اکبرشاه، پادشاه صلح کل
صلح کل در دورهای توسط اکبر- پادشاه دهلی- به رویکرد رسمی دولت هندوستان تبدیل شد که در اروپا کاتولیکها و پروتستانها به جان هم و از سویی دیگر هر دو به جان یهودیها افتاده بودند.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از ایسنا، نیمۀ ماه اکتبر میلادی امسال، دانشگاه اسلامی الیگر در هندوستان میزبان سمپوزیومی است که در آن گوشههای مختلفی از زندگی اکبر و اندیشهها و میراث او در حوزۀ فرهنگ تسامح و تعامل دینی در هندوستان به بررسی و بحث گذاشته میشود. در شرایطی که جهان در سدۀ بیست و یکم هنوز در آتش کینه و تخاصم دینی و مذهبی در رنج بهسر میبرد، لزوم توجهی دوباره به این آراء میتواند نویدبخش حرکتهای نوینی در راه برپایی صلحی فراگیر باشد. در این گردهمایی علمی اندیشههای بزرگان دیگری از شبه قارۀ هند همچون ماهاتما گاندی و سید احمد خان نیز به بحث و بررسی گذاشته میشود.
رامین حاجیان فرد-پژوهشگر و دانشآموخته دکتری تمدن اسلام و جهان از دانشگاه بین المللی اسلامی مالزی- در یادداشتی با عنوان «صلح کل» که در اختیار ایسنا قرار داده، درباره اکبر آورده است: «نیمۀ نخست ماه اکتبر میلادی در تاریخ شبهقارۀ هند زمانی برای یادآوری چند شخصیت جهانی و تأثیرگذار در راستای تحقق مفهوم صلح و مدارای قومی و مذهبی بهشمار میآید. از یکسو، دوم اکتبر زادروز ماهاتما گاندی بوده که پدر استقلال هندوستان از چنگال استعمار بهشمار میآید، استقلالی که با اندیشۀ تسامح و مدارا و با پیروی از سیاست عدم خشونت تبلیغ میشود و رخدادی بزرگ و شاخص در تاریخ مبارزات آزادیخواهانۀ بشری بهشمار میآید. از سویی دیگر پانزدهم این ماه مصادف با زادروز پادشاه بزرگ مغول (گورکانی) یعنی اکبر بوده که نام او نیز در هند با تسامح، تساهل و صلح گره خورده است.
در شرایط وخیم فرار همایون از دهلی که توسط شیرشاه سوری به اشغال درآمده بود، جلالالدین محمد اکبر که بعداٌ سومین و مشهورترین پادشاه دودمان مغولان هند شد در پانزدهم اکتبر سال ۱۵۴۲ میلادی بدنیا آمد. مادرش حمیده بانو بیگم از تبار ایرانیان شیعه مذهب بود. در شرایط سختی که اکبر بهدنیا آمد، همایون که امید به دریافت پناهندگی از سوی دربار صفوی را داشت، از بیم مصائب راه، فرزندش را به کابل نزد برادرش فرستاد تا با وجود دشمنی بین دو برادر، از روی رحم و مروّت فرزند برادر را نگاهداری و تربیت کند. تقدیر آنگونه بود که وقتی همایون پس از حدود پانزده سال دربهدری وقتی با یاری قوای صفوی تاج و تخت از دسترفتهاش را در سال ۱۵۵۵ میلادی بازپس گرفت، یک سال بیشتر زنده نماند و در اثر حادثهای جان به جان آفرین تسلیم کرد. حال نوبت اکبر جوان بود که در سن چهارده سالگی بر تخت سلطنت دهلی تکیه زده و با کمک وزیران و افسران شایسته بتواند بهزودی تسلط خود را بر هندوستان تثبیت کند.
اکبر که همچون بیشتر پادشاهان مغول هند مسلک عارفان را گرامیمیداشت ظرفیت بالایی در پذیرش اندیشهها و آراء گوناگونی داشت که هندوستان همواره در طول تاریخ با خود حمل کرده است. این سعۀ صدر که در بطن او میجوشید، با نگاهی تیزبینانه به وضعیت سیاسی و اجتماعی هندوستان درهم آمیخته بود، نگاهی که برای حفظ وحدت مردم و قوام حکومت او شاید ضروری به نظر میرسید. در واقع اکبر بهخوبی میدانست که حکومت به مردمی با چنان تنوع فکری و مذهبی شاید به بهترین شکل ممکن با توجهی بالا به رویکرد صلحآمیز و تسامحگرایانه نسبت به همه اقوام و مذاهب مذکور میتواند شکلگرفته و ادامه یابد.
