حاشیههای نشست سنگاپور
« حاشیههای نشست سنگاپور » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم انوشیروان پارسا است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، بعد از نشست روسای جمهوری آمریکا و کره شمالی که منتج به امضای یک تفاهنامه کلی شد، در عرصههای مختلف جهان اعم از آمریکا و از جمله ایران، حرف و حدیثها و تحلیلهایی را سبب شد که هرکسی از ظن خود گفت و بررسی کرد.
اما واقعیت آن است که هیاهوی این نشست، بسیار بیش از دستاورد آن بود در مفاهیم کلی و بدون برنامهریزیهای مدون و پیشبینی شده آینده، حتی با توجه به سوابق اخلاقی و شخصیتی هر دو، احتمال هم دارد که دیگر تکرار نشود چون ورود به جزئیات کارشناسی شده و حضور کارشناسان دو طرف است که پهنای کار را مشخص میکند و برد و باخت آن علنی خواهد شد. اما آنچه میتوان به حدس و گمان گفت این است که در صورت ادامه کار و پیچیدگیهای موضوع اختلافی مورد نظر شاید سالها به طول بینجامد تا بده بستانها عملیاتی و مورد رضای دو طرف باشد.
از این موضوع خبری ومقدمه که بگذریم در عالم خبر و خبرنگاری، اهمیت حواشی، خیلی بیشتر از خود موضوع است:
نخستین حاشیه، بهره برداری ترامپ از این ملاقات است که اگرچه با طرف مقابل، مساوی نشسته و چیزی نگرفته حتی برخلاف نظر وزیر دفاع خود، از مانور نظامیباکره جنوبی هم چشم پوشیده است اما با توجه به ویژگی خصلتی و ذاتی خود، در هر ماجرایی، به خیال تاجرمآبانه خود، همیشه پیروز است. در این زمینه، برخی جمهوریخواهان نیز، با رئیس جمهور خود همراهی دارند چون منافع آنها چنین حکم میکند دوم، بهرهبرداری تبلیغی آن برای ترامپ، بسیار مهمتر از خود موضوع است چون میتواند در انتخابات میان دورهای کنگره، در پاییز امسال و نیز دوره دوم ریاست جمهوریاش، برگ برنده قاطعیت و دیپلماسی موثرش
باشد.
سوم، انتقاد تند و صریح برخی از جمهوریخواهان و دموکراتها از برابر نشستن و امتیاز لغو مانور نظامیرا به رقیب واگذاشتن و از هیمنه قدرت آمریکا، بهره نبردن است.
چهارم، باید حضور« اون » را در نشست سنگاپور، ناشی از تحریم و دیپلماسی و فشار چنین دانست و نکته آن که به خوبی میتوان حضور رهبران چینی و روسیه را پشت سر رهبر کره شمالی دید به همین علت است که برونرفت و نتایج این توافقنامه به این سادگیها و به این زودیها نخواهد بود و هرچه هم که زمان بگذرد، نتیجه عکس برای ترامپ خواهد داشت و بعید بهنظر میرسد که در گرداب این توافق نامه و گروه ۷ و جدال تجاری با چین و اروپا، بتواند سربلند بیرون بیاید و آینده خود را تضمین کند.
اما اگر در این جدال و مذاکره طولانی با ورود به جزئیات، موفق بشود، با انرژی آزاد شده و فراغت بال به سراغ ایران خواهد آمد و البته قصد برابر نشستن با ما را هم به دلایل بسیار نخواهد داشت چون دستاویزی به نام سلاحهای هستهای و پشتیبانان منطقهای به نام روسیه و چین هم نخواهیم داشت. اینجاست که باید به غیر از انسجام داخلی و تکیه بر قابلیتهای بومی بر مبنای عدالت درهمه زمینهها، از جهات مختلف، آمادگی مقابله با این ابرقدرت را با شناخت توانمندی خود و قدرت حریف داشته باشیم و بدانیم که راه پیروزی بر این حریف قدر و کینهجو، کجا و چگونه است و چه تمهیدات و ابزارهایی را از همین حالا برای فردا و فرداها باید آماده در آستین داشته باشیم نکته مهم اینکه هرگز نباید به تحلیلهای جهتدار که در برخی رسانهها و نیز رسانه ملی بازتاب مییابد، گوش سپرد و دچار تغافل شد و حریف مقتدر را که به شخص خویش و با توسل به دیپلماسی زور به نبرد با ما میآید دچار انفعال شویم. چون آنچه از این تحلیل وطنی بر میآید، ضعف و زبونی و بی برنامگی آمریکا و شخص ترامپ و از آن سو اقتدار و زیرکی و رفتار مدبرانه رهبر کره شمالی است! در حالی که بعد از جنگ کره و دو میلیون کشته، در این مدت بیش از شصت سال دشمنی، باید بپذیریم که در صورت موفقیت آمریکا آنچه را که هیچ رئیس جمهوری در صحنه سیاسی آمریکا نتوانست، ترامپ توانست. نکته قابل تاملی که نیاز به تفکر و آیندهنگری دارد.