستانه، اهداف واقعی خود که تبدیل ایران به کشور سرسپرده و ضعیف و نیز گرفتن امتیازات منطقهای از آن است را پنهان میسازند.
به هر تقدیر آنچه در برآیند رفتارهای محافل رسانهای و سیاسی غرب مشاهده میشود تقلای آنان برای ایجاد زمینههای ذهنی برای رسیدن به متمم برجامی است که متاسفانه برخی رفتارهای تامل برانگیز مسئولان و البته فضای مجازی در سیاه نشان دادن وضعیت کشور به سوء استفاده غرب برای پیشبرد این فضاسازیها مبدل شده است.
غرب در این تصور است که ایران از نظر اقتصادی در شرایط نابسامانی قرار گرفته و میتواند از این مولفه برای اعمال فشار و تحمیل زیادهخواهیهای خود به ایران بهره گیرد. توهمی که راهکار پایان دادن به آن تکیه بر داشتههای داخلی ایران برای حل چالشهای کشور و نیز بیان دستاوردها و پیشرفتهای کشورها برای زدودن حس حقارت تحمیلی بیگانگان به ملت و ایجاد فضای تلاش و نگاه بر آیندهای روشن در میان ملت بزرگ ایران است. این است متممی که باید به برجام افزوده شود که ضمن تحقق اهداف ملت و نظام خنثی کننده توطئههای دشمنان خواهد بود.