تولیدی » روزنامه سراسری کیمیای وطن » سرمقاله » مظفر حاجیان » یادداشت و سرمقاله
کد خبر : 1027751
دوشنبه - 18 اردیبهشت 1402 - 12:53

بی عدالتی آموزشی!

نباید در کشور به‌گونه‌ای باشد وقتی گفته می‌شود مدرسه دولتی نخستین چیزی که در ذهن انسان نقش می بندد، ضعف مدرسه است. وقتی به مدرسه دولتی کم اعتنایی کنیم، معنایش این است اگر کسی بنیه مالی‌اش آن‌قدر نبود که بتواند در مدرسه‌ای که شهریه می‌گیرد ثبت نام کند، ناچار است تن به ضعف بدهد؛ یعنی کسی که بنیه مالی ندارد، بنیه علمی هم نداشته باشد. این بی‌عدالتی محض است و به هیچ وجه قابل قبول نیست.رهبر فرزانه انقلاب ۱۲/۲/۱۴۰۲

بی عدالتی آموزشی!

مظفر حاجیان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، نباید در کشور به‌گونه‌ای باشد وقتی گفته می‌شود مدرسه دولتی نخستین چیزی که در ذهن انسان نقش می بندد، ضعف مدرسه است. وقتی به مدرسه دولتی کم اعتنایی کنیم، معنایش این است اگر کسی بنیه مالی‌اش آن‌قدر نبود که بتواند در مدرسه‌ای که شهریه می‌گیرد ثبت نام کند، ناچار است تن به ضعف بدهد؛ یعنی کسی که بنیه مالی ندارد، بنیه علمی هم نداشته باشد. این بی‌عدالتی محض است و به هیچ وجه قابل قبول نیست.رهبر فرزانه انقلاب ۱۲/۲/۱۴۰۲

سال‌ها منتقدان فقدان عدالت آموزشی و قدرت گرفتن مدارسی با غیرانتفاعی، نمونه دولتی، تیزهوشان و هیات امنایی و غیره صحبت از این می‌کردند که سیاست‌های غلط در حوزه آموزش و پرورش به نقطه‌ای منتهی می‌شود که پذیرفته شدگان برترین دانشگاه‌های ایران و رتبه‌های برتر کنکور، از خانواده‌های متوسط رو به بالا و قشر متمول جامعه خواهند بود. دسته‌ای که در اینگونه مدارس تحصیل کرده و از امکانات آموزشی و معلمان برگزیدن و مجرب ویژه‌ای بهره برده اند که با پول دادن به عنوان شهریه رسمی و مبالغی با عناوین فوق برنامه و کلاسهای درسی تست کنکور توانسته اند وارد دانشگاه شوند و عمده دانش آموزان مدارس دولتی اتز این موهبت که پول ایجاد می کند محروم مانده اند و نتوانسته اند به شکوفایی استعداد دست یابند و این یعنی بی عدالتی در نظام آموزشی؟ نظامی که تحصیل کردگانش وقتی وارد بازار کار می شوند خود را برتر از دیگران و طلبکار مردم می دانند غافل از اینکه از امکانات کشور استفاده کرده اند تا امروز به جایگاهی رسیده اند و مدیون ملت و کشورند؟! اما متأسفانه نظرات انتقادی برای سیاست گذارانی که از قضا برخی از خودشان هم جزو مالکین این مدارس ویژه هستند و فرزندانشان در این فضای خاص تحصیل و یا کار می‌کنند، ذره‌ای ارزش نداشت تا کار به جا‌های باریک بکشد و امروز رهبری عزیزمان زبان به شکوه و گلایه می گشایند و اصلاح نظام آموزشی و برقراری عدالت آموزشی را به عنوان یک مطالبه همه عنوان می فرمایند..

آمارها نشان می دهد در صد بالا و اصلی تحصیل کنندگان در اینگونه مدارس در ورود به دانشگاه گویای بی عدالتی غیر قابل پذیرش است و خوف آن می رود که بسیاری از فرزندان این مرز و بوم که از استعداد و پشت کار بالایی برخوردارند به دلیل بی عدالتی آموزشی ره به جایی نمی برند جز سر خوردگی!

طبق آمار‌های ارائه شده در میان رتبه‌های زیر ۳۰۰۰ هزار کنکور، ۳۳ درصد قبولی‌های رشته ریاضی و ۱۴ درصد ورودی‌های انسانی ساکنین مناطق ۱ تا ۶ تهران هستند و ۸۱ درصد قبولی‌ها نیز جزو دهک‌های ۸ تا ۱۰ محسوب می‌شوند. علاوه بر این ۵۶ درصد قبولی‌های رشته پزشکی، ۶۲ درصد قبولی رشته کامپیوتر و ۵۵ درصد ورودی‌های فنی و مهندسی دانشگاه شریف نیز از دهک ۱۰ هستند. علاوه بر این ۲۵ درصد رتبه‌های زیر ۳۰۰۰ کشور ساکنین ۹ منطقه شهر تهران هستند. به این آمار‌های ترسناک باید این را هم اضافه کرد که ۳۷ درصد قبولی‌ها از مدارس استعداد‌های درخشان هستند.

این آمار‌ها به ما می‌گویند که دانشگاه خوب، رشته خوب و در ادامه موقعیت‌های شغلی خوب و آینده بهتر متعلق به قشری خاص از جامعه خواهد بود. در واقع سیاست‌های فاجعه بار حوزه آموزش و پرورش به سمتی رفته است که به افزایش شکاف طبقاتی علمی و در نهایت اقتصادی در امروز و آینده منتج خواهد شد.

چنین آمار‌هایی به ما می‌گویند که اگر روستایی هستید یا در شهر‌های کوچک زندگی می‌کنید و جزو دهک‌های پایین درآمدی محسوب می‌شوید، چندان به موفقیت‌های تحصیلی و شغلی فرزندانتان خوشبین نباشید، چون ما پیشاپیش با پذیرش  مدارس آنچنانی راه را برای خانواده های متمکن و متمول که البته  سر سفره ملت نشسته اند و چند لپه می خورند و خیلی از آنها احساس کوچکترین تعهدی هم در مقابل مردم ندارند باز کرده ایم تا فرزندانشان آینده ای روشن داشته باشند و کشور در دست آنها بچرخد و البته محرومان و بی پولها هرگز بجایی نخواهند رسید البته ممکن است امروز انگشت شمار افرادی را معرفی کنند که از خانواده ای ضعیف بوده و در کنکور دو یا یک رقمی شده اند؟ که این هنر خودشان است هنری که توانسته موانع را کنار بزند و با پشتکار و استفاده از استعداد خدا دادیشان درست استفاده کنند و بجایی برسند اما عددشان و در صدشان بسیار پایین است و به علت امکانات آموزشی و تلاش مدرسه و … نیست بلکه این نشان از اراده خودشان است. راستی،  دانش آموز شهرستانی یا محصل در مدارس دولتی چگونه می‌تواند برای کسب برترین رتبه‌های کنکور یا فرصت‌های شغلی با افرادی رقابت کند که از بهترین معلمان و امکانات آموزشی بهره برده اند و در کلاسهای رنگارنگ تست و کنکور شرکت کرده است؟! چنین رقابت نابرابری نه تنها باعث سرخوردگی آن فرد می‌شود، بلکه پدر و مادری را که نتوانسته شرایط و مقدمات لازم برای این موقعیت را برای فرزندش فراهم کند، دچار سرشکستگی خواهد کرد.

خصوصی سازی آموزش، سیاستی غلط و فاجعه ای تلخ است که نتیجه اش ایجاد یک بی عدالتی بزرگ در جامعه‌ای عدالتخواه و برخواسته از انقلابی بر پایه تکریم فرودستان و مستضعفان بوده است که باید امروز و با توجه به رهنمودهای رهبری بزرگوارمان  مورد توجه دولت و مجلس و مدیران آموزش و پرورش قرار گیرد و در رابطه با طبقات درست شده در آموزش و پرورش و بی عدالتی آموزشی که ظلمی نابخشودنی است تجدید نظر و اصلاح صورت گیرد. نا گفته نماند که موسسات کنکور نیز بر این درد خنجر وارد می کنند و زخم بی عدالتی را عمیق تر می کنند که متاسفانه حتی صدا و سیما نیز به آنها کمک می کند؟ کاملا پیداست که حضور در کلاسهای کنکور برای فرزندان خانواده های کم بضاعت و عام جامعه با آن شهریه های نجومی غیر ممکن است و این گروه نیز در ایجاد بی عدالتی آموزشی نقش تاثیر گذار دارند؟

گسترش مدارس غیردولتی دقیقا بر خلاف شعار‌های انقلابی و بویژه عدالت اجتماعی و آموزشی است و اتفاقا در مقابل اصل قدرت بخشیدن به مستضعفان، موجب می‌شوند تا نه تنها یک فرد فقیر و مستضعف در همان جایگاهی که قرار دارد، باقی بماند، بلکه مانعی بزرگ خواهند بود برای ارتقای این طبقه و پیشرفت فرزندان آن خانواده ها.پس ای مسئولان! تا دیر نشده گامی برای رضای خدا بردارید و الا  آینده قابل جبران نخواهد بود؟

مظفر حاجیان