به گزارش پایگاه خبری ربیع،همین دیروز دو باند که به این شیوه و در پوشش خیرین، طلا سرقت میکردند، در تهران و مازندران دستگیر شدند. از باند مازندران فقط نیم کیلو طلا کشف شد.
اگر بخواهیم آنها را معرفی و توصیف کنیم باید بگوییم زنان و مردانی خوشتیپ خوش سر و زبان با خودروهای مدل بالا. این، سه ضلع مثلث برای فریب طعمههاست. مگر میشود، فردی خیر با این وضع مالی چشمش دنبال یک زنجیر یا دستبند باشد؟ این توجیهی است که براحتی طعمهها را گرفتار میکند، غافل از این که این خودروهای مدل بالا با پولهای سرقتی خریداری شده است.
پاتوق آنها اغلب مقابل مسجدها و هنگام نماز ظهر یا مغرب است. با دیدن پیرزنی که طلا همراه دارد سراغ او میروند و خودشان را خیرینی معرفی میکنند که قصد کمک به نیازمندان را دارند.
وسیله کارشان کیسهای مشکی با سوراخی در انتهای آن و چند دست لباس کهنه است. پس از فریب طعمه با چربزبانی ادعا میکنند قصد دارند این کیسه لباس را به نیازمندی در آن محله بدهند و کسی را برای انجام این کار، بهتر از او پیدا نکردهاند.
حالا وقت اجرای نقشه اصلی است. یکی از خیرین از طلای پیرزن خوشش میآید و تصمیم میگیرد مثل این طلا را برای همسر یا مادرش بگیرد. پیرزن هم با اعتماد به خیرین، طلا را برای بررسی در اختیار آنها قرار میدهد. خوشتیپ و پولدارهای داستان ما، طلا را داخل کیسه گذاشته و آن را همراه لباس تحویل پیرزن میدهند. بعد هم سریع از آنجا دور میشوند. مادربزرگ هم غافل از همه جا وقتی سراغ طلا میرود، با کیسهای سوراخ و چند دست لباس کهنه روبهرو میشود.
به همین راحتی هر روز سرقتهایی در شهرهای مختلف انجام میشود و روزبهروز خودروی دزدان گرانتر و شیکتر میشود. اغلب ما وقتی این حوادث را میخوانیم فکر میکنیم مستثنا هستیم اما بعد از گرفتار شدن تازه میفهمیم با همه هوشیاری چه راحت فریب خوردهایم. فراموش نکنیم مجرمان همیشه یک قدم از ما جلوتر هستند و اگر مراقب نباشیم براحتی کلاه خود را بر باد میدهیم. آنها روانشناسان و افرادی با «آی کیو»ی بالا هستند که مقابل شما هر کار غیرممکن را با زبانشان ممکن میکنند.
جام جم / ۲۳۰