تحلیل ها » تولیدی » خبر دریافتی
کد خبر : 241258
چهارشنبه - 9 اسفند 1396 - 08:42

سرمقاله ابتکار/ مُرده‌ای در میدان سیاست

به گزارش پایگاه خبری ربیع، نامه‌نگاری‌ها، سخنان تند، لحن تهاجمی، خشونت واضح در اظهارات و حمله کلامی و تصویری به سران قوا از سوی احمدی‌نژاد موضوع تازه‌ای نیست. مجموعه کنش‌های رئیس جمهوری دولت‌های نهم و دهم بیش از هر چیز شبیه به سریالی ملودرام شده که قهرمان خودبنیاد آن سعی می‌کند به هر طریق ممکن […]

سرمقاله ابتکار/ مُرده‌ای در میدان سیاست

به گزارش پایگاه خبری ربیع، نامه‌نگاری‌ها، سخنان تند، لحن تهاجمی، خشونت واضح در اظهارات و حمله کلامی و تصویری به سران قوا از سوی احمدی‌نژاد موضوع تازه‌ای نیست.
مجموعه کنش‌های رئیس جمهوری دولت‌های نهم و دهم بیش از هر چیز شبیه به سریالی ملودرام شده که قهرمان خودبنیاد آن سعی می‌کند به هر طریق ممکن زمینه برخورد قهرآمیز نهادهای نظارتی، حاکمیتی و قضایی را مهیا کند. در این مسیر که از «بگم بگم»های انتخابات سال ۱۳۸۸ آغاز شد و نوعی از بی‌پروایی و بی‌شرمی در گفتار را وارد ادبیات سیاسی ایران کرد، تا به امروز که نامه‌نگاری با مقام رهبری را در دستور کار قرار داده است، «عوام‌فریبی» به عنوان اصلی‌ترین محور پارادایم حاکم بر منطق او و یارانش نقش برجسته‌ای داشته و دارد.
با تمام این‌ها و علی‌رغم وجود چنین محور ثابتی در مجموعه کنش‌های سیاسی و اجتماعی احمدی‌نژاد، اقدام به نسبت تازه او در آخرین نامه‌نگاری‌اش با مقام رهبری و پس از آن تفسیر و توضیح و تشریح همان نامه کذایی، بالاترین حد از تمایل او به برخورد سخت و خشن حاکمیت را به نمایش می‌گذارد.
به نظر می‌رسد مشاوران و نزدیکان احمدی‌نژاد از مدت‌ها پیش پروژه عبور از جمهوری اسلامی ایران را کلید زده و در پی ایفای نقش در میدان «پساجمهوری اسلامی» هستند. عملکرد و رفتارهای احمدی‌نژاد در ماه‌های اخیر حکایت از آن دارد که تئوریسین‌های حامی او به این باور قطعی رسیده‌اند که جمهوری اسلامی توان ادامه حیات نداشته و لازم است برای روزگار پس از این نظام ترفندی بیندیشند و جایی برای خود در ماشین قدرت، پس از فروپاشی نظام دست و پا کنند. در چنین شرایطی خویشتنداری و صبوری کلیه نهادهای قضایی و حاکمیتی در برابر او ـ که گرچه بسیار سخت، ناراحت‌کننده و کسالت‌بار شده است ـ حتی اگر ناشی از نقاط ضعف خودشان هم باشد، بسیار هوشمندانه و زیرکانه است. احمدی‌نژاد که این روزها بیش از هر سلبریتی و قهرمان دنیای مجازی سعی دارد با استفاده از هر ابزاری چهره‌ای جذاب! و البته رادیکال از خود ارائه دهد، بسیار علاقه‌مند است که مدتی را در بازداشت، حصر یا تحت فشار بگذراند. او تلاش می‌کند با این تحرکات به دو هدف عمده دست پیدا کند. نخست تطهیر سیمای زشت و کریهی که از هشت سال زمامداری امور از خود به یادگار گذاشت و دوم ایفای نقش در دورانی با شاخص‌ها و ملاک‌هایی غیر از جمهوری اسلامی. احمدی‌نژاد و اعوان و انصار او بهتر از هر کسی در داخل کشور می‌دانند که طی ۸ سال سیاه و اسفبار با سرمایه‌های مادی، معنوی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران چه کردند. آن‌ها بخصوص در سال‌های پایانی حکمرانی‌شان، دولت‌های پس از خود را به «توقیف» عملکردهای سخیف، ضعیف، غیرکارشناسی، غیراصولی و زیانباری در آوردند که امکان رفع آن‌ها از عهده یک دولت و دو دولت بر نمی‌آید. به گفته برخی کارشناسان، حداقل پنج دولت بعد از احمدی‌نژاد در «توقیف» کامل عملکردهای او خواهند بود. با این وصف، دور از ذهن نیست که احمدی‌نژادی‌ها از همان سال‌ها در پی درانداختن بازی جدیدی در «سایه» بوده باشند.
از سوی دیگر، امید زایدالوصف‌شان به تغییر موقعیت از «پوزیسیون» به «اپوزیسیون» و خروج از دایره و هرم نخبگان نظام هم موید این نکته است. حملات تند و بی‌مهابای «بقایی» و «رحیم مشایی» در کنار یار غارشان هم تاکید دوباره‌ای بر این سناریو است.
با این همه به نظر نمی‌رسد «باند احمدی‌نژاد» این بار توفیق چندانی به دست آورند. بی گمان آنها دچار «خطایی استراتژیک» و ضعف بزرگی در «تحلیل موقعیت» شده‌اند.
علی رغم اینکه احمدی‌نژاد و یارانش از هوش «سوءاستفاده‌گر اجتماعی» بالایی برخوردارند و به راحتی می‌توانند بر موج احساسات «رادیکال» و تند عامه مردم سوار شوند، اما به تجربه ثابت شده آن‌ها هرگز «سیاستمداران کاربلد» و «نخبگان سیاسی» نبوده‌اند. آنها هیچ‌وقت نتوانستند معادلات پیچیده و علمی سیاسی را حل و فصل کرده و در پی سامان امور و رفتارهای «ایجابی» برآیند. همه توفیق و پیروزی‌های شان در کنش‌های «سلبی» بوده است. بدیهی است با چنین رویکردی نمی‌توانند بخش‌های تاثیرگذار جامعه را با خود همراه کرده و از ظرفیت‌های شان در دوره فاصله گرفتن از قدرت استفاده کنند. برخلاف امکان، ظرفیت و فرصتی که روسای جمهوری سلف او به نیکی از آنها بهره گرفته و می‌گیرند. میزان اثرگذاری مرحوم «آیت‌الله هاشمی» در موضوعات مختلف سیاسی، بعد از آنکه از قدرت دور شد و همچنین اثربخشی «سیدمحمد خاتمی» در انتخابات دوره‌های گذشته ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا از جمله نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد تفاوت میان احمدی‌نژادی‌ها و شخصیت‌های ریشه‌دار سیاسی تا کجاست. در مجموع آنچه از ارزیابی وضع موجود احمدی‌نژاد در عرصه کنش‌های سیاسی و اجتماعی به دست می‌آید، نشان می‌دهد که او بیشتر به «مُرده‌ای» در عرصه سیاست می‌ماند که سعی می‌کند با بهره‌گیری از ترفندهایی چون «شعبده» و «تردستی» خود را بازیابی کرده و سری میان سرها درآورد.