در سایه سار خورشید
هفتم مهرماه در تقویم ملی ایران روز «بزرگداشت شمس تبریزی» نامگذاری شده است. شمس تبریزی از شخصیتهای بسیار تأثیرگذار بوده و تحولی روحی که در زندگی و اندیشه مولانا به وجود آورد، غیر قابل انکار است. شمسی که چون آفتاب به مولانا تابید و از او انسانی دیگر، عارفی شوریده و عاشقی والا مقام ساخت.
هفتم مهرماه در تقویم ملی ایران روز «بزرگداشت شمس تبریزی» نامگذاری شده است. شمس تبریزی از شخصیتهای بسیار تأثیرگذار بوده و تحولی روحی که در زندگی و اندیشه مولانا به وجود آورد، غیر قابل انکار است. شمسی که چون آفتاب به مولانا تابید و از او انسانی دیگر، عارفی شوریده و عاشقی والا مقام ساخت.
به دلیل اهمیت نقشی که شمس تبریزی در تحول زندگی مولوی داشته و همچنین نقش پر رنگی که در ادبیات سرزمینمان ایفا میکند زندگی شمس از موضوعاتی است که بارها مورد توجه نویسندگان و پژوهشگران قرار گرفته است؛ در ادامه به معرفی چند کتاب خواندنی در باب زندگی این عارف شورریده پرداخته میشود.
ملک گرسنه
نام «نهال تجدد» به عنوان نویسنده یک کتاب کافی است تا آن را در فهرست «باید بخوانیم» نگه داریم. این نویسنده در کتاب «ملک گرسنه» به شخصیتی پرداخته که کمتر از او چیزی میدانیم یا خواندهایم. نهال تجدد از منابع مختلف در نگارش این کتاب استفاده کرده است و تلاش کرده تا روایتی منسجم و قابل اعتماد داشته باشد. تلاش او بر این بوده است که حس و حال نثرهای کهن و آنچه بایسته و شایسته است را در نگارش کتاب رعایت کند. تجدد با روایت خود خواننده را به قرن هفتم میبرد و میان مخاطب عصر مدرن با دنیای درهم پیچیده قرن بیستو یکمی فاصله میاندازد و کتاب را خواندنی و جذاب میسازد. در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم:« شمس تبریزی شخصیت شگفتانگیزی است. شفاف و تیره در جستوجوی دوباره زاییدن، شکل دادن و ساختن پیر و مرادی است که باید او را ترک، انکار یا شاید فراموش کند…»
شمس خاموش
اگر شمس تبریزی را خوب بشناسیم بیشک به شناخت بیشتر ما از مولانا نیز کمک بسیاری خواهد کرد. شمس یک شخصییت تأثیرگذار در زندگی مولوی است. کتاب «شمس خاموش» را «سینان یاغمور» به زبان ترکی نوشته و «مهرنوش پرتوی» آن را به فارسی ترجمه کرده است. چاپ اول کتاب پس از انتشار خیلی زود به پایان رسید و همین امر نشان از محبوبیت شمس تبریزی نزد مخاطبان دارد؛ شمسی که جهان شمول است و دوستدارانش در جای جای دنیا هستند. این کتاب از زبان شمس تبریزی به نگارش درآمده و لحن صمیمی آن را میتوان از دلایل استقبال مخاطبین از این کتاب دانست. در قسمتی از کتاب میخوانیم:«همه خصوصیات انسان در شیطان هم وجود دارد غیر از یکی. شیطان عشق را نمیفهمد. به شیطان عشق داده نشده. عشق فقط هدیه به انسان است. به همین دلیل است که شیطان به انسان حسادت میکند چرا که از عشق بیبهره است.»
در جستوجوی آینه
«محمدعلی موحد» و «محمد شریفی» مجموعهای از مقالات شمس تبریزی را در این کتاب جمعآوری کردهاند و تلاش نمودهاند در گزینش این مقالات همخوانی آنها را با سلیقه و درک مردم امروز مورد توجه قرار دهند و کتابی را به بازار نشر عرضه کنند که مفاهیم بلند انسانی را مطابق با درک نسل جدید داشته باشد و با احوال عوام و خواص متناسب باشد. در قسمتی از کتاب آمده است:«گفت هارونالرشید که این لیلی را بیاورید تا من ببینمش که مجنون چنین شوری از عشق او در جهان انداخت…خرج بسیار کردند و حیله بسیار و لیلی را بیاوردند. به خلوت درآمد خلیفه شبانگاه، شمعها برافروخته، در او نظر میکرد ساعتی، و ساعتی سر پیش میانداخت. با خود گفت که:در سخنش آرم، باشد به واسطه سخن در روی او آن چیز ظاهرتر شود. رو به لیلی کرد و گفت: لیلی تویی؟ گفت: بلی لیلی منم؛ اما تو مجنون نیستی! آن چشم که در سَرِ مجنون است در سَرِ تو نیست!»
کیمیا خاتون
«سعیده قدس» بنیانگذار مؤسسه خیریه «محک» دستی در نوشتن دارد و در رمان تاریخی «کیمیا خاتون» داستانی از شبستان خانه مولانا را روایت کرده که به بخشی از زندگی شخصی شمس و مولانا میپردازد. او در این کتاب زندگی دخترخوانده مولانا، کیمیا، را مورد بررسی قرار میدهد و تلاش کرده تا به تاریخ و آنچه در اصل اتفاق افتاده است بر اساس مستندات موجود، وفدار باقی بماند و با خیالپردازی به وجه عاشقانه کتاب هم بپردازد. این کتاب اولین بار در سال ۱۳۸۳ منتشر شد و توانست در جلب توجه مخاطبان موفق باشد. نام این کتاب بارها در فهرست پرفروشها و پرخوانندهترین کتابهای فارسی آمده است. نویسنده کتاب در سال ۲۰۰۵ موفق به دریافت جایزه «پروین اعتصامی» شد.
«چه خوش گفته است آن شیخ کامل به آن دیگری که در پس کوهها در بیابانی عزلت گزیده بود و طی منازل میکرد؛ اگر راست میگویی و زَهره داری و اگر انسان کامل خواهی شدن به میان انسانها باید آمدن وگرنه در میان ددان که خود انسان کاملی.»
من و مولانا
کتاب «من و مولانا» نوشته «ویلیام چیتیک» و ترجمه «شهابالدین عباسی» از یک زاویه و دیدگاهی نو به ارتباط و زندگی شمس و مولانا میپردازد. این کتاب در غرب مورد توجه محققان و نویسندگان قرار گرفت و در سال ۱۳۸۳ جایزه «کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» را در بخش بهترین کتابهای خارجی از آن خود کرد.
«من و مولانا» زندگی حیرتانگیز مردی است که مولانا را به بزرگترین شاعر عشق و عرفان در جهان تبدیل کرد و نقطه مهمی را در شناخت و رازگشایی از شخصیت پر ابهام و راز و زمز شمس تبریزی فراهم میگرداند. در قسمتی از کتاب میخوانیم:« آن زنبور را دیدی که بیهودهرو است؟ هرجا که رایاش بود، مینشست. قصاب چند بارش از روی گوشت براند، ممتنع نشد. سوم بار، تبر برآورد. سرش جدا کرد. بر زمین میغلتید و میپیچید. قصاب گفت: نگفتمت که هر جا منشین؟! و آن زنبور انگبین، که به امر بنشیند که کُلّی مِن کُلِّ الثَّمرات لاجرم هر چه خورد فیهِ شِفاءُللنّاس شود!»
عاطفه بازفتی