زیست جمعی شادمانه
« زیست جمعی شادمانه » عنوان ستون “اول دفتر” روزنامه ایران است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، شادی و شاد زیستن در زندگی هر فرد بدون تردید اهمیت دارد. حتی مطالعات نشان داده است که شادی بر سلامت جسمی و روانی نیز اثرات مثبت دارد و برعکس افراد ناشاد و عبوس و غمگین به لحاظ جسمی و روانی نیز مشکلات بیشتری دارند. اهمیت شادی در ثبات اجتماعی نیز کم نیست. افراد شاد، صبوری بیشتری نشان خواهند داد. در این چارچوب شادی حتی رابطه صد درصدی با درآمد و ثروت نیز ندارد. افراد بسیاری وجود دارند که ثروتمندند ولی نه تنها شاد نیستند، بلکه غمگین و افسرده هستند و چه بسیار خودکشیها در میان این طبقات وجود دارد که عوارض آن شناخته شده است. در مقابل افراد و گروههای فقیری هستند که میتوانند از زندگی خود لذت ببرند و شاد باشند و حتی موضوعات کوچکی را نیز میتوانند پیدا کنند که شاد شوند.
شادی نیز دو سطح خصوصی و عمومی دارد. این دو سطح از شادی جایگزین یکدیگر نیستند. ما میتوانیم با دوستان یا خانواده خود محیطی شاد و دلچسب داشته باشیم و از آن لذت ببریم، ولی شادی اجتماعی و عمومی کارکرد و مزه دیگری دارد. اینکه همه کشورها به نحوی برنامههایی برای شادی اجتماعی و عمومی دارند، بیدلیل نیست. بنابراین ممکن است همه یا بیشتر افراد جامعه به لحاظ فردی شاد باشند ولی به لحاظ جمعی جامعهای ناشاد و ناسالم داشته باشیم. همه عوارض یک انسان ناشاد بر یک جامعه ناشاد نیز تحمیل میشود. هنوز اکثر مردم شادی جمعی پس از پیروزی تیم فوتبال ایران بر استرالیا را در سال ۱۳۷۶ به یاد دارند که چگونه همچنان از آن شادی جمعی یاد میشود. شادی اجتماعی را در هر جامعهای در چهره و رنگ لباس و رفتار همدلانه همه مردم با یکدیگر میتوان دید. در محیط شاد گذشت و همدلی و اخلاق بیشتر رواج دارد. هنوز هم داستانهای رزمندگان از شوخیها و فضاهای شادی که در جبهه ایجاد میکردند زبانزد است. ادامه زندگی و حضور مؤثر در جبههای که جدیترین رفتار که حتی که با کشتن و کشته شدن همراه است نیازمند یک فضای شاد و دلچسب است.
با این ملاحظات معلوم نیست که چرا برخی افراد میکوشند که جامعه ایران را از موقعیتهای شادیبخش جمعی محروم کنند. هنگامی که آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش به صراحت اعلام میکند که به دلیل انجام برنامه نمایش مسابقه نهایی فوتبال میان تیم ژاپنی و پرسپولیس از سوی مقامات خاصی مؤاخذه و مورد بازخواست قرار گرفته است، میتوان به این نتیجه رسید که احتمالاً کسانی هستند که این موقعیتهای جمعی را برای روحیهبخشی مردم مناسب نمیدانند. آنان نمیدانند که بخشی از هویتیابی مردم در خلال مراسم و آیینهای جمعی، شادیبخش یا عزاداری ایجاد میشود. مردم همان قدر به مراسم ختم آشنایان و دوستان میروند که به مراسم عروسی و شادی آنان میروند. هر دو این مراسم، کارکردهای هویتبخشی دارند و مردم از این طریق با یکدیگر احساس همبستگی و نزدیکی میکنند.
متأسفانه عدهای در پی آن هستند که تصویری عبوس و غمگین رفتارهای دینی و انسان دینمدار ارایه کنند. در حالی که این نگاه با طبع مردم و با ضرورتهای روز جامعه، انطباق ندارد. حتی در ویژگیهای زیباییشناسانه و رنگ نیز نوعی مقاومت در برابر تنوع رنگ و پوشش دیده میشود. در مجموع پیشنهاد میشود که برای افزایش موقعیتها و فرصتهای شادیبخش، بویژه موقعیتهای ایجادکننده شادیهای عمومی، کارگروهی تعیین شود و برنامههایی را برای تحقق آنها ارائه کند. و در کنار آن سازوکاری تعیین شود تا شاخص اجتماعی معینی که معرف و سنجشکننده شادی در مردم باشد را تعیین و سالانه سنجش کنند و برحسب گروههای سنی، جنسیت، طبقات اقتصادی، تفاوتهای جغرافیایی و در طول زمان آن را بسنجند و در صورتی که این شاخص در میان گروههای اجتماعی ویژهای کم است برای بالا بردن آن برنامهریزی شود. جامعهای سالم است که میتواند زیستن شاد را تجربه کند.