دنیای بیرحم ترمه
به گزارش پایگاه خبری ربیع، هامون رشیدیان/رمان خواندنی «کی از این چرخ و فلک پیاده میشوم؟» اثر نویسنده جوان و کمتر شناخته شده کشورمان گلرنگ رنجبر است. گلرنگ رنجبر متولد سال ۱۳۶۹ است و تجربه روزنامهنگاری در نشریاتی همچون تهران امروز و چلچراغ را در کارنامه خود دارد. این نویسنده که فارغالتحصیل علوم ارتباطات از […]
به گزارش پایگاه خبری ربیع، هامون رشیدیان/رمان خواندنی «کی از این چرخ و فلک پیاده میشوم؟» اثر نویسنده جوان و کمتر شناخته شده کشورمان گلرنگ رنجبر است. گلرنگ رنجبر متولد سال ۱۳۶۹ است و تجربه روزنامهنگاری در نشریاتی همچون تهران امروز و چلچراغ را در کارنامه خود دارد. این نویسنده که فارغالتحصیل علوم ارتباطات از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است هماکنون مشغول تحصیل در کارشناسی ارشد همین رشته است. «کِی از این چرخ و فلک پیاده میشوم» نخستین رمانِ گلرنگ رنجبر است که در یازده فصل و با راوی اول شخص -ترمه- نوشته شده و زمستان ۹۳ در نشر چرخ به چاپ رسیده است. این رمان پیش از همه به این جهت که بهخوبی به یکی از معضلات نسل امروز پرداخته، رمان قابل توجهی است.
نسل امروز چه خود خواهان آن باشد چه نه، هر قدر هم که درست یا غلط، انگار باید زود بزرگ شود. پس زود وارد اجتماع میشود، برای زندگیاش در زمان کوتاه تصمیمهای بلندمدت میگیرد، به فراخور آن خطر میکند، نابجا اعتماد میکند، مدام دیدهی عقل را به هوای عاطفه میبندد و تا وقتی که ضربهای، ناغافل، او را دچار تلنگری بیرونی و یا درونی نکند، به این رویه ادامه میدهد.
«کِی از این چرخ و فلک پیاده میشوم» جدای از طرح داستان قابل توجه، از پیرنگ و چیدمان خوبی برخوردار است. شخصیتها بجا وارد داستان میشوند، بهخوبی در همان ابتدای امر به مخاطب معرفی میگردند، به اندازه در داستان حضور مییابند و به موقع به کنار میروند تا شخصیتها و خردهروایتهای دیگر داستان را پیش برند. خردهروایتها اگرچه در ظاهر امر ممکن است زیاد و گاه زائد به نظر برسند، اما ضرورتشان در ساختار روایی داستان کاملاً مشخص است؛ درست مانند تکههای پازلی که تا کنار هم قرار نگرفته باشند، آشفتهبازاری از قطعات بیشتر به نظر نمیآیند، اما رفتهرفته هر روایت با روایتهای پس و پیش خود و شخصیتهای دیگر گره میخورد و با آنها همگرا میشود تا در گرهگشایی داستان در نقطهی همراس روایت باهم تلاقی کنند.
داستان
رمان «کی از این چرخ و فلک پیاده میشوم؟» که زمان تقویمی آن –از شروع تا پایان- حدود یک هفته تا ۱۰ روز زمستانی و زمان تاریخی آن –با شگرد رجعت به گذشته- نزدیک ۱۳، ۱۴ سال است، از همان سطرهای نخستین اولین فصل ذهن خواننده را درگیر میکند تا همراه با نویسنده و دوش به دوش او به خلق معنا و کشف راز بپردازد. رمان که با زاویه دید اول شخص مفرد شروع میشود، «ترمه» دختر دانشجو و ۲۰ ساله همراه نامزدش «امیر» جوانی بیست و چند ساله که گرافیست و طراح تبلیغات تجاری است، به فرودگاه آمده و منتظر ورود مادرش مانده، مادری به نام «لیلی» که ۱۲ سال پیش –پس از مرگ شوهرش «پیام ایمانی»- به آمریکا مهاجرت کرده و حالا برای دومین بار، پس از ۱۰ سال به ایران میآید تا –به ادعای خودش- مال و اموال و ثروت پدر متوفی ترمه را از «جهان امانی» عموی ترمه پس بگیرد و ترمه را هم با خود به آمریکا ببرد. او دو سال قبل هم –لابد با همین نیت و هدف- آمده و دست خالی مجبور به رفتن شده بوده…
شخصیتها
داستان اندک اندک در روایت ترمه و بدون فاصله، در ذهن خواننده اموری مجهول را –غیر مستقیم- مطرح میکند. در ادامه داستان دیگر شخصیتهای رمان با حرکات، حرفها و ادعاهایشان به تدریج شناخته و شناسانده میشوند. برخوردها و حرفها و اداهای «لیلی» به گونهای غیر مستقیم این واقعیت را القا میکند که او –به رغم خندهها و قهقهههایش- موجودی است منجمد و بیعاطفه برای همه –حتی برای دخترش ترمه- زنی است بی ترحم و خودپرست و در عین حال فاسد و سبکسر و دروغگو. در روند داستان تنهایی و بیپناهی ترمه را درمییابیم، بی آنکه روایت، حتی در یک سطر، به ورطه احساساتیگرایی و سوز و گداز بیفتد. «جهان ایمانی» عموی پا به سن گذاشته و بیوه ترمه، عیاش و میخوارهای است که به نظر میرسد هنوز که هنوز است نسبت به مرده برادرش هم حسد میورزد. جهان دختری دارد به اسم مارال که دندانپزشک است و از پنج سال قبل پدرش را ترک کرده و از او بیزار است. آدم دیگری به نام سعدی فرخ –مردی مشکوک- هم در این میان شریک جهان و مهندس پیام –پدر ترمه- بوده و با ورودش داستان را به سنت و سویی دیگر میبرد. رمان که در فصل اول در محیط فرودگاه شروع شده، در فصل یازدهم در فرودگاه هم به پایان میرسد.
نقاط ضعف
همانگونه که پیشتر هم عنوان شد رمان گلرنگ رنجبر چفت و بست مناسبی دارد و به عنوان اولین اثر نویسنده کتابی قابل اعتناست اما این رمان خالی از اشکال هم نیست. یکی از نقاط ضعف مهم داستان یکنواخت بودن دیالوگها نوع حرف زدن شخصیتهاست. بنا بر آنچه منطق داستان نامیده میشود ما انتظار داریم هر شخصیت ادبیات خاص خودش را داشته باشد و با منطق خودش به ماجرا جواب دهد اما این موضوع چندان در کتاب برجسته نیست و دیالوگ بسیاری از شخصیتها شباهتهای زیادی با هم دارد. نکته دیگر هم اینکه علیرغم پایان پایان متفاوت و باز داستان قسمت پایانی تا حدی شعاری است و ای کاش نویسنده انتهای داستان را هم به همان شکل مابقی کتاب جلو میبرد. در نهایت اما در یک نگاه کلی باید گفت رمان «کی از این چرخ و فلک پیاده میشوم؟» یکی از رمانهای خوب سالهای اخیر است که ارزش یکبار خواندن را دارد.
رمان «کی از این چرخ و فلک پیاده میشوم؟» نوشته گلرنگ رنجبر با قطع رقعی در ۱۶۳ صفحه به بهای ۱۰ هزار و ۵۰۰ تومان و با شمارگان هزار نسخه توسط نشر چرخ منتشر شده است.