سرمقاله آرمان/ ایران بدون مین
به گزارش پایگاه خبری ربیع، جنگ خیلی وقت است که پایان یافته اما ساکنان مناطق جنگی هنوز از مینهای زمینی بهجا مانده از آن دوران رنج میبرند. صداهای انفجار گاه و بیگاه، مینهای زمینی که ضجه مادران را به همراه دارد و تن مصدوم یا کشته شده یک قربانی دیگر مین برجای میماند، سخت و […]
به گزارش پایگاه خبری ربیع، جنگ خیلی وقت است که پایان یافته اما ساکنان مناطق جنگی هنوز از مینهای زمینی بهجا مانده از آن دوران رنج میبرند. صداهای انفجار گاه و بیگاه، مینهای زمینی که ضجه مادران را به همراه دارد و تن مصدوم یا کشته شده یک قربانی دیگر مین برجای میماند، سخت و جانکاه است. آمار دقیقی از تعداد مینهای موجود در دست نیست اما گمانهزنیها از احتمال وجود ١۶ میلیون مین زمینی در این مناطق خبر میدهد. آثار مینهای زمینی بهجای مانده از هشت سال جنگ تحمیلی و حوادث ناشی از اوایل انقلاب در مناطق پنج استان شمال غرب، غرب و جنوب غربی کشور، بر جامعه، شهروندان این مناطق و خانوادهها و قربانیان، بیشمار است. این سلاح جنگی، پلیدانه عمل میکند و هیچ تفکیکی بین نظامی و غیر نظامی قائل نمیشود. گذشت زمان هم تاثیری در عملکرد کور آن ندارد، این مینها بر اثر بارش نزولات آسمانی و گل و لای موجود، جابهجا شده یا در زیر خاک مدفون ماند و یا در معابر کشاورزان، دامداران و ساکنان این مناطق قرار میگیرند و همین امر موجب گرفتن قربانیان جدید میشود. هادی لگزی و کاک سلیمان در بوکان از جمله قربانیان مینهای زمینی هستند که شوربختانه دو مچ دست و دو چشم خود را از دست دادهاند و با دنیایی تیره و تاریک مواجه شدهاند. مشکلات و معضلات قربانیان مینهای زمینی عدیده و زیاد است که شاید مهمترین آن را بتوان عدم توجه نهادهای دولتی خصوصا کمیسیونهای ماده ٢مستقر در فرمانداریها دانست که با در نظر گرفتن شرایط سخت و دشوار مانع رسیدن این قربانیان مظلوم به حق و حقوق خود میشوند. قربانیان مینهای زمینی انگار مغضوبان روی زمین محسوب میشوند چون آنها بابت سلاح جنگی که در اختیار دولتهاست مصدوم و معلول شده و تا پایان زندگی باید با شرایط دشوار زندگی کنند. از دیگر سو فقدان تشکل مردمی یا صنفی حامی آنان، نبود خدمات درمانی تخصصی پایدار، عدم برخورداری از خدمات فیزیوترابی رایگان، عدم دریافت پروتزهای رایگان، عدم دریافت خدمات روانشناسی مستمر و رایگان و موارد عدیده دیگر از معضلات و مشکلات قربانیان مینهای زمینی است که دشواری مضاعف زندگی میشود. دولت به لحاظ مسئولیتی که وفق قانون دارد، مسئول رسیدگی به وضعیت تمام قربانیان مینهای زمینی بود و از این نظر تکالیف مهمی برعهده دارد، اما شوربختانه تاکنون دولتها به این تکلیف بسیار مهم رسیدگی و چه بسا عمل نکردهاند. در حال حاضر بسیاری از قربانیان مینهای زمینی در مناطق کردنشین تحت پوشش کمیسیونهای ماده ٢قرار نگرفتهاند و به حال خود رها شده و از هیچ خدماتی برخوردار نشدهاند. از این رو با انبوهی از مشکلات ریز و درشت دست به گریبانند. خود را مبرا دانستن دولت، کنار گذاشتن و بایگانی شدن پروندههای مربوط به این مشکل بزرگ، نادیده گرفتن شأنی است که آسیب دیده است. از دیگرسو ایران هنوز به کنوانسیون اتاوا ملحق نشده است. دولت تاکنون برنامه معینی برای برونرفت مناطق آلوده از چنین وضعیتی ارائه نداده است. در این بین آموزش به عنوان مهمترین رکن پیشگیری از قربانی شدن، مغفول مانده است. چنین است که مینهای بهجا مانده از زمانی دور هنوز قربانی میگیرد. واقعیت مساله این است که دولت وفق قانون از یکسو دارای مسئولیت کامل در موضوع قربانیان مینهای زمینی است و از دیگر سو باید در خصوص پاکسازی، انباشت، تولید و استفاده از مینهای زمینی گامهای اساسی بردارد. از این رو میطلبد تا برای داشتن ایرانی عاری از مینهای زمینی، به موازات همکاری با شهروندان این مناطق و سمنها و با تشکیل انجمنهای مردمنهاد مرتبط با مینهای زمینی و نیز عضویت در کنوانسیون اتاوا، شهروندان در معرض خطر را آموزش داد و از قربانیان حمایت کرد. بدون تردید ایران بدون مین برای شاد زیستن بسیار بهتر خواهد بود.