ریشههای خشم
براساس آمار قوه قضائیه ۱۵ میلیون پرونده قضایی در ایران وجود دارد
به گزارش پایگاه خبری ربیع، براساس آمار قوه قضائیه ۱۵ میلیون پرونده قضایی در ایران وجود دارد؛ این در حالی است که در کشور هند با داشتن حدود یک میلیارد جمعیت، فقط یک میلیون و ۲۰۰ هزار پرونده قضایی وجود دارد. مهمترین دلیل وجود این حجم از پروندههای قضایی در ایران نبود مدارای اجتماعی در کشور است. هرچند مشکلات قانونی نیز در اینباره بیتأثیر نیست، اما نمیتوان وجود این تعداد پرونده را فقط به نواقص قانونی ربط داد.
حتما شما هم هر روز در کوچه و خیابان افراد مختلفی را میبینید که با کوچکترین بهانه به جان هم میپرند یا در بهترین حالت همدیگر را با انواع و اقسام فحشهای آنچنانی مورد خطاب قرار میدهند؛ اما واقعا دلیل پایینآمدن آستانه تحمل افراد چیست که تا این سطح از خود بیخود و مرتکب رفتارهایی گاه جبرانناپذیر میشوند.
به عقیده کارشناسان استرسهای درازمدت، انباشتهشدن فشارهای روانی به صورت مزمن و مشغولیتهای ذهنی افراد، سبب کاهش انرژی روانی آنها و به دنبال آن پایینآمدن آستانه تحمل میشود. در کنار اینها فقر و فقدان امنیت شغلی و مالی در ایجاد پرخاشگری و زودجوشی نقش اصلی را ایفا میکند.
به اعتقاد بیشتر کارشناسان مشکلات مالی نقش مهمی در بروز خشونت در جامعه دارند. تصور کنید در شرایطی مانند شرایط این روزهای کشور که هر روز اجناس گران میشوند، درآمدهای بیشتر مردم همچنان ثابت است.
در این شرایط تا یک جایی افراد مشکلات را تحمل میکنند، اما از یک حدی کمکم کنترل زندگی و درنتیجه آن، کنترل رفتار از دست فرد خارج میشود.
به جز مشکلات مالی بیقانونی نیز میتواند منجر به بروز خشونت در جامعه شود؛ برای نمونه وضعیت رانندگی این روزهای ما ایرانیها را در نظر بگیرید. فردی که در شهر میبیند رانندهای ناگهان پیش پایش میپیچد یا هنگام عبور از خیابان میبیند کسی اجازه عبور به او نمیدهد یا رانندگان رفتارهای نامتعارف از خود نشان میدهند، این فرد تا یک جایی این شرایط را تحمل میکند؛ اما وقتی میبیند این ناهنجاریها تبدیل به یک امر عادی شده و قاعده بر این است که رانندگی افراد غیرعادی باشد، دیگر فضایی برای تحمل وجود ندارد و فرد ولو اینکه یک فرد عادی و به لحاظ روانی سالم هم باشد، واکنشهایی غیرمتعارف از خود نشان میدهد.
از دیگر عوامل مهم بروز خشونت در جامعه، گسترش بیاعتمادی است. وقتی اعتماد در جامعه کم باشد، در ارتباطات اجتماعی که افراد کمتر یکدیگر را میشناسند و زمینه اشتراک کمتری وجود دارد، منافع فردی اهمیت بیشتری پیدا میکند و غلبه منافع فردی میتواند زمینه بروز خشونت باشد.
افراد مدام در پی این هستند که از یکدیگر سبقت بگیرند. در این وضعیت افراد برای رسیدن به اهدافشان حاضرند دست به هر کاری بزنند و منافع فردی حکم میکند فرد حق دیگران را ضایع کند. ممکن است برخی افراد به بروز این ضایعشدن حق و حقوق واکنش تندی نداشته باشند، اما در صورت تکرار مداوم این اتفاق افراد دست به واکنش میزنند که این واکنشها هم همیشه مسالمتآمیز نیست و در بیشتر مواقع به خشونت کشیده
میشود.
درواقع خشم، زمانی به عنوان یک پدیده اجتماعی شناخته میشود که جامعه درگیر ناملایمات متعدد، نامتعادلی در سطوح مختلف، ناهنجاریهای متعدد و ضعف همبستگی اجتماعی و حتی در مواردی به تعبیر جامعهشناسان، ضعف سرمایه اجتماعی باشد. اینها عواملی است که میتوانند به خودی خود زمینههای بروز خشونت را در روابط اجتماعی تقویت کنند.
متأسفانه جامعه ما این روزها تمامی عوامل زمینهساز بروز خشونت را در بالاترین سطح خود تجربه میکند و در چنین شرایطی حفظکردن آرامش کار بسیار دشواری است؛ اما به یاد داشته باشید نتیجه خشونت چیزی جز افزایش خشونت و پشیمانی و البته مشکلات بیشتر در آینده نیست.