تحلیل ها » تولیدی » خبر دریافتی
کد خبر : 310503
دوشنبه - 7 خرداد 1397 - 09:35
سرمقاله فرهیختگان/

تنش آبی، نتیجه مدل توسعه نئولیبرالی

« تنش آبی، نتیجه مدل توسعه نئولیبرالی » عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم مجتبی جهان‌تیغ است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

تنش آبی، نتیجه مدل توسعه نئولیبرالی

به گزارش پایگاه خبری ربیع، پس از سه دهه اجرای بسته اقتصادی تعدیل ساختاری (به‌عنوان نسخه محوری توسعه کشور) توسط دولت‌های متوالی، شاهد تبعات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی این نسخه نئولیبرالی هستیم. یکی از این تبعات، بحران آب است. راهکار حل این بحران نیز مانند سایر نسخه‌های نئولیبرال‌های وطنی، ریاضتی است و فشار متوجه عامه مردم به‌ویژه بخش کشاورزی و در نتیجه جامعه روستایی کشور است؛ جامعه‌ای که در طول سه دهه توسعه اقتصادی، بیشترین ضربات را از نسخه‌های نئولیبرالی چون شوک‌درمانی و تورم‌های منتج از آن تحمل کرده و در سکوت با عواقب آن گریبان‌گیر است؛ عواقبی چون فقر، بیماری و مهاجرت از روستاها و حاشیه‌نشینی.

دولت همان‌طور که به‌جای اصلاح ساخت دولت رانتی، ایجاد شفافیت و انضباط مالی، مبارزه با رانت، فساد و تورم با نسخه وارداتی تعدیل ساختاری اقدام به آزادسازی اقتصاد و خصوصی‌سازی و سعی بر کاهش اسمی دخالت خود در اقتصاد و سپردن زندگی و معیشت مردم به مناسبات بازار و قیمت‌های آزاد و بخش خصوصی دارد، این روزها نیز هم بر طبل بحران آب می‌کوبد و کشاورزی را قاتل آب معرفی می‌کند و هم الگوی مصرف مردم را از دلایل اصلی هدررفت آب می‌داند و علت این الگو را نیز قیمت پایین آب معرفی می‌کند؛ دقیقا نظریاتی که برای توجیه افزایش قیمت بنزین و کاهش یارانه حامل‌های انرژی ارائه کردند و کماکان نیز دم از افزایش و واقعی‌کردن قیمت‌های خدمات و کالاهای دولتی مانند آب، برق، گاز، بنزین و… می‌زنند و در بودجه هر سال قیمت‌های آنها افزایش می‌یابد.

در فضای رسانه‌ای، این نظریه اقتصاددانان نئولیبرال وطنی و مدیران دولتی یعنی هدررفت آب در کشاورزی و مصرف بالای مردم توسط رسانه‌های حامی پررنگ دنبال می‌شود؛ اما نکته مغفول‌مانده این است که بر فرض درستی نظریات آنها و کمبود آب و قهر طبیعت در کنار هدررفت بالای آب و بازده پایین کشاورزی در ایران و صرف‌نظر از علت کلیدی سوءمدیریت آب (که توسط بسیاری از صاحب‌نظران علت اصلی بحران آب معرفی می‌شود) چرا کشاورزی کشور کماکان این‌قدر ساده، ابتدایی و با تکنولوژی پایین مانده است؟ چرا هنوز کشاورزی پس از دهه‌ها توسعه اقتصادی و تزریق میلیاردها دلار منابع ارزی در بسیاری از استان‌ها و مناطق کماکان معیشتی است نه صنعتی؟

چرا آبیاری کشاورزان چه در استان‌های پربارش چون گلستان و چه در استان‌های کم‌آب و درگیر خشکسالی چون سیستان‌وبلوچستان هنوز غرقابی است؟

جواب سوال نزد خود تئوریسین‌های وطنی، نسخه‌های نئولبیرالی است. کسانی که سه دهه نسخه تعدیل ساختاری در اقتصاد بیمار و ضدتولید کشور را اجرا کردند و در نتیجه سرمایه به بخش‌های با سود بالا و هزینه پایین و غیرمولد چون واردات، واسطه‌گری و توزیع و تجارت پول و کالا هدایت شد و در نتیجه کشاورزی کشور برخلاف نظر بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام‌خمینی(ره)، رهبر انقلاب و نظریات توسعه عدالت‌محور از محوریت توسعه اقتصادی خارج شد. در طول سه دهه اخیر در کشاورزی سرمایه‌گذاری کلانی صورت نگرفت که اکنون انتظار بهره‌وری بالا در تولید و هدررفت پایین آب را داشته باشیم؛ نه‌تنها حمایت نکردند که این بخش اقتصادی و جامعه روستایی را زیر چرخ‌های توسعه نئولیبرالی له کردند.