وزیر اعظم اکبر، ابوالفضل علّامی بر این باور بود که اکبر نقشی همچون یک پدر را برای رعایایش داشته و از اینرو افتراق و رویارویی مذهبی بین آنان را برنتافته و اهتمام و تلاش ویژهای به دوستی و تعامل و همزیستی مسالمتآمیزشان بهکاربرده است. اکبر هر روز بیش از پیش به این باور میرسید که تقرّب به درگاه خداوند امری شخصی و فارغ از تقیّد به آموزههای علمای دینی است. این امر تا اندازۀ زیادی بر پایۀ اندیشههای رایج آن زمان و تأثیرپذیری از باورهای هندویی مبتنی بر «یوگا وِدا» بود. او بسیار مراقب بود تا خشونت و بیعدالتی بر رعایا اعمال نشود. عدالتی که اکبر در پی آن بود برپایۀ تناسبی شکل میگرفت تا افراد را در جایگاه شایستۀ خود در اجتماع قرار دهد.
اکبر در سال ۱۵۷۱ پایتخت جدیدی را در نزدیکی آگرا به نام «فاتح پور سیکری» بنا نهاده و چند سالی ساکن آنجا شد. از جمله بناهای موجود در این شهر عمارتی بهنام «عبادتخانه» بود که اکبر هر پنجشنبه عصر در آنجا میزبان رهبران دینی گوناگون از جمله مسلمانان، هندوها، مسیحیان و زرتشتیان بود. در این جلسات مباحث گوناگون دینی میان آنها در فضایی دوستانه صورت میگرفت و پادشاه، آشنایی لازم از باورهای گوناگون رایج در هند را کسب میکرد. در جریان همین مباحث بود که در اواخر دهۀ ۱۵۸۰ میلادی اکبر مفهوم «دین الهی» را معرفی کرد که بنیان آن بر اشتراکات موجود در ادیان مختلف و رویکردهای عرفانی رایج در هندوستان قرار داشت. هرچند که این رویکرد با استقبال چندانی در هندوستان مواجه نشد و تنها تعداد اندکی از درباریان به آن پیوستند، ولی از نظر تاریخی و نمادین حرکتی تأثیرگذار بر جریانهای فکری بعدی در شبه قاره شد که در پی نزدیکی ادیان و مذاهب گوناگون و یافتن راه مناسبی برای از بین بردن منازعات دینی و ایجاد فضایی آرام و فارغ از تنش بودند.
در بین ادیان موجود در هند یکی که بیش از همه تأکید قابل توجه بر عدم خشونت در همۀ ابعاد زندگی داشته آئین «جِین» است که اکبر با مذاکراتی که با بزرگان این آئین داشت جزئیات مناسبی از آن را دریافته و به میزان بالایی تحت تأثیر آنان قرار گرفت. همین امر باعث شد که در رژیم غذاییاش دورههایی را به خوراک گیاهی اختصاص داده و از مصرف گوشت پرهیز کند.
صلح کل در دورهای توسط اکبر در هندوستان به یک رویکرد رسمی دولتی تبدیل شد که در اروپا کاتولیکها و پروتستانها به جان هم افتاده بودند و از سویی دیگر هر دو به جان یهودیها. یک نمونه از این رخدادهای تلخ، سلسله تنشهای خونینی بود که در نیمۀ دوم سدۀ شانزدهم میلادی در فرانسه زندگی ملیونها نفر را دستخوش ناملایمات فراوانی کرد.
اکبر در راستای برقراری حقوقی برابر و فارغ از دین و مذهب برای همۀ هندیها قانون اخذ جزیه برای غیرمسلمانان را در سال ۱۵۶۴ لغو کرد که همین امر انتقادهای گستردهای را از سوی روحانیون تندرو بههمراه داشت. همسر هندوی اکبر به این آزادی دست یافت که بر آئین خود استوار مانده و مناسک ویژۀ هندوان را در دربار بهجای آورد.
صلح کل در پی ایجاد وحدت و صلح بین ابناء بشری بوده و نه تنها به تسامح دینی بلکه تعادل، مدنیّت، احترام و توافقاتی که لازمۀ ایجاد هماهنگی در میان یک جمعیت متنوّع بود را نیز در برمیگرفت.»
انتهای پیام