دولت با تز دولت حداقلی و عدم ورود مستقیم به اقتصاد مولد و سپردن اقتصاد مولد به بخش خصوصی عملا از سرمایه‌گذاری و تجهیز تکنولوژی آبیاری، کشت و برداشت محصولات کشاورزی عقب‌نشینی و تهیه آن را به بازار واگذار کرد، یارانه کشاورزی را کاهش داد، استراتژی‌های معمول فقرزدایی را در جامعه روستایی کمرنگ کرد (که منجر به تشدید فقر روستایی شد) و نهادهای تولید کشاورزان را وارداتی و تابع نرخ ارز قرار داد.

به‌جای صنعت و کشاورزی، دولت به‌واسطه ساخت رانتی خود، صنایع خام‌فروش و بسیار آب‌بر، پرهزینه، کم‌اشتغال، فوق‌العاده گران، با حاشیه سود امن، صادراتی و دسترسی رایگان به منابع طبیعی کشور یعنی صنایع پتروشیمی و فولاد را تا توانست با سرمایه دولتی و استقراض خارجی و صندوق توسعه ملی گسترش داد؛ گسترشی کاملا پراکنده و غیرخوشه‌ای و نامتوازن، به‌ویژه در مناطق کم‌آب و دور از آب و منابع خوراک (نفت و گاز) با کمترین توجیه اقتصادی و دور از مرزهای ترانزیتی اقیانوسی، استان‌هایی چون خراسان‌رضوی، خراسان‌جنوبی، اصفهان، یزد، فارس و… که نمودی از توسعه رانتی و لابی‌محور کشور توسط دولت و نمایندگان مجلس و شرکت‌های ذی‌نفع خصولتی را نشان می‌دهد.

این نحوه سرمایه‌گذاری و توسعه یعنی دولت دو چهره دارد؛ برای خصولتی‌های خام‌فروش وابسته به ‌خود، دولت حداکثری بود و برای مردم (کشاورزان و تولیدکنندگان) دولت حداقلی نئولیبرال! و طی این سه دهه دولت با مقدسات نئولیبرالی دولت حداقلی و آزاد‌سازی و خصوصی‌سازی اقتصادی، متولی سرمایه‌گذاری و ارتقای کشاورزی و صنعت را بخش خصوصی و بازار معرفی کرد و یارانه کشاورزی را کاهش داد.

عامه مردم تلاشگر و کم‌درآمد این بخش‌های کلیدی اقتصاد کشور را به امید دست نامرئی بازار رها کرد و ساختارها و نهادهای دولتی به نهادهایی ارشادی به‌جای تسهیل‌گر تقلیل پیدا کرده‌اند مانند تغییر کارکرد مراکز خدمات کشاورزی که فعالیت‌های گسترده‌ای چون تهیه و توزیع ابزار، ماشین‌آلات و نهاد‌های کشاورزی را دهه ۶۰ برعهده داشتند و پیرو سیاست‌های تعدیل به نهادهای آموزشی و ترویجی تقلیل پیدا کردند و وظایف آنها به بازار محول شد.

در تمامی این سه دهه اخیر که تغییر پیشران توسعه از دولتی به‌خصوصی به برنامه‌محوری دولت‌ها تبدیل و اقتصاد به بخش خصوصی واگذار شد، بخش دولتی شبه‌خصوصی (خصولتی) و بخش خصوصی رانت‌خوار به‌دلیل ساخت تاریخی ضدتولید اقتصاد کشور و سود بیشتر فعالیت‌های غیرتولیدی نظیر بازار مسکن و مستغلات، واردات، توزیع و فروش احتکاری، قاچاق و تجارت پول و رباخواری (با تشکیل گسترده بانک خصوصی و موسسات مالی اعتباری) فعالیت و سرمایه‌گذاری در این بخش‌ها را بر کشاورزی و صنعت ترجیح داد.

نتیجه اینکه صنعت و کشاورزی هر دو دچار بحران و پیامدهای آن بیکاری، تورم، رکود، تشدید فقر، مهاجرت روستایی‌ها، حاشیه‌نشینی و بحران آب گریبان‌گیر کشور شد.

میزان سرمایه‌گذاری به‌عنوان عنصر کلیدی رشد و ارتقای کشاورزی از میان بخش‌های اصلی اقتصادی کشور (کشاورزی، صنعت، خدمات، بازرگانی) در طول ۱۰ سال اخیر کمترین مقدار و تک‌رقمی و هیچ‌گاه بیشتر از ۹ درصد نبوده است که بخش اعظم آن نیز (۷۲ درصد در سال ۹۵) به‌عنوان سرمایه در گردش دریافت می‌شود و نه جهت تاسیس. با این رویه نزول سرمایه‌گذاری در تولید (کشاورزی و صنعت) و حفظ جذابیت سایر بازارها آیا تز دولت یعنی دولت حداقلی و عدم ورود مستقیم به سرمایه‌گذاری و سپردن این امر به بخش خصوصی عاقلانه و مبتنی‌بر واقعیات کشور است؟

با این ذائقه و عقلانیت سودپرست بخش خصوصی و ترجیح کسب سود در فعالیت‌های زودبازده چون دلالی، واسطه‌ای و غیرتولیدی انتظار برای افزایش سرمایه و بهره‌وری و جلوگیری از هدررفت آب در کشاورزی بجا است؟ آیا مجرم معرفی کردن و قاتل آب و عامل بحران آب دانستن کشاورزی طردشده از سوی دولت و بخش خصوصی، عادلانه است؟

در دوران قبل از انقلاب اصلاحات ارضی و بعد از انقلاب نسخه‌های بسته تعدیل ساختاری، بسته‌ای شامل خصوصی‌سازی، حذف یارانه‌ها، عدم سرمایه‌گذاری مستقیم دولتی و سپردن مناسبات اقتصادی با بازار، شوک‌درمانی (نرخ ارز و حامل‌های انرژی) و کاهش ارزش پول ملی – که تورم حاصل از اجرای این بسته موجب ارزش‌زدایی از درآمد و پس‌انداز کشاورزان و جامعه تولیدی روستایی می‌شود و توان سرمایه‌گذاری آنها را در کشاورزی و ارتقای توان تولیدی و تکنولوژی کشاورزی را از آنها سلب می‌کند – را شاهد هستیم. فقط طی سه دهه اجرای تعدیل ساختاری دو تورم ۵۰ درصدی ناشی از شوک‌درمانی‌های دولت هاشمی و احمدی‌نژاد بر جامعه تحمیل شد و درآمد و پس‌انداز کشاورزان سقوط کرد و نهادهای تولید و ابزار و ماشین‌آلات گران شد. این تورم‌های افسارگسیخته تعداد زیادی از روستایی‌ها و کشاورزان استان‌های مرزی، کم‌آب، توسعه‌نیافته و فاقد زیرساخت‌های اقتصادی چون سیستان‌وبلوچستان را به فقر مطلق کشاند و تولیدگران مستقل را به صدقه‌بگیران حقیرشده تبدیل کرد.

با وجود این جامعه کشاورزان که این روزها هم گریبان‌گیر خشکسالی است و هم عامل بحران بی‌آبی معرفی می‌شوند که ظلمی بزرگ به زحمتکش‌ترین و مومن‌ترین و حامیان اصلی انقلاب اسلامی است. نتیجه این فشارها، انحطاط کشاورزی است که تبعات جبران‌ناپذیری در پی داشته و دارد. بحران سیستان و فقر و مهاجرت مردم کشاورز منطقه نمود این ظلم طولانی و سیاست‌ها و ساختارهای ضدتولید ظالمانه است که مسکوت مانده و بررسی نشده است.

سال‌ها به کشاورزی بی‌توجه بودیم و در عین حال انتظار افرایش بهره‌وری و ارتقای تکنولوژی و بهبود الگوی کشت و کاهش هدررفت آب داشتیم؛ گویی دانش‌آموزی را دچار سوءتغذیه و اختلال رشد کنیم و انتظار موفقیت تحصیلی هم داشته باشیم.

راه‌حل کنار گذاشتن سیاست‌های نئولیبرالی، تعدیل ساختاری و اتخاذ سیاست‌های مبتنی‌بر واقعیات اقتصادی کشور و مهار جذابیت‌های بازارهای غیرمولد و ضدتولید و هدایت سرمایه به کشاورزی و فعالیت‌های تولیدی و سرمایه‌گذاری همه‌جانبه در توسعه روستایی و حمایت از کشاورزی است، چراکه هیچ کشور پیشرفته‌ای کشاورزی عقب‌افتاده‌ای ندارد و هیچ کشوری با کشاورزی پیشرفته، اقتصاد ضعیف ندارد